سریال «هفتسر اژدها» که از شب اول ماه مبارک رمضان هر شب ساعت ۱۹ هنگام صرف افطار ــ در بهترین زمان ممکن برای پخش ــ روی آنتن شبکه سه رفته، از شب اول پخش خود دیدگاههای فنی، هنری، سیاسی و اجتماعی زیادی را با توجه به گونه و مضمون پلیسی،امنیتی واطلاعاتی برانگیخته که قطعا پرداختن به همه وجوه آن دراین یادداشت امکانپذیرنیست اما ازوجه غالب آن،یعنی وجه داستانی وتاحدودی هنری به آن میپردازیم.
اولین وجه نمایان هفتسر اژدها محتوا و مضمون جسورانه و برانگیختگی آن از موضوعات اقتصادی غالب بر جامعه است که مورد توجه عموم مردم نیز و مردم این موضوع را از هر نوع یا به هر اندازه که باشد با حساسیت و با تجزیه، تحلیل، قضاوت و با تعمیم به سایر موضوعات و ارکان حاکمیتی دنبال میکنند.جسارت ابوالقاسم طالبی در ورود به این نوع و گونه سریالی را، گرچه پیش از این در «به کجا چنین شتابان» و حتی رگههایی از آن را در «قلادههای طلا» تاحدودی دیده بودیم اما وزن و ساخت و حتی عمق و عرض و طول هفتسر اژدها با به کجا چنین شتابان فاصله پر معنایی دارد که این سریال را برجستهتر کرده و توجهها را هم بیشتر برانگیخته.
اولین نکته در این فرآیند موضوعات حقوقی و قانونگذاری و لایههای ارتباطی سه قوه است که با توجه به رشته تحصیلی ابوالقاسم طالبی (حقوق قضایی) این موضوع با دیدگاه فنی و تخصصی در طول داستان به پیش میرود و مباحث مربوط به حقوق قضایی و امکانهای ممکن برایهرگونه ارتباط غیرقانونی در بستر مباحث قضایی مورد واکاوای و بهصورت داستانی مصداقسازی میشود.
این نوع مصداقسازی را به لحاظ هنری و ساختاری هم باید به تلویزیون و هم به قوهقضاییه و حتی به ارکان اطلاعاتی نیز تبریک گفت که اجازه ورود به واقعیتهای رفتاری و گفتاری حاکم بر بعضی از اشخاص و ساختارهای موجود داده شده است و در واقع سریال بهطور آشکارا به نقد ساختارهای ضعیف یا پوسیده و فاسد ارکان تصمیمگیر اقتصادی با مطرح کردن «تجمع قدرت» و ایجاد «رانت» میپردازد.انطباق موضوعات اقتصادی مبتنی بر فساد و پولشویی با قدرت بعضی شخصیتهای متنفذ در ساختارهای حاکمیتی تاثیرگذار از جمله قوه قضاییه و مجلس و حتی دولت، موضوعی است که مردم خیلی وقت است مطالبه نمایش عینی آن را داشتند و این سریال بهویژه با پخش در ماه مبارک رمضان وجوهی از لایههای قدرت و فساد را نمایش داد که توانست قدرت تحلیل مردم را به بعضی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی افزایش دهد و از سوی دیگر نیز میتوان گفت؛ حتی توانست از بعضی عصبانیتهای مردم ـــ گرچه همراه با تاسف از اوضاع موجود شکل گرفته ـــ بهطور منطقی و ملموس بکاهد.بیان این موضوع از کاهش عصبانیت مردم از آن روست که گاهی در محافل عمومی شنیده میشود؛ دنیای بر ساخته تلویزیون یا حتی کلام بعضی از مسئولان با واقعیتهای زندگی مردم و دنیای واقعی اجتماعی همخوانی ندارد و تلویزیون در چارچوب محدودیتها یا موانع و قوانین حاکم بر خود عمل میکند اما هفت سر اژدها با این درام سیاسی قابل تامل و عبرت آموز و البته بسیار حساس که گاهی بعضی از شخصیتهای معروف سیاسی یا مدیران اجرایی را به ذهن متبادر میکند، توانست این وجه دیدگاه طیف منتقد کارشناسان و مردم را که عنوان میکنند صداوسیما وتلویزیون از حقیقتهای حاکم بر جامعه دوری میکند به سمت شناخت و باور حقیقتهای موجود و روابط شکل گرفته سالم یا ناسالم در بروکراسیهای سازمانی و اداری هدایت کند.
