رامین سهراب، کارگردان و یکی ازتهیهکنندگان فیلم ــ تهیهکننده دوم محسن صرافی ــ «تاوان» است که اکنون بر پرده سینماست. این فیلم در ابعاد بینالمللی در جهت نشان دادن ژانر اکشن موفق عمل کرده و با تقدیر روبهرو شده اما در زمان اکران در جشنواره فیلم فجر با نقد منفی منتقدان روبهرو شد و شاید نوعی دلزدگی برای کارگردانش باید به وجود میآورد که البته به گفته خود سهراب، چنین اتفاقی نیفتاد و او با ساخت این فیلم مصمم شده که به صدای قلبش برای ساخت فیلم گوش دهد.
چطور ایده ساخت فیلم «تاوان» به ذهن شما رسید و چه دغدغهای را دنبال میکردید که باعث شد تصمیم بگیرید روی این فیلم سرمایهگذاری کنید؟
دلیل توجهم برای ساخت فیلم تاوان این بود که از یک نظر، ژانر اکشن دهههای ۶۰ و ۷۰ را ادامه دهم و از نظر دیگر چون خودم سالهاست که ورزش رزمی انجام میدهم، برایم جذابیت داشت که این فیلم را بسازم. تاوان دوباره ژانر مهم اکشن را در سینمای ایران زنده کرده و از این نظر بسیار ارزشمند است.
ساخت فیلم اکشن با توجه به اینکه مردم ما و همه دنیا امروز به تمام فیلمهای روز دسترسی دارند، چقدر برای شما چالشبرانگیز بوده و آیا از این نترسید که مخاطب، فیلم شما را با فیلمهای مشابه مقایسه کند و آن را نبیند؟
اتفاقا بسیاری بهخصوص خارجیها فیلم ما را با نمونههای خارجی مقایسه کردهاند و بیش از ۵۰ جایزه از جشنوارههای مختلف بردیم. یک فیلمساز خارجی وقتی تاوان را با «جان ویک» مقایسه میکند به این شکل است که مثلا با ۳۰ ثانیه بودجه جان ویک توانستیم یک فیلم۹۰ دقیقهای بسازیم که بعضی سکانسهای آن در بخشهایی بسیار به این فیلم شباهت دارد. البته این موضوع را بیشتر جشنوارهها، روزنامههای خارجی و فیلمسازان میگویند و خودم نمیگویم. کسانی که این فیلم را در ایران با فیلمهای خارجی ژانر اکشن مقایسه میکنند، نمیدانند که بودجه فیلم جان ویک حداقل ۸۰ میلیون دلار است اما ما به همراه محسن صرافی بهعنوان یک تهیهکننده کاربلد با پنج تا ۱۰ میلیارد تومان فیلم اکشن به همراه هنرپیشگان خارجی در ایران و خارج میسازیم؛ بنابراین امکان مقایسه این فیلم با خارجیها وجود ندارد. از طرف دیگر وقتی خارجیها این فیلم را مقایسه میکنند، میگویند خیلی خوب است که با این امکانات کم توانستید فیلم آبرومندی درست کنید که از لحاظ کیفی نزدیک به فیلمهای هالیوود باشد. همان گونه که قبلا اشاره کردم، تمام این بحثهای مربوط به کیفیت فیلم را ما نمیگوییم بلکه روزنامههای بزرگ دنیا مطرح کردند. مقایسه این فیلم با خارجیها برایم نه فقط ترسی ایجاد نکرد بلکه مرا هل داد که کیفیت فیلمم شبیه فیلمهای خوب ژانر اکشن در سطح دنیا باشد.
علت اینکه ترجیح دادید بازیگر نقش اصلی فیلم خودتان و در شمایل یک آتشنشان باشید چه بود و درباره شخصیتپردازی فیلم و بازیگر خانم فیلم هم توضیح دهید.
