میثم یوسفی که این روزها نمایش «انگشتر اسرارآمیز» را روی صحنه میبرد، تاکید کرد: ما برای تماشاگرمان ارزش و احترام قائل بودیم و نخواستیم کاری دمدستی اجرا کنیم.
این کارگردان تئاتر در گفتگویی با تشریح ویژگیهای این اثر نمایشی از برخی کمتوجهی ها به تئاتر ابراز تاسف کرد.
او که برای دومین بار نمایش «انگشتر اسرار آمیز» را روی صحنه میبرد، درباره تفاوت این اجرا با اجرای نخستین آن که ۵ سال پیش روی صحنه رفته بود، توضیح داد: ۵ سال پیش این نمایشنامه را در سالن بلک باکس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و متناسب با ویژگیهای این سالن اجرا کردم که آن اجرا تماما عروسکی بود اما در حال حاضر شکل اجرایی و گروه اجراکننده ما کاملا متفاوت هستند و این اجرا ویژه تالار هنر که سالنی قابصحنهای دارد، طراحی شده است.
یوسفی در پاسخ به اینکه متن این نمایش چه جذابیتهایی دارد که تاکنون ۲ بار آن را روی صحنه آورده، گفت: قطعا به عنوان کارگردان، متنی را انتخاب میکنم که برایم جذابیت داشته و حرفی برای گفتن داشته باشد. در پی اجرای نمایشی با قصهای آیینی اسطورهای و فولکلور بودم چراکه خودم بیشتر به این فضاها علاقهمندم و این داستان قابلیت چنین اجرایی را داشت. به همین دلیل دوباره آن را برای اجرا انتخاب کردم.
یوسفی با ابراز خرسندی از استقبال تماشاگران از این اثر نمایشی افزود: این نمایش یک کار فاخر برای کودکان است. ما برای مخاطبمان ارزش و احترام قائل شدیم و نخواستیم نمایشی دمدستی اجرا کنیم. برای تمام عناصر این کار کلی هزینه کردیم و کوشیدیم این نمایش را با گروهی درجه یک به صحنه بیاوریم.
او با ارایه توضیحاتی درباره شیوه اجرایی نمایش خود افزود: در این اجرا ترکیبی از بازیگر و عروسک را داریم. البته عروسکهای ما متفاوت هستند. برای انتقال صور خیال، سراغ سایهبازی رفتیم، با استفاده از شیوه بونراکو، عروسکهایی ماورایی خلق کردیم و برخی از عروسکها را هم تاب تیبل انتخاب کردیم تا هدایت آنان برای عروسکگردان سادهتر باشد. دکور نمایش هم باغ بزرگ قجری است و بازیگران کار هم مانند عروسکها گریم شدهاند. درواقع آنان تجسم عروسکهای ما هستند. ما تلاش کردیم نمایش، مناسب اجرا در تالار هنر باشد.
یوسفی اضافه کرد: خوشبختانه تا به امروز استقبال خیلی خوب بوده و خانوادهها در همه سنین با نمایش ارتباط برقرار کردهاند اما متاسفانه سیستم عرضه تئاتر ما درست نیست. به طوری که برای خلق یک اثر نمایشی ۳، ۴ ماه زحمت کشیده میشود ولی آن نمایش تنها ۳۰ شب فرصت اجرا دارد و این سبب میشود که کار به اندازه کافی دیده نشود و از سوی دیگر هزینههای تولید آن نیز جبران نشود.
این کارگردان افزود: از سوی دیگر در اجرای نمایشهای کودک، زمان اجرا خیلی تعیینکننده است. گل اجراهای ما همزمان با امتحانات کودکان است و به جز آن امکان اجرای صبح هم نداریم و همین مساله، مشکلات بیشتری را برای ما ایجاد میکند.
او با ابراز تاسف از افزایش هزینههای تولید یک اثر نمایشی ادامه داد: اگر میخواستم این نمایش را از ابتدا بسازم، دستکم ۶۰۰ میلیون تومان هزینه داشت ولی ما بخشی از دکور و عروسکها را از اجرای اول داشتیم و به همین دلیل در هزینهها صرفهجویی شد. با این همه، تئاتر بدون حمایت دولت نمیتواند روی پا بماند اما متاسفانه مدیران هنری به اندازه کافی به این هنر توجه نمیکنند و متوجه ارزشهای انسانی آن نیستند. بیشتر رابطه آنان با تئاتر در بخش نظارت و ممیزی است. متاسفانه گروههای نمایشی در سالنهای دولتی هم باید ۲۰ درصد گیشه خود را به مرکز هنرهای نمایشی بپردازند و این در حالی است که برخلاف گذشته، کمکهزینهای هم دریافت نمیکنند. مجموعه این عوامل، شرایط سختی را برای گروههای تئاتری ایجاد کرده است.
به گزارش ایسنا، نمایش «انگشتر اسرار امیز» نوشته آتسا شاملو است که با کارگردانی میثم یوسفی و تهیهکنندگی امیرحسین شفیعی روی صحنه میرود.
این نمایش با بازی ناصر احمدیفر، عاطفه بحرالعلوم طباطبایی، مریم خاکسار تهرانی، محسن قصری، مینا مقامی زاده، شراره یوسفی، دانیال کمانکش، کیمیا مظفری اجرا میشود و دیگر اعضای گروه اجرایی آن به شرح زیر هستند:
طراح عروسک و ساخت عروسک: علی پاکدست، مریم اقبالی، طراح صحنه: سینا ییلاق بیگی، طراح لباس: آناهیتا کاشف، آهنگساز: رامین کهن، شاعر: آزاده فرهنگیان، دستیار کارگردان: دانیال کمانکش، دستیار دوم کارگردان و هماهنگی اتاق فرمان: ستاره سلطانی، گروه کارگردانی: کیمیا مظفری، طراح پوستر و اقلام تبلیغاتی: عماد سالکی، احسان نقابت، طراح تیزر و ساخت تیزر و موشن گرافیک: مهران گل محمدی، تبلیغات: سجاد آقابابائی (نارنجی)، روابط عمومی: گروه نمایش صفیر، طراح گریم: حسین تبریزی، لیلا پریشان، طراح نور: رضا خضرایی، عکاس: شهراد اطهری.
در خلاصه داستان این نمایش آمده:
«در شب تولد شاهزاده که مصادف با شب یلداست شاهزاده دستور میدهد هر کس یک سبد گل پامچال بهاری برایش بیاورد، او هم در ازایش یک سبد سکه طلا به عنوان جایزه خواهد داد. بهار هم به اصرار خانوم جون و یدونه به جنگل میرود تا گل پامچال بهاری پیدا کند وگرنه حق برگشت به خانه را نخواهد داشت و در ادامه اتفاقهای اسرارآمیزی رخ میدهد.»