رویکرد واقع بینانهای که ابوالقاسم طالبی در هفتسر اژدها نسبت به روابط شکل گرفته ـــ در قالب روابط ناسالم جهت قدرت اندوزی و ثروت اندوزی ـــ دارد؛ تعمیم به متن فیلمنامه و دیالوگهای شخصیتها هم پیدا کرده که بیتعارف، ما گاهی بعضی از این رفتارها و گفتارهای سازمانی را در اداراتی خاص که مسئول رسیدگی به مشکلات یا شکایات مردم هستند شاهدیم و عموما در مراجعه به این ادارات از الحان و ادبیات بعضی کارکنان و مدیران، رنجیده خاطر و آزرده میشویم که متاسفانه بهطور غالب در تلویزیون امکان نمایش این الحان یا دایره کلمات موجود نیست اما طالبی در این سریال در موقعیتهای مختلف لحن و گفتار و رفتارهای بعضی از کارکنان و مدیران با مردم و حتی فی مابین همکاران را نیز بهخوبی تصویر کشیده که همین موضوع باورپذیری فرآیندهای داستانی و سناریوهای موجود را برای مخاطب افزایش داده و مخاطب در طول داستان و سریال، لحظههای مواجهه خودش را در برخی ادارات میبیند که چگونه با او رفتار میشود.آگاهی مردم به فسادهای مالی و اقتصادی و افشای این نوع روابط موجود در دایره قدرت«سلطانخواه» که مجید واشقانی این نقش را بازی کرده موجب آن میشود که قطعا مردم در مواجهه با پدیدههای متفاوت اقتصادی و اجتماعی با درک بیشتری نسبت به واکنش خود تصمیم بگیرند و با هیجانات یا با القای رسانههای خاص و معاند یا فضای مجازی تصمیم نگیرند.گرچه پیش از این، این سریال بنا بود تحت عنوان« طلاق» به نمایش در بیاید؛ اما تعبیر کلام رهبری از مفاسد اقتصادی به اژدهای هفت سردر سال ۱۳۹۶، وجه تسمیه بهتری نسبت به «طلاق» بود که ابوالقاسم طالبی را به این سمت هدایت کرد تا عنوان سریال را «هفت سراژدها» بگذارد و دقیقا همین نامگذاری وجه شخصیتی جدیدی به سریال بخشید که مردم خیلی از چالشهای موجود بر وضع معیشتی واقتصادی را- فارغ ازهرگونه انتقاداتی که موجود است- بخواهند با وسعت تحلیلی بیشتر و عناصر تاثیرگذار بر آن بسنجند.
با وجود آنکه پیش از پخش سریال طی یک پیامی اعلام میشود که موارد مورد اشاره سریال بهصورت تجمیع در یک پرونده نیست و مجموعهای از پروندهها در سریال تلفیق و به هم پبوند داده شده تا فرآیند سریال شکل بگیرد؛ اما نگاه غالب مخاطب تداعی شخصیتهایی از چهرههای پر نفوذی را دارد که در سالهای اخیر تحت عناوین پروندههای اقتصادی و حتی امنیتی و سیاسی با اسامی مخفف در رسانهها شناخته میشدند و گویا از خیلی وقت پیش است که مخاطب منتظر دیدن چنین داستانی پر نکته و پر بحث از تلویزیون است.از برجستهترین نکاتی که برای هفتسر اژدها از همان قسمت اول قابل ذکر بود، حضور بازیگران و شخصیتهای خاصی مثل «حمیدرضا امیریصفت» است که حضور مورد توجهی در این سریال دارد و وجه موسیقایی و خوانندگی و فعالیت اجتماعی او کاملا بیشتر از نقشی که بازی میکند، احساس میشود؛ البته این انتخاب شخصیت برای ایفای نقش را هم باید مرتبط به هوشمندی کارگردان دانست که بهواسطه حضور این چهره شناختهشده برای نسل جوان، توجه آنان را نیز به سمت این سریال جلب کرده.با توجه به ویژگیهای بحثبرانگیز اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و پروندهمحور بودن هفتسر اژدها و همینطور سیر زمان طولانی چندسالهای که -حتی وقفهای هم در زمان کرونا برای تولید آن ایجاد شد- شاهد حضور تعداد زیادی از بازیگران کمتر شناختهشده تئاتری در کنار بازیگران شناختهشده وخوشنامی مثل(مجید واشقانی، جعفر دهقان،محمدرضا رهبری، حمید گودرزی، زندهیاد شهرام عبدلی، علیرام نورایی و…)هستیم که همین ترکیب بازیگران و تکثر آنها، انتظار مخاطب برای دیدن سکانسهای درخشان را افزایش داده و بهطور مسلم باید به قسمتهای پایانی این سریال رسید تا درخصوص بازی شخصیتهای مختلف که ایفای نقش کردند و همینطور درخصوص شخصیتپردازیهای صورتگرفته صحبت شود؛ اما! بهرسم اخلاق، جا دارد یاد مرحوم سیامک اطلسی و مرحوم شهرام عبدلی که ایفای نقش تاثیرگذاری در فرآیند داستان داشتند را گرامی بداریم.
