در این مطلب به سراغ «در آغوش درخت» خواهیم رفت.
شب گذشته انتشار بخشی از سکانس فیلم در آغوش درخت مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است. پخش صحنه احساسی بین بازیگر زن و مرد این فیلم به نوعی در سینمای بعد از انقلاب کمسابقه به شمار میرود. با این اوصاف روزنامه جام جم هم امروز در مطلبی مفصل به تمجید از اثر بابک خواجهپاشا پرداخته. چندی قبل هم روزنامه جوان درباره «در آغوش درخت» مثبت نوشته بود. در واقع درباره دو ارگان وابسته به صداوسیما و برخی نهادها اشاره میکنیم که سابقا رابطه نسبتا خوبی با پرده سینما نداشتند و خیلی کم اتفاق افتاده اصلا به تمجید از فیلمی قلم بزنند.
این اثر خب محصول مشترک سازمان سینمای سوره و کانون پرورشی فکری کودکان است. انگار همان آثار مجید مجیدی در ابتدای دهه هفتاد که تلاش در ارائه تصویری نسبتا غیرواقعی از زندگی روستایی داشتند در کالبدی تازه ظهور کرده. به هر حال اگر قرار است اثری را قضاوت کنیم باید به تمام ابعاد آن بپردازیم و شاید در برخی موارد این که صرفا جلوی دوربین چه میگذرد شاید نتواند تصویر درستی از یک اثر هنری ارائه دهد. به هر حال در این مطلب به سراغ «در آغوش درخت» خواهیم رفت. گزارش جوان و جام جم را هم بازخوانی میکنیم تا ببینیم دقیقا با چه فیلمی طرفیم. با ما همراه باشید.
ماجرا چیست؟
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «بحران پیچیده زندگی کیمیا و فرید که دوازده سال از ازدواجشان میگذرد، جهان زیبای فرزندانشان را برهم میریزد. کودکانی که هیچ چیز جز سادگی و مهربانی را در زندگی نمیشناسند».
مارال بنیآدم، جواد قامتی، روحالله زمانی، اهورا لطفی و رایان لطفی بازیگران «در آغوش درخت» را تشکیل میدهند، بابک خواجهپاشا با فیلم در آغوش درخت یکی از جوانانی است که از آذربایجان غربی پا به عرصه فیلمسازی گذاشته است. این فیلم حاصل مشارکت سازمان سینمایی سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.
«در آغوش درخت» از شخصیتپردازی ضربه میخورد
محمد قربانی منتقد سینما «در آغوش درخت» را فیلم نزدیک متوسط میداند: «این فیلم دست و پا شکسته داستان خودش و موقعیت را می سازد؛ اما ضربه را از شخصیتپردازی می خورد؛ اگر دوربین نمیترسید و به کاراکتر نزدیکتر میشد فیلم بهتری داشتیم ولی خب ملات کافی برای کاراکتر وجود ندارد. ظاهر زن و شوهر کاملا متفاوت است و گویا برای دو جهان متفاوت هستند؛ بنابراین فاصله این دو کاراکتر ارزش وصال دوباره را کم می کند؛ به طور کلی تک تک کاراکتر ها میتوانستند بهتر پرداخته بشوند؛ از طرفی فوبیایی که این مادر دارد برای مخاطب ناشناخته است البته این اشکالی ندارد ولی باید برای مخاطب پخته شود.
در یک جا دوربین خیلی خوب بود و آنجا که بابا با برادر بزرگ می رود و دوربین پشت برادر کوچک می رود و حس را منتقل می کند اما در جایی می توانست بهتر باشد و آنجایی که برادرها قایم موشک بازی می کنند و برادر کوچک بغض می کند که دوربین کات می کند و روی مادر می رود اما قبلش از مادر به ما نما می دهد که این مناسب نیست و با تدوین میتوان اصلاح کرد. اختتامیه فیلم به ایده میخورد؛ یعنی زن و شوهری که می خواهند از هم جدا شوند اما در نهایت کودکان خانهای میسازند و مادر و پدر با بچه ها در آن خانه جمع میشوند؛ اما رابطهای که فیلمساز تلاش داشته بین ماهی و فرزند کوچک نشان دهد به خوبی پرداخته نشده است و ارتباط شکل نمیگیرد؛ اما میتوانم بگویم که در کل نسبت به کارگردانی فیلم ساز امیدوارم.»
جام جم: در آغوش درخت، شریف و داستانگوست
ارگان مطبوعاتی صداوسیما که پیشتر هم گفتیم رابطه چندان خوبی با سینما ندارد در مطلب تازه خود خرق عادت کرده و به تمجید مطلق از ساخته بابک خواجهپاشا پرداخته. در خلاصه این مطلب که با عنوان” در ستایش با هم بودن” منتشر شده، آمده:
“درآغوش درخت اثری نمونهای در ستایش خانواده و ضرورت حفظ ارکان آن است و بهعنوان تجربه اولیه فیلمساز نشاندهنده حضور کارگردانی دغدغهمند و کاربلد در این عرصه است که میتوان آینده روشن و امیدوارکