مرور تجربه استقبال از برخی فیلمهای اجتماعی، مسیر احیای تنوع ژانر را در سینمای ایران نشان میدهد.
در اثر شرایط خاص اقتصادی که طی سالهای اخیر در سینمای ایران به وجود آمده، مدتهاست که به جز فیلمهای کمدی، به ندرت فیلم دیگری این امکان را پیدا میکند که از نظر اقتصادی سودآور باشد و خوب بفروشد. این در حالی است که در سینمای اغلب کشورهای صاحب این صنعت، ژانرهای مختلفی قابلیت بازگشت سرمایه را دارند و فیلمهای متنوعی میتوانند سرمایهگذاران را به سود برسانند.
در این وضعیت است که اغلب کارشناسان سینمای ایران بر لزوم احیای ژانرهای مختلف متفقالقولاند، ولی هنوز راهکارهای مختلف، امکان وقوع این مهم را فراهم نکرده است. با این حال به نظر میرسد که با نگاهی به گیشه خوب بعضی فیلمهای غیرکمدی میتوان مسیری مناسب را برای جلب توجه مخاطبان عام به دیگر فیلمهای غیرکمدی سینمای ایران نیز یافت.
با وجودی که برخی تک فیلمهای غیرکمدی مثل «علفزار»، «ابد و یک روز» و «شبی که ماه کامل شد» گاه میتوانند به فروش مناسب دست یابند، اما این وضعیت در شرایطی به سایر فیلمهای نزدیک از لحاظ ژانری تسری مییابد که فیلمهای یادشده، جریانهایی را در صنعت سینمای ایران ایجاد کنند.
به عنوان نزدیکترین مثال، میتوان به گیشه خوب فیلم «بیبدن» اشاره کرد که حتی از اثر مشابه قبلی (علفزار) گیشه بهتری داشت و به جای حدود ۶۵۰ هزار مخاطب، حدود ۷۵۰ هزار مخاطب را به سینما کشاند. این در حالی است که فیلمهای درامِ دادگاهی، تا پیش از این دو فیلم چندان در سینمای ایران تجربه نشده بود و نمونههای فراوانی نداشت. با گذشت دو سال از اکران «علفزار» در سینما و در حالی که این فیلم بعد از پخش در اکران آنلاین و نمایش خانگی، مخاطب زیادی را در کشور جلب کرده، «بیبدن» که با فیلمنامهای نوشته فیلمنامهنویس فیلم اول و در فضایی نزدیک به آن ساخته شده، توانسته باز هم مخاطبان را به سینما بکشاند.
در اثر شرایط خاص اقتصادی که طی سالهای اخیر در سینمای ایران به وجود آمده، مدتهاست که به جز فیلمهای کمدی، به ندرت فیلم دیگری این امکان را پیدا میکند که از نظر اقتصادی سودآور باشد و خوب بفروشد. این در حالی است که در سینمای اغلب کشورهای صاحب این صنعت، ژانرهای مختلفی قابلیت بازگشت سرمایه را دارند و فیلمهای متنوعی میتوانند سرمایهگذاران را به سود برسانند
شبیه این شرایط را میتوان در استقبال فزاینده از جریان فیلمهای جنوبشهری نیز ردگیری کرد. در حالی که «مغزهای کوچک زنگزده» آغازگر فیلمهای این جریان تحسین تماشاگران را برانگیخت، سازندگان فیلمهای بعدی با استفاده مثبت از عناصر مشابه، به ساخت آثاری مثل «شنای پروانه» و «ابلق» دست زدند که آن مسیر را ادامه دادند. این جریان در نهایت به شکستن رکورد پرفروشترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران توسط «ملاقات خصوصی» انجامید که در همین جریان میگنجد.
به شکل مشابه میتوان استقبال از آثاری چون «فیلشاه» و «شاهزاده روم» را در گیشه بسیار خوب «پسر دلفینی» و «لوپتو» که در میانه سال پرماجرای ۱۴۰۱ نمایش داده شد و تماشاگران زیادی را به سینما کشاند، مؤثر دانست. احتمالا میتوان از این نکته نیز مطمئن بود که «بچهزرنگ» با گیشه شگفتانگیز ۶۲ میلیارد تومانی و نزدیکی به مرز ۲ میلیون تماشاگر، روی شانههای همه این آثار محبوب ایستاده است.
مثالهایی از این دست نشان میدهد که استفاده از قواعد ژانر، زمانی بیشتر جواب میدهد که مخاطب با تولید و پخش فیلم در ژانر مذکور آشنا باشد و مشابهتهای این زنجیره آثار را ببیند. در غیر این صورت طی سالهای گذشته، فیلمهای ژانریک متعددی در سینمای ایران اکران شده که نتوانستهاند گیشه مناسبی رقم بزنند.
به نظر میرسد در جریانهای ژانری فیلم، آشنایی پیشین تماشاگران با عوامل اصلی فیلمها نظیر کارگردان، نویسنده و بازیگران اصلی آثار در جذب مخاطب به سالنهای سینما مؤثر است. این اسامی را از جمله عللی میتوان دانست که پیش از خریداری بلیت توسط تماشاگر، میتواند به وی اطمینان خاطر بدهد که از تماشای فیلم مذکور، رضایت خواهد داشت.
بنا بر آنچه گفته شد، در صورتی که تصمیمگیران سینمای ایران خصوصا مدیران سازمان سینمایی بنا بر احیای ژانرهای مختلف در سینمای ایران دارند، میتوانند این مهم را از طریق اجرای یک برنامه مدون برای اکران فیلمهای ژانر به انجام برسانند. برنامهای که در آن حداقل ۳ یا ۴ فیلم تماشاگرپسند از یک ژانر مشخص، در بازه زمانی مشخصی نمایش داده شود و مدتی بعد از طی مراحل مختلف اکران سینمایی، اکران آنلاین و نمایش خانگی یا تلویزیونی، فیلم بعدی وارد چرخه شود و این اتفاق در شرایطی رخ دهد که فیلمها بعضی عوامل اصلی مشترک داشته باشند تا تداعی تجربه خوب پیشین برای تماشاگر عام سهلتر باشد. به این شکل میتوان امیدوار بود که هر ژانر به تدریج مخاطب خودش را بیابد.
در عین حال به علت آنکه به شکل منطقی، اولین فیلمهای جریان یادشده از شانس کمتری برای جذب مخاطب گسترده برخوردار خواهند بود و فیلمهای بعدی روی موفقیت اولین آثار موجسواری خواهند کرد، احتمالا صاحبان فیلمهای تماشاگرپسندی که میتوانند جریان استقبال از فیلمهای یک ژانر را ایجاد کنند، به سختی قبول کنند که نخستین فیلمها در چرخه مذکور باشند. این هنر مدیران سینمایی دولت آینده خواهد بود که بتوانند صاحبان اینگونه آثار را به اکران راضی کنند و در این مسیر شاید بتوان از فیلمهایی که مالکیت آن با بنیاد سینمایی فارابی یا برخی ارگانهای دیگر است، استفاده کرد.