«آنشرلی» برای خیلی از ما که در کودکی و نوجوانی پای تماشای آن مینشستیم، نماد یک دختر سرسخت و امیدوار برای عبور از روزهای سخت بود. درست وقتی ماریلا از آوردن آنشرلی پشیمان میشد و میخواست او را دوباره به یتیمخانه بفرستد، تلاش آنشرلی برای بازگشت به زندگی و روزهای دشوار آغاز میشد.
قصه اصلی آنشرلی، از جایی آغاز میشود که دختری ۱۱ ساله از یتیمخانه به مزرعه گرین گیلبز فرستاده میشود تا کمکحال خانوادهای شود که به دنبال پسری برای کمک در مزرعهداری هستند.ماریلا و متیو، خواهر و برادری هستند که بدون اطلاع از جنسیت فرزندی که در راه مزرعه است، او را پذیرفتهاند و همین مسأله، شروع ماجراهای تازه برای این خواهرو برادر است.ماریلا به محض اینکه متوجه میشود یک دختر به مزرعه فرستاده شده، میخواهد او را بازگرداند. بهانهاش این است که توان جسمی آنشرلی برای کمک به کارهای مزرعه کافی نیست. متیو، ماریلا را راضی میکند که آنشرلی پیش آنها بماند. هرچند که این دختر تازهوارد، هر بار یک دردسر تازه برای زن و مرد ایجاد میکند و هر بار از ترس اینکه به یتیمخانه پس فرستاده نشود، تلاش میکند اشتباه خود را جبران کند.آنشرلی، قدر و ارزش جایی که وارد شده را میداند. او یک خانواده میخواهد و قدری اعتماد. در ابتدای ورودش تصور میکند مانع اصلی پذیرفته نشدنش، موهای نارنجی و متفاوتی است که دارد. همین هم موقعیتهای خندهداری ایجاد میکند که نشان میدهد او در تلاش برای مقبول شدن نزد خانواده جدیدش است. روحیات آنشرلی و آن شاعرانگی نوع نگاهش به زندگی، برای ماریلا و متیو عجیب است اما انگار همینطور آرام و امیدوار زندگی آیندهاش را میسازد و آن را مدلی که خودش میخواهد خلق میکند. سکانسی که او دلنگران بازگشت به یتیمخانه است و با اسب صحبت میکند، شاید واقعیترین و عمیقترین لایههای شخصیتی آنشرلی را برای مخاطب نشان داده باشد.
زبان تند اما مودب
ویژگی دیگری که آنشرلی در هر نسخه نمایشی از این قصه دارد، زبان تندی است که گاهی گزنده است و گاهی دست بر قضا، موردتوجه و رضایت ماریلا قرار میگیرد. یعنی زبان تندی دارد اما درنهایت مودب است. آرام آرام هر دو به هم خو میگیرند و یک ارتباط مادر و دختری به نمایش گذاشته میشود. نه ماریلا از سختگیری خود کوتاه میآید و نه آنشرلی از بازیگوشی دست برمیدارد. انگار بعد از مدتی هر دو به زیست متفاوت هم عادت میکنند. آنشرلی عاشق مزرعه است و تلاش میکند به ماریلا و متیو در هر دو بخش خانه و مزرعه کمک کند. بحرانهایی که در مدرسه میگذراند، بخش دیگری از ماجرای زندگی آنشرلی است. تلاش او همان پیامی است که ملودرامهایی شبیه به این اثر، سعی دارد به مخاطب ارائه کند. وقتی آنشرلی تلاش میکند همانطور روی تخممرغ ضربه بزند یا نان صبحانه را همانطور نصف کند که ماریلا انجام میدهد، تلاش او را نمایش میدهد که برای ماندن و ماندگار شدن در مزرعه گرین گیبلز انجام میشود. در دو نسخه کانادایی که از قصه آنشرلی تولید شده، ماریلا کاراکتر مشخص و یکسانی دارد که دو بازیگر آن را اجرا کردهاند اما ظاهر هر دو شبیه به هم است. اما چهره متیو در دو نسخه متفاوت است؛ متیو انگار از همان ابتدا، به آن دختر موهویجی باصورت ککمکی عادت کرده وبدش نمیآیدکه این مهمان، همیشگی باشد. با این حال، دنبال حرف خواهرش را میگیرد و اصرار نمیکند.همین محبت پنهان، بعد از ماندگار شدن آنشرلی، ارتباط میان این دختر و پدرخواندهاش را عمیقتر میکند.
دو نسخه از یک قصه
نسخه تازهتر آنشرلی، مربوط به سال ۲۰۱۷ است که با ترکیب متفاوت بازیگران تولید و پخش شد؛ یعنی درست همان نسخهای که این روزها از شبکه تماشا روی آنتن رفته و توانسته توجه مخاطبان را به خود جلب کند. بازیگرانی چون ایمیبث مکنالتی، جرالدین جیمز، ار اچ تامپسن، لوکاس جید زومن، دالیلا بلا، ایمریک جت مونتز، کارین کوزلو و دیوید اینگرم در این سریال به ایفای نقش پرداختهاند. سریال آنشرلی به مدیریت دوبلاژ افشین زینوری وحضور گویندگانی همچون مینا قیاسپور، شیلا آژیر، صنم نکواقبال، رضا آفتابی، نصرا… مدقالچی، ژرژ پطرسی و…دوبله شده است. نسخه قبلی آنشرلی هم محصول کانادا بود که رنگ و لعاب متفاوتی داشت. آنشرلی آن روزها درسال۱۹۸۵تولیدشده بود وبازیگرانی همچون مگان فالووز،کالین دوهرست،ریچارد فارنزورث، وندی هیلر، فرانک کانورس و جاناتان کوربی در آن ایفای نقش کردند. با وجود تفاوت این دو نسخه، هر دو یک قصه خاطرهساز برای مخاطب تلویزیون است که سرسختی و امیدواری را میآموزد.