اولین نکته در این فرآیند موضوعات حقوقی و قانونگذاری و لایههای ارتباطی سه قوه است که با توجه به رشته تحصیلی ابوالقاسم طالبی (حقوق قضایی) این موضوع با دیدگاه فنی و تخصصی در طول داستان به پیش میرود و مباحث مربوط به حقوق قضایی و امکانهای ممکن برایهرگونه ارتباط غیرقانونی در بستر مباحث قضایی مورد واکاوای و بهصورت داستانی مصداقسازی میشود.
این نوع مصداقسازی را به لحاظ هنری و ساختاری هم باید به تلویزیون و هم به قوهقضاییه و حتی به ارکان اطلاعاتی نیز تبریک گفت که اجازه ورود به واقعیتهای رفتاری و گفتاری حاکم بر بعضی از اشخاص و ساختارهای موجود داده شده است و در واقع سریال بهطور آشکارا به نقد ساختارهای ضعیف یا پوسیده و فاسد ارکان تصمیمگیر اقتصادی با مطرح کردن «تجمع قدرت» و ایجاد «رانت» میپردازد.انطباق موضوعات اقتصادی مبتنی بر فساد و پولشویی با قدرت بعضی شخصیتهای متنفذ در ساختارهای حاکمیتی تاثیرگذار از جمله قوه قضاییه و مجلس و حتی دولت، موضوعی است که مردم خیلی وقت است مطالبه نمایش عینی آن را داشتند و این سریال بهویژه با پخش در ماه مبارک رمضان وجوهی از لایههای قدرت و فساد را نمایش داد که توانست قدرت تحلیل مردم را به بعضی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی افزایش دهد و از سوی دیگر نیز میتوان گفت؛ حتی توانست از بعضی عصبانیتهای مردم ـــ گرچه همراه با تاسف از اوضاع موجود شکل گرفته ـــ بهطور منطقی و ملموس بکاهد.بیان این موضوع از کاهش عصبانیت مردم از آن روست که گاهی در محافل عمومی شنیده میشود؛ دنیای بر ساخته تلویزیون یا حتی کلام بعضی از مسئولان با واقعیتهای زندگی مردم و دنیای واقعی اجتماعی همخوانی ندارد و تلویزیون در چارچوب محدودیتها یا موانع و قوانین حاکم بر خود عمل میکند اما هفت سر اژدها با این درام سیاسی قابل تامل و عبرت آموز و البته بسیار حساس که گاهی بعضی از شخصیتهای معروف سیاسی یا مدیران اجرایی را به ذهن متبادر میکند، توانست این وجه دیدگاه طیف منتقد کارشناسان و مردم را که عنوان میکنند صداوسیما وتلویزیون از حقیقتهای حاکم بر جامعه دوری میکند به سمت شناخت و باور حقیقتهای موجود و روابط شکل گرفته سالم یا ناسالم در بروکراسیهای سازمانی و اداری هدایت کند.
