حضور گروههای موسیقی از شهرهای مختلف در تهران و طنینانداز شدن موسیقی اقوام ایرانی میتواند تنوع فرهنگی را پیشروی جوانان قرار دهد تا هم از هویت ایرانی خود خبردار شوند و هم گسترش موسیقی مبتنی بر فرهنگ ایرانی درجامعه گسترش یابد اما در سالهای اخیر دیدهایم که این موسیقی هر روز کمرنگتر میشود و به سبب حمایت کنسرتگذاران از موسیقی پاپ، این نوع از موسیقی به حاشیه رانده شده است.
به نظر شما چقدر ضرورت دارد که موسیقی فولکلور ایرانی روی صحنه دیده و شنیده شود؟
ما باتوجه به اینکه موسیقی محلی یا فولکلور ایران همیشه ریشه در آدابورسوم و فرهنگ ما داشته و بهدلیل مؤلفههایی که این نوع موسیقی دارد و همواره با باورهای یک منطقه گره خورده است،تصمیم گرفتیم تا برای حفظ و اشاعه موسیقی بومی و محلی لرستان، به برگزاری این کنسرت بپردازیم. بهخصوص اینکه این نوع موسیقی امروز درقیاس با سایر شاخههای دیگر کمرنگ شده و وجه غالب و رایج موسیقی فعلی جامعه محدود به موسیقی پاپ شده است؛ بنابراین، خواستیم تا با این کار قدم مهمی برای جلوگیری از فراموش شدن موسیقی فولکلور برداریم که امیدوارم باتوجه به کنسرت اخیر و استقبالی که از سوی مخاطبان نسبت به این رویداد شد، توانسته باشیم در این زمینه عملکرد موفقیتآمیزی داشته باشیم. صرفنظر از این مسأله، تلاش ما این بوده که موسیقی منطقه لرستان را به سبک و سیاق تازهای در معرض دید مخاطبان قرار دهیم. مهمترین هدفمان این بوده که به سهم خود از فراموشی و کمرنگشدن این ژانر از موسیقی جلوگیری کنیم و به ذائقهسازی در جامعه بپردازیم.
اما باید بپذیریم که با یک گل بهار نمیشود و مسلما برگزاری یک یا دو کنسرت در این زمینه نمیتواند چندان که باید در شناساندن و معرفی موسیقی نواحی مؤثر باشد، بااینحال راهکار شما برای فرهنگسازی و ارتقای سطح ذائقه شنیداری جامعه به سمت موسیقی کیفی چیست؟
تردیدی نیست که آشنا کردن عامه مردم با موسیقی سنتی و فولکلور نیازمند فراهم شدن زیرساختهای فرهنگی است و این امر هم، تنها به هنرمند برنمیگردد و مشارکت دولت را هم طلب میکند. امروز شاهد فاصله عمیقی میان اغلب مردم و موسیقی فاخر هستیم. هرچند این مسأله فقط به موسیقی محدود نمیشود و در سایر حیطههای هنری مثل تئاتر، سینما و… هم باید زمینهای فراهم شود تا آثار فاخر نزد جامعه بیشتر معرفی و شناخته شوند.محقق شدن این مسأله هم نیازمند همیاری هنرمندان و دستاندرکاران عرصه فرهنگ است. درعینحال، باید به این نکته هم اشاره کنم که هرنوع موسیقی قابل احترام است و باید تمام ژانرها از موسیقی سنتی، پاپ و کلاسیک در یک جامعه حضور داشته باشند، کما اینکه در کشورهای دیگر هم همینطوراست و هر ژانری مخاطب خاص خود را دارد. منتهی جا دارد که فعالیت هرکدام از این ژانرها متوازن و عدالتمحورانه باشد. امروز تعادل بین برگزاری موسیقی پاپ و دیگر شاخههای موسیقی عملا بههم خورده و گاه در طول یکسال بیشترین اجراها متعلق به موسیقی پاپ است و به دیگر شاخههای موسیقی از این نظر وقعی نهاده نمیشود. از این رو، باید گفت که متأسفانه دراین سالها در زمینه