نمایش رادیویی «بیلی بتگیت» به کارگردانی ایوب آقاخانی در ۷ قسمت تولید و پخش شد.
ایوب آقاخانی نویسنده و کارگردان تئاتر و نمایشهایی رادیویی که در فعالیتهای رادیویی خود به سراغ آثار مطرح و تأثیرگذار ادبیات و ادبیات نمایشی جهان میرود و این آثار را در قالب نمایش رادیویی کارگردانی و به مخاطب ارائه میدهد، به سراغ رمان «بیلی بتگیت» ادگار لارنس دکتروف نویسنده آمریکایی رفته است.
«بیلی بتگیت» که روایتگر ورود پسری ۱۵ ساله به یک باند تبهکاری است، برنده جایزه انجمن ملی منتقدان کتاب آمریکا و جایزه پن / فاکنر برای داستان و همچنین کاندیدای دریافت جایزه ادبی پولیتزر شده است.
در سال ۱۹۹۱ و با کارگردانی رابرت بنتون فیلمی با اقتباس از رمان «بیلی بتگیت» ساخته و اکران شد. در این فیلم بازیگرانی چون داستین هافمن، نیکول کیدمن، استیون هیل، استیو بوشمی و بروس ویلیس به ایفای نقش پرداختند.
ایوب آقاخانی علاوه بر کارگردانی، اقتباس و تنظیم برای رادیوی نمایش رادیویی «بیلی بتگیت» را بر اساس رمان دکتروف و با ترجمه بهزاد برکت بر عهده داشته است.
هنرمندان حاضر در قسمت ششم این نمایش رادیویی به ترتیب ایفای نقش عبارتند از پریسا مقتدی در نقش لولا، شیرین بیده در نقش بیلی بتگیت، محمد شریفیمقدم در نقش میکی، بابک داداشپور در نقش ایروینگ، اکبر مولایی در نقش برمن، احمد لشینی در نقش شولتز، کامیار محبی جی هاینس.
فرشاد آذرنیا افکتور، رضا طاهری صدابردار، شهلا نیساری تهیهکننده، دیگر عوامل نمایش رادیویی «بیلی بتگیت» هستند.
در ششمین قسمت نمایش رادیویی «بیلی بتگیت» با مدت زمان ۲۱ دقیقه و ۵۱ ثانیه، لولا و بیلی در مسابقه اسبسواری شرکت کردهاند ولی بیلی بدون اینکه به لولا بگوید منتظر ایروینگ و میکی است. بیلی پیش ایروینگ و میکی میرود و به آنها میگوید که لولا در کدام جایگاه نشسته است. لولا خبر ندارد که بازرس هاروی به دنبال او است و قرار است او را با خود ببرد اما بیلی از این ماجرا باخبر بوده است.
بیلی به ایروینگ و میکی میگوید که لولا برای شولتز و آنها خطری به همراه ندارد و با آنها همراه میشود.
بیلی نزد شولتز میرود. شولتز از بیلی میپرسد که لولا درباره او چه گفته است و بیلی به دروغ میگوید که شولتز را خیلی دوست دارد. شولتز به بیلی میگوید وقتی آدم جوان است پشت و روی دنیا را نمیشناسد و به همین خاطر گرفتار عشق میشود.
شولتز میگوید که لولا همیشهخوش بود ولی او باید حواس خود را روی کارش متمرکز کند. شولتز میگوید که این روزها ارزش آدم قابل اعتماد خیلی بالا است چون وجود ندارند.
وی درباره وینسکال رقیب خود و وضعیتی که برایش پیش آورده بود، صحبت میکند و اینکه چگونه او را کشته است. شولتز به بیلی میگوید که اگر سر قول و قرار خود نماند جایش در قعر جهنم است.
بیلی از طرف گروه شولتز مأمور میشود که پیش هاینس کشیش معروف که رهبر مذهبی یک منطقه است برود و ۱۰ هزار دلار را در یک پاکت سفید به او بدهد.
بیلی نزد هاینس میرود و ….
با هم ششمین قسمت نمایش رادیویی «بیلی بتگیت» را بشنویم.