رویکرد واقع بینانهای که ابوالقاسم طالبی در هفتسر اژدها نسبت به روابط شکل گرفته ـــ در قالب روابط ناسالم جهت قدرت اندوزی و ثروت اندوزی ـــ دارد؛ تعمیم به متن فیلمنامه و دیالوگهای شخصیتها هم پیدا کرده که بیتعارف، ما گاهی بعضی از این رفتارها و گفتارهای سازمانی را در اداراتی خاص که مسئول رسیدگی به مشکلات یا شکایات مردم هستند شاهدیم و عموما در مراجعه به این ادارات از الحان و ادبیات بعضی کارکنان و مدیران، رنجیده خاطر و آزرده میشویم که متاسفانه بهطور غالب در تلویزیون امکان نمایش این الحان یا دایره کلمات موجود نیست اما طالبی در این سریال در موقعیتهای مختلف لحن و گفتار و رفتارهای بعضی از کارکنان و مدیران با مردم و حتی فی مابین همکاران را نیز بهخوبی تصویر کشیده که همین موضوع باورپذیری فرآیندهای داستانی و سناریوهای موجود را برای مخاطب افزایش داده و مخاطب در طول داستان و سریال، لحظههای مواجهه خودش را در برخی ادارات میبیند که چگونه با او رفتار میشود.آگاهی مردم به فسادهای مالی و اقتصادی و افشای این نوع روابط موجود در دایره قدرت«سلطانخواه» که مجید واشقانی این نقش را بازی کرده موجب آن میشود که قطعا مردم در مواجهه با پدیدههای متفاوت اقتصادی و اجتماعی با درک بیشتری نسبت به واکنش خود تصمیم بگیرند و با هیجانات یا با القای رسانههای خاص و معاند یا فضای مجازی تصمیم نگیرند.گرچه پیش از این، این سریال بنا بود تحت عنوان« طلاق» به نمایش در بیاید؛ اما تعبیر کلام رهبری از مفاسد اقتصادی به اژدهای هفت سردر سال ۱۳۹۶، وجه تسمیه بهتری نسبت به «طلاق» بود که ابوالقاسم طالبی را به این سمت هدایت کرد تا عنوان سریال را «هفت سراژدها» بگذارد و دقیقا همین نامگذاری وجه شخصیتی جدیدی به سریال بخشید که مردم خیلی از چالشهای موجود بر وضع معیشتی واقتصادی را- فارغ ازهرگونه انتقاداتی که موجود است- بخواهند با وسعت تحلیلی بیشتر و عناصر تاثیرگذار بر آن بسنجند.
با وجود آنکه پیش از پخش سریال طی یک پیامی اعلام میشود که موارد مورد اشاره سریال بهصورت تجمیع در یک پرونده نیست و مجموعهای از پروندهها در سریال تلفیق و به هم پبوند داده شده تا فرآیند سریال شکل بگیرد؛ اما نگاه غالب مخاطب تداعی شخصیتهایی از چهرههای پر نفوذی را دارد که در سالهای اخیر تحت عناوین پروندههای اقتصادی و حتی امنیتی و سیاسی با اسامی مخفف در رسانهها شناخته میشدند و گویا از خیلی وقت پیش است که مخاطب منتظر دیدن چنین داستانی پر نکته و پر بحث از تلویزیون است.از برجستهترین نکاتی که برای هفتسر اژدها از همان قسمت اول قابل ذکر بود، حضور بازیگران و شخصیتهای خاصی مثل «حمیدرضا امیریصفت» است که حضور مورد توجهی در این سریال دارد و وجه موسیقایی و خوانندگی و فعالیت اجتماعی او کاملا بیشتر از نقشی که بازی میکند، احساس میشود؛ البته این انتخاب شخصیت برای ایفای نقش را هم باید مرتبط به هوشمندی کارگردان دانست که بهواسطه حضور این چهره شناختهشده برای نسل جوان، توجه آنان را نیز به سمت این سریال جلب کرده.با توجه به ویژگیهای بحثبرانگیز اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و پروندهمحور بودن هفتسر اژدها و همینطور سیر زمان طولانی چندسالهای که -حتی وقفهای هم در زمان کرونا برای تولید آن ایجاد شد- شاهد حضور تعداد زیادی از بازیگران کمتر شناختهشده تئاتری در کنار بازیگران شناختهشده وخوشنامی مثل(مجید واشقانی، جعفر دهقان،محمدرضا رهبری، حمید گودرزی، زندهیاد شهرام عبدلی، علیرام نورایی و…)هستیم که همین ترکیب بازیگران و تکثر آنها، انتظار مخاطب برای دیدن سکانسهای درخشان را افزایش داده و بهطور مسلم باید به قسمتهای پایانی این سریال رسید تا درخصوص بازی شخصیتهای مختلف که ایفای نقش کردند و همینطور درخصوص شخصیتپردازیهای صورتگرفته صحبت شود؛ اما! بهرسم اخلاق، جا دارد یاد مرحوم سیامک اطلسی و مرحوم شهرام عبدلی که ایفای نقش تاثیرگذاری در فرآیند داستان داشتند را گرامی بداریم.