درآستانه سال نو همه داریم آماده میشویم که یکبار دیگر سوار این منظومه شویم. زمانمان را داریم سپری میکنیم و جایگاهمان سال به سال تغییر میکند اما آن تغییری که در ذهنمان احساس میکنیم، مبارکترین تغییر است. همین که جایگاهمان در پارسال واقعا با جایگاه امسالمان فرق میکند، موجب دلگرمی است و شاید اندکی احساس جبران کنیم از این که زمان را تا حدی از دست دادیم اما خودم از این بابت خوشحالم این جایگاهی که الان ایستادهام با پارسال تفاوت دارد. همین میتواند راضیکننده باشد که در کائنات، آدرسمان الان جدیدتر است. و این باعث میشود به شادی روبیاوریم و با گردش فصلها برایمان تداعی شود که دوباره فرصت هست! و دوباره میشود خواستهها را با تلاش مجدد پیگیر بود. به نظر من شادی برخاسته از رضایت و شادی درونی، نه شادی سطحی، بالاترین مقام شکرگزاری پروردگار است. با رضایت و شادی واقعا میتوان شاکر بود. با این اکسیر میتوانیم به پیشواز «پروراندن امید» در خودمان برویم در راستای یک زندگی لذتبخش؛ غیر از این باشد نمیشود. اساسا کسی که نتواند به شادی دست پیدا کند، به چیزی دست پیدا نکرده! نوروز، این سنت پارسی انسانی، ناخودآگاه قرار است ما را به سوی شادی اصیل سوق دهد؛ همه میگوییم: نوروز است آشتیکن، بخند، دیدوبازدید کن، شادباش و… واقعا پیام نوروز ما صلح است. به قول مولوی: تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید/ تو یکی نهای هزاری، تو چراغ خود برافروز! قدیمیها خردمند بودند زیرا حضور و دیدار و چشم در چشم شدن آزرمی زیبا و پاک پدید میآورد که باعث میشود همانها که پشت سر همدیگر خط ونشان میکشیدند در دیدار «گذشت» کنند و آن آزرم کارکردش را پیدا کند. هرکسی در جایگاهش پرچم صلح را بیفرازد همه چیز درست میشود. هر سال از خودم میپرسم آیا در معرفت و شعور تو تغییری حاصل شده؟ اگر نه، همه چیز را از دست دادهای! بایدبه معرفتی برسیم که نخستش خویشتن و سپس خداوند است. همین دو موضوع حل شود بقیهاش حل خواهد شد. باید پذیرفت که در جامعه نیم سده پیشترارتباط میان اعضای خانواده به نسبت اکنون، قویتر بوده. آدمها برای هم بیشتر وقت میگذاشتند وبه حرف هم گوش میدادند.اکنون وقتها با هم و برای هم سپری نمیشود و به حرف کسی هم گوش نمیدهند. درحالیکه اگر قرار باشد آدمها رشد کنند در سایه اجتماع و با کمک آینگیهای دیگران است که این خودشکوفایی و تعالی ممکن میشود. پس اجتماع فرصتی است برای رشد و بالیدن و پالایش. باید پذیرفت که بدهنجاریهایی مانند خودکامگی، بیمنطقی و… را اجتماع پس میزند. نوروز برای مایک فرصت خیلی خوب است برای تجدید دوستی.به نظر من هیچ چیزی مهمتر و لذتبخشتر از سنت خانواده و پناهبردن به خانواده نیست. همیشه بازگشت به سوی خانواده با یک رهتوشه بهویژه برای من خیلی لذتبخش بوده و همیشه شیرینی این لحظات برایم سازنده است. در خانه اصلی یعنی در جمع خانواده است که احیا میشویم. چه خوب که نوروز قابل تسری به همه روزهاست. کلمه نوروز به خودی خود سازنده است. چه دعایی بهتر از اینکه هر روزتان نوروز باد؟ خدا را شکر این سنت در فرهنگ ایرانی هست و ما همه با هم سنتی را پاس میداریم که در گسترهاش با همدیگر بازیابی و احیا میشویم، زیرا همه با هم در شادی و غمزدایی و دیدوبازدیدها مشارکت داریم و همگرا و همدل هستیم.
