اصلانی درباره تجربه بازی در این سریال نیز توضیح داد: آقای مقدم تاکید داشتند مشاغلی که در پشت صحنه هستند واقعی باشند و اصرار داشتند هر کاراکتر دقیقا همان شغل را داشته باشد تا در سکانس هایی که با ابزار کار میکند، مخاطب درک کند که او کار خود را بلد است.
او ادامه داد: محتوایی که در سریال نشان داده شد مبتنی بر واقعیت پشت پرده سینماست؛ در بخش دولتی، دولت برای سرمایه فیلم تصمیم میگیرد و در بخش خصوصی، سرمایهگذاران تعیینکننده هستند. تهیه کننده سریال درباره ساخت فصل دوم نظر مساعدی نداشت و گفت: به فصل بعدی «افعی تهران» فکر نکردهایم. ساخت فصل۲ برای سریال در کشور ما، کار بسیارسختی است و به نظرم فصلهای بعدی سریالها هم در کشور ما چندان موفق نبودهاند.
به هر روی فصل نخست افعی تهران در حالی به پایان رسید که پس از اتمام سریال، زمزمه ساخت فصل دیگر آن هنوز شنیده نشده است. سامان مقدم در متنی که برای تقدیر از همکاری تیم این سریال نوشته بود، اشارهای به ادامه این سریال نداشت و به نظر میرسد تاکنون تصمیمی برای تولید فصل دوم گرفته نشده است.
تهیهکننده سریال جواد فرحانی نیز در مصاحبه ای که اخیرا منتشر شده درباره ساخت فصل دوم نظر مساعدی نداشته و گفته بود: به فصل بعدی افعی تهران فکر نکردهایم و بیش از هر چیز به پایان خوب برای فصل اول این سریال فکر کردیم. ساخت فصل۲ برای سریال در کشور ما، کار بسیارسختی است و به نظرم فصلهای بعدی سریالها هم در کشور ما چندان موفق نبودهاند.
با آنکه سریالهای دیگر نمایش خانگی چون شهرزاد و زخم کاری که در سال های اخیر با اقبال مواجه شدند، به فصول بعدی رسیدند اما جمعبندی و شنیدههای خبرنگار ایرنا نیز نشان از آن دارد که تاکنون تصمیمی برای تولید فصل دوم این سریال گرفته نشده و با توجه به کیفیتمحور بودن تیم تولید سامان مقدم نسبت به کمیت محوری، بعید است فصل دومی برای افعی تهران در کار باشد.
سریال افعی تهران با تمام فراز و نشیبها و حواشی درحالی به پایان رسید که از همان ابتدا نام پیمان معادی را در مقام فیلمنامهنویس یدک میکشید و همکاری او با سامان مقدم پس از ۲۰ سال نکته مهمی بود که رفتهرفته تاثیر آن در گرهافکنیهای متفاوت سریال دیده شد.
افعی تهران ابعاد متفاوتی داشت؛ از تربیت و نقد سیستم آموزشی تا مسائل مرتبط با روانرنجوری و اتاق درمان. در این بین خط اصلی را بر مبنای زندگی یک هنرمند گذاشته بود تا مخاطب را با موضوعات مرتبط با زندگی هنرمندان و سینماگران، چیزی که کمتر در آثار نمایشی خصوصا آثار سینمایی با آن روبهرو شدهاست، مواجه کند. آنچه سریال از مسائل سینما نمایش داد به قدری در کلاف زخمهای کاراکتر اصلی قصه پیچیده شد که از سوی هنرمندان درک شد. اعتراضی نیز از سوی روانشناسان صورت نگرفت و همین مهر تاییدی بود بر درک مشکلاتی که میتواند وجود داشته باشد.
بُعد دیگر سریال نیز مبتنی بر قتل و انتقام بود که سرچشمه خود را از همان روانرنجوریها میگرفت؛ پس نوک پیکان سریال به سمت روانِ آدمی و مسائل آن بود. از این رو بود که روانشناسان و جزئیات درمان در این سریال مهم شد و سرِ صحبت درباره مسائلی باز شد که بعضی مراجعان در روند درمان با رواندرمانگران خود دارند و سالها سر به مهر باقی مانده بود.
فارغ از رویهای که سریال در ارتباط بین درمانگر و مراجع داشت و همین نیز بسیار مورد نقد قرار گرفت، ارتباطی که یک هنرمند یا بهتر است بگوییم یک پدرِ زخم دیدهی هنرمند با پسرش داشت زیر ذرهبین بود. از رهگذر این ارتباط بود که زخم های آرمان بیانی در سریال نمایان میشد و با آن همذاتپنداری صورت میگرفت.
به نظر میرسد آنچه سریال قصد داشت از مسائل و پشت پرده های سینما بگوید به قدری در کلاف زخمهای کاراکتر اصلی قصه پیچیده شد که از سوی هنرمندان درک شد. از آن سو اعتراض گستردهای نیز از سوی روان شناسان صورت نگرفت و همین مهر تاییدی بود بر درک مشکلاتی که میتواند از سوی آنان وجود داشته باشد.
همچنین نوک پیکان نقدها به سریال به سمتی رفته که چطور در این کار، قاتل به شکلی محبوب نشان داده میشود و اینطور آزادانه در سطح شهر در حال تردد است.