صاحب سبک شدن و اختصاص امضا به یک اثر هنری از اتفاقاتی است که به المانهای مختلفی وابسته است و شکلگیری این جریان در قالب ساخت فیلم و سریال پیچیدگیهای خودش را دارد. در بین آثاری که این روزها در حال پخش هستند، میتوان گفت سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان از جمله مجموعههای ادامهدار و چند فصلی است که توانسته این کارگردان را در گروه هنرمندانی که امضای خودشان را دارند، قرار دهد
این سریال با روایت داستانی پیچیده و شخصیتپردازیهای چندلایه، توانسته است تا حدی به یکی از آثار شاخص سریالسازی تبدیل شود. یکی از ویژگیهای برجسته در کارهای مهدویان، خصوصاً در «زخم کاری»، استفاده هنرمندانه از پیشزمینه در تصاویر است. بهندرت پیش میآید که در این سریال، شخصیتی را بدون حضور پیشزمینهای خاص ببینیم. این پیشزمینه میتواند شامل یک انسان، شیء، یا حتی یک عنصر طبیعی باشد.
استفاده از پیشزمینهها در آثار مهدویان، علاوه بر ایجاد یک سبک بصری، به کارگردان این امکان را میدهد تا لایههای پنهان شخصیتها و داستان را به صورت بصری به مخاطب منتقل کند. به عنوان مثال، یک پیشزمینه تاریک و مرموز میتواند نمادی از درون تاریک یک شخصیت باشد. یا یک پیشزمینه شلوغ و پر از جزئیات میتواند نشاندهندهی آشفتگی ذهنی یک شخصیت باشد.
این شیوه استفاده از پیشزمینهها، نهتنها به غنای بصری صحنهها افزوده، بلکه به یکپارچگی بصری سریال کمک کرده است، موضوعی که به قدری در کارهای مهدویان برجسته است که میتوان گفت وقتی اثری را با سبک و سیاق این کارگردان میبینیم، میگوییم شبیه کارهای مهدویان است. این قابلیت به معنای داشتن امضا بصری منحصر بهفرد است که امتیاز بزرگی برای هر فیلمسازی محسوب میشود.
پیشزمینهها در «زخم کاری» بهگونهای استفاده شدهاند که نه تنها فضا را پر میکنند، بلکه به عمق معنایی صحنهها نیز میافزایند. مثلاً حضور اشیاء یا افراد در پیشزمینه میتواند به شکل نمادین معنایی خاص داشته باشد، یا از طریق ایجاد تنش و تضاد با موضوع اصلی، احساسات مخاطب را تقویت کنند.
تمام این موارد در کنار هم، قصه و ساختار این سریال را به وحدتی میرساند که باعث شکلگیری همان سبکی که از آن گفته شد، میشود. این وحدت بصری در سریال، نشاندهنده دیدگاه هنری و تأملبرانگیز مهدویان است که توانسته با استفاده از جزئیات، جهانی خاص را به تصویر بکشد.
وحدت بصری، یعنی اینکه همه عناصر بصری یک اثر، از رنگها و نورپردازی گرفته تا طراحی صحنه و قاببندی، با هم هماهنگ باشند و یک حس کلی را به مخاطب منتقل کنند. مهدویان با انتخاب دقیق پالت رنگی و استفاده با برنامه از نور و سایه، توانسته است فضای سریال را بهخوبی بازتاب دهد و حسی از واقعیت و همزمان وهم، ترس و انتقام را در مخاطب بیدار کند. او با استفاده از رنگهای تیره، نورپردازیهای کنتراست بالا و قاببندیهای دقیق، فضایی تاریک و وهمآلود را خلق میکند که با فضای داستانی سریال همخوانی دارد و از سوی دیگر به واسطه همین المانها، سبک و امضای ویژه این کارگردان شکل گرفته است.