موسیقی فولکلور کار چندانی نشده است. درحالحاضر تبعیض در موسیقی ما زیاد است؛ یک دلیلش هم این است که جریانهای پولساز از موسیقی پاپ حمایت میکنند و حضور تهیهکنندگان، دلالان و واسطهگریها باعث شده تا موسیقی پاپ بیشازپیش دیده شود. ترانه اغلب آثار این حیطه برگرفته از کلام روزمره است که به شکل ریتمیک درمیآید و درجامعه نشر پیدا میکند. کلامی که نهفقط عمق و معنا ندارد که باعث شده تا ذائقه مخاطب، بهخصوص نسل جوان نازل شود. درواقع، موسیقی پاپ بهجزموارد انگشتشمار، امروز جنبه سرگرمی پیدا کرده است و از آنجا که این موسیقی ملودی و ترانه بامحتوا و عمیقی هم ندارد، بعد از یک بار شنیدن، به دست فراموشی سپرده میشود اما همین موسیقی یکبار مصرف در شرایط کنونی، دیگر ژانرهای موسیقی را تحتالشعاع خود قرارداده یا بهتر بگویم، موسیقی فاخر را به انزوا رانده است. اگر به کارنامه موسیقی ایرانی از سالهای گذشته تا امروز نگاه کنید میبینید که مبنا و پایه این موسیقی، اشعار و ملودی عمیق و معنادار بوده است و عواملی که درخلق هرکدام از این آثار نقش بسزایی داشتهاند، از شاعر و خواننده گرفته تا آهنگساز، نوازنده و تنظیمکننده، بیش ازهرچیز برای خلق اثر به کیفیت پایبند بودهاند. به همین خاطر است که موسیقی پاپ، امروز مانند اقیانوسی است که فقط یکسانت عمق دارد ولی موسیقی سنتی ما بهدلیل قدمت و پیشینه طولانی، ریشه در باورها و ذات مردم ایران دارد.
به نظر شما موسیقی منطقه لرستان دراین سالها و از رهگذر حضور درجشنوارههای موسیقی نواحی، چقدر معرفی شده است؟
موسیقی لرستان مثل موسیقی سایر نواحی ایران، یعنی موسیقی کردی، بلوچ، جنوب و…از سابقه طولانی برخوردار است و ریشه در تاریخی ۲۰۰۰ساله دارد. بهعنوان مثال، سازکمانچه از لرستان میآید؛ قدمتی طولانی دارد و تمام مردم لرستان با اینساز عجین هستند. ولی درجشنوارهها کمترموردتوجه قرارگرفته است.ضمن اینکه اساسا درطول یک سال کمترشاهد برگزاری چنین رویدادهایی هستیم و وقتی هم جشنوارههایی با این محور برگزارمیشوند، تعداد گروههای شرکتکننده محدود است و فرصتی فراهم نمیشود تا از گروههای بیشتری برای اجرا دعوت شود. باز هم ناچارم به گفتههایم که در سؤالات قبلی شما اشاره کردم، برگردم که بهترین سالنها، امکانات و دستمزدهای قابلتوجه دراین سالها صرف موسیقی پاپ شده و به موسیقی نواحی، بهویژه موسیقی لرستان کمتر توجه و پرداخته شده است. البته ناگفته نماند که دراین سالها بخشی از موسیقی لرستان به یمن حضور هنرمندان بزرگی چون استاد رضا سقایی که نگین آواز لرستان هستند، تاحدودی نزد مردم معرفی شده است. درواقع این هنرمند مسیر را برای فعالیت هنرمندان پس از خود دراین وادی هموار کرد؛ یا همینطور، استادان دیگری مانند حشمت رجبزاده که درکنسرت اخیر هم خوانندگی گروه «همنوازان باربد» را به عهده داشتهاند نقش زیادی در پررنگ کردن موسیقی لرستان داشتهاند. ایشان دراین سالها بالغ بر ۵۰۰ آهنگ به زبان لری و فارسی اجرا کرده و با گروههای مختلف موسیقی نیز همکاری داشتند اما در مجموع، موسیقی لرستان محروم و مهجور مانده است.
وقتی صحبت از موسیقی منطقه لرستان میشود، بعضی مخاطبان برداشتشان از این موسیقی، اجرای آثار شاد با ریتم تند است، درحالی که موسیقی لرستان از ظرفیت گستردهای برخوردار است و مسلما موسیقی ریتمیک تنها بخشی از آن بهشمار میرود. از این جهت مواجهه مردم با این موسیقی را چطور میبینید؟
درمجموع، موسیقی مناطق لرستان، کردستان و جنوب ریتمیک است و برخلاف دیدگاه عدهای که تصور میکنند موسیقی این مناطق فقط به این ابعاد محدود شده است، در موسیقی لرستان مقامهای موسیقایی بسیاری وجود دارد که به فراخور آیینهای مختلف ارائه میشود. هرکدام از این مقامها هنگام برگزاری مراسمهای عزاداری یا مذهبی، از ملودی و تصانیف خود برخوردارند. بهعنوان مثال، مردم بیشتر با مقام دوپا و سهپای لری که ریتمیک است آشنایی دارند ولی موسیقی «چمرونه» که حزنانگیز است و غالبا در عزا اجرا میشود کمتر مورد شناخت و معرفی مردم قرار گرفته است. البته در حالحاضر سرعت زندگی روزمره افزایش یافته و شتاب گرفته است، کما اینکه اغلب مردم تمایل دارند موسیقی را با ریتم تند گوش دهند. به همین دلیل، برخی از کنسرتگذاران و صاحبان شرکتهای موسیقی که ذائقه مردم دستشان آمده است، سعی میکنند برای آنکه بازار کار خود را از دست ندهند به تولید چنین آثاری بپردازند، در نتیجه ظرفیت شاخههای مختلف موسیقی نواحی مغفول مانده است.
اگر ممکن است درباره همکارتان در کنسرت پیشرو با استاد حشمت رجبزاده هم توضیح دهید؟
من گروه «همنوازان باربد» را در سال ۱۳۹۶ تاسیس کردم و در سالهای اخیر کنسرتی را هم به خوانندگی وحید تاج برگزار کردیم. بعد از آن تصمیم گرفتیم تا برای حمایت از موسیقی نواحی لرستان، با ایشان در این راستا همکاری کنیم. نتیجه این همکاری برگزاری کنسرت اسفندماه سال گذشته در تالار وحدت بود. حالا هم تصمیم داریم تا کنسرت دیشب را به شکل تور در شهرهای مختلف برگزار کنیم که ۲۰ و ۲۱ اردیبهشت در خرمآباد اجرا خواهیم داشت.
بعضی هنرمندان به این مسأله اشاره دارند که مردم در شهرستانها تشنه کنسرتهای موسیقی اصیل ایرانی هستند اما چون کمتر در این زمینه تمرکززدایی صورت گرفته، عمده امکانات تفریحی در پایتخت مجموع شده و مخاطبان استانهای دیگر، از این کنسرتها محروم هستند. برگزاری کنسرتهای گردشی چقدر میتواند از این منظر مؤثر باشد؟
به نکته خوبی اشاره کردید. متأسفانه بهخاطر سنگاندازیهای برخی کنسرتگذاران که ترجیح میدهند کنسرتها بیشتر در تهران و کلانشهرها برگزار شود، دیگر استانها مجال کمتری برای آمدن به کنسرت در شهرستانها دارند. علاوه بر اینها، مسائل اقتصادی در این سالها عامل مهمی شده تا تهیه بلیت کنسرت برای قشری از دوستداران موسیقی ایرانی دشوار شود. البته برخی مسائل فنی مثل نبود، سالنهای مجهز و تبلیغات ضعیف هم مزید بر علت شدهاند تا بین مخاطبان در شهرستانها و موسیقی فاخر فاصله ایجاد شود، تا جایی که گاه حتی نزدیکان ما خبردار نمیشوند که ما کنسرت داریم و این اطلاعرسانی، بیشتر از طریق فضای مجازی میسر میشود. باوجود تمام این تنگناها، هنرمندان موسیقی فولکلور تلاش میکنند تا این نوع موسیقی احیا و نسل جوان بیشتر با آن آشنا شود. امیدوام حمایت و پشتیبانی بیشتری نسبت به این حیطه صورت بگیرد و همپای پتانسیل گسترده موسیقی نواحی، امکانات کافی هم در اختیار هنرمندان این حیطه قرار بگیرد، بهویژه اینکه موسیقی نواحی در این سالها در جشنوارههای داخلی و بینالمللی متعددی خوش درخشیده است و دستاورد مطلوبی در پی داشته است.