ما بر اساس فیلمنامه شخصیتها را چیدیم و آتشنشان و پلیس و تمام شخصیتها در فیلمنامه وجود داشت و بهترین شخصیتهایی را که برای فیلم ما خوب بودند انتخاب کردیم و اتفاقا بسیاری در خارج از انتخاب این شخصیتها خوششان آمده بود و برایشان منطقی بود. من چندین سال با خانم جسیکا در فنلاند کار کردم و زمانی که گفتم میخواهم به ایران برای ساخت فیلم بروم، خیلی خوشحال شد و همکاری کرد. علت اینکه خودم در فیلم بازی کردم این بود که هیچکس در ایران نمیتواند کارهایی که من انجام میدهم را انجام دهد. اگر هنرپیشهای در ایران بود که میتوانست این حرکات را که ۳۰ سال برای آنها تمرین کردم را میتوانست انجام دهد، با کمال میل یک نفر دیگر را انتخاب میکردم. اتفاقا قبل از ایفای این نقش با بعضی از بازیگران صحبت کردم اما امکانپذیر نشد و از طرفی خودم در یک مدرسه خارجی هنری درس خواندم که هنرپیشگان بزرگی مثل رابرت دنیرو در آن درس خواندند و بنابراین، این نقش را به عهده گرفتم.
آیا تمام صحنههای خطرناک فیلم را خودتان بازی کردید یا بدل داشتید؛ اگر بدل نداشتید چرا ترجیح دادید این صحنهها را خودتان بازی کنید و چه خطراتی برای شما داشت؟
تمام صحنههای بدل فیلم را خودم انجام دادم و موجب شد یکی از پاهایم بشکند. اگر میخواستم بدلکار بیاورم زمان بیشتری را باید صرف میکردم اما ما نه زمان و نه بودجه داشتیم. برای دو سکانس بدلکار داشتیم که یکی علیرضا قرهخانی بود که از آلمان آمد و یکی از سکانسهای خطرناک را انجام داد و باقی را خودم انجام دادم تا زودتر به پایان پروژه نزدیک شویم. در واقع ما «تاوان» را با سختی و مرارتهای بسیار ساختیم.
بعضی از منتقدان معتقدند دربخشهایی ازفیلم منطق داستانی بههم میخورد وجایی که ممکن است مشکلی با یک گفتوگو برطرف شود، تمام زمان فیلم به زد و خورد اختصاص داده شده؛ درست است که ما با فیلم اکشن-رزمی روبهرو هستیم اما مسأله این است که در جای لازم گفتوگو صورت نمیگیرد و گاهی مخاطب بیش از اندازه درگیر صحنههای اکشن میشود. شاهد مثال این موضوع مربوط به گرفتن تنها یک قرار ملاقات ساده از فردی صاحب نفوذ است. قهرمان فیلم برای این ملاقات خیلی با محافظان او زد و خورد دارد.
معتقدم منتقدان ایران به فیلمهای پردیالوگ و پر پیچ و خم با کمترین اکت فیزیکی عادت کردهاند. برای اولین کاری که ارشاد بعد از ۲۲ بار بازنویسی فیلمنامه در مرتبه۲۳و با وجود نداشتن بودجه به ما اجازه ساخت داد، این فیلم خوبی است. ما سه سال فیلمبرداری کردیم و این اثر سینمایی به دلایل متعدد حدود۱۰سال زمان برد.ما پنج شش بار به مرحله فیلمبرداری رسیدیم، سپس مجبور شدیم کار را متوقف کنیم. در زمان تولید این پروژه من و گروهم به کووید ۱۹مبتلا شدیم و بسیاری مرارتهای دیگر. تلاش کردیم در این چندسال فقط بتوانیم ۹۰ دقیقه فیلم را به پایان برسانیم تا کیفیت اکشن را نمایش دهیم. در حال حاضر به دلیل تمام این مرارتها در پروژه اول،هیچ ایدهای درباره منطق داستانی ندارم وانشاءا…درپروژههای بعدی این موضوع را درنظر میگیرم. درواقع، دلیل اینکه نسخه هالیوودی تاوان را میسازم این است که همان نسخه اولیه فیلمنامهام است که اجازه ساخت آن را به من ندادند. معتقدم مشکل منتقدان ما این است که کانسپت اصلی فیلم را نمیبینند اما باید فیلم را با این پیشفرض کلی ببینند که قصد ما زنده کردن ژانر اکشن در ایران است و این برای فیلمسازان مزایای بسیاری دارد. معتقدم منطق داستانی و منطق فیلمسازی در ایران باید هماهنگ و با برنامهریزی باشد.ما برای صدا به تایلند و برای رنگ به دبی رفتیم. برای ادیت نیز ادیتور جان ویک، فیلم ما را ادیت کرد. گرچه با مشکل داشتن داستان در بعضی جاها موافقم اما معتقدم منتقدان علاوهبر نقاط ضعف یا اشاره به نبود منطق داستانی دررابطه با نقاط قوت فیلم که زنده کردن ژانر اکشن استهمصحبت کنند. ما این قابلیت را داریم که بتوانیم فیلم اکشن را زنده کنیم.
نقد دیگر روی فیلم شما این است که زمینهچینی خوبی برای انگیزه سفر شخصیت اصلی به خارج ازکشور صورت نگرفته و علت انتخاب کشور فنلاند هم گنگ است. نظر شما در این رابطه چیست؟
این فیلم ۵۰ جایزه برده که هیچکدام به نکات مدنظر منتقدان ایرانی اشاره نکردند و جذابیت در همین است که مثلا در ایران میگویند فلان بخش فیلم منطق ندارد اما منتقدان خارجی معتقدند حال قهرمان داستان بد است و به همین دلیل جای دیگری را برای زندگی کردن انتخاب میکند. شاید به دلیل پیشینه سینما در کشورمان است که ایرانیان انتظار دارند در مورد بعضی مسائل توضیح بیشتری داده شود هرچند منتقدان خارجی با نشان دادن دو یا سه سکانس راضی میشوند و این به عادت سینمایی ایرانیان بازمیگردد. میخواستم یک فیلم اکشن بینالمللی با استانداردهای هالیوودی در ایران بسازم.
فیلم شما خیلی خوب به مسأله تبادل فرهنگی که کشورمان با دنیا میتواند برقرار کند میپردازد و نشانههای فرهنگی و تمدنی کشور خودمان و فنلاند در آن به نمایش گذاشته شده و این خیلی درخور توجه است. این موضوع چرا بیشتر در اوایل فیلم است و دیگر در امتداد فیلم این معرفی ادامه پیدا نمیکند؟
ما برای اولین بار توانستیم فنلاند و ایران را از لحاظ فرهنگی با هم مرتبط کنیم و بسیاری از فنلاندیها اصلا نمیدانستند که تهران چنین تصویری همراه با خانههای سنتی، سفرهخانه و مراکز فرهنگی دارد. جالب است که بگویم حداقل سه روز فیلمبرداری فنلاند ما برابر با هزینه ۳۰ روز فیلمبرداری در ایران بود و یک شرکت خارجی که کارهای فیلمهای اکشن را انجام میدهد، فکر میکرد هزینه فیلمم ششمیلیون دلار شده و زمانی که میزان کم مبلغ را فهمید، راغب به همکاری با ما شد.
فیلم شما تا حدود زیادی زندهکننده سینمای اکشن دهه ۶۰ و۷۰ است. چقدر با توجه به شناختی که از روحیه مردم ایران داشتید یا دارید سراغ ساخت این فیلم رفتید؟
من به دلیل اینکه چندین سال در ایران نبودم، شناخت زیادی نسبت به مخاطبان ایرانی ندارم، اما میدانم ایرانیان فیلم اکشن میبینند و خیلی جذاب است که در ایران ژانر اکشن داشته باشیم. بچه که بودم فیلمهای جکی چان، بروسلی و جمشید هاشمپور را میدیدم که برایم قهرمان محسوب میشدند، اما متأسفانه الان قهرمانان اکشن زیادی نداریم.
نگاه کارگردان بعد از ساخت تاوان
من در این۱۰سال با مشکلات بسیاری مواجه شدم وکارگردانان و بازیگران زیادی ازکارکنار کشیدند، کرونا گرفتم و پایم حین کار شکست ودرحال یک جنگ درونی بودم که تسلیم شوم، اما خدا راشکر که اینگونه نشد.خوشحالم که به صدای قلبم برای ساخت فیلم گوش دادم، چون براثرآن تجارب فوقالعادهای بهدستآوردم وحتی یک مخاطب۱۵ساله شهرستان به من گفت به خاطر شما ورزش رزمی را انجام میدهم وزندگیم راعوض کردی. بنابراین، یاد گرفتم اتفاقات بیرون من نباید ذهنیت اولیهام را درباره یک موضوع و انرژیام را برای حرکت به سمت هدفم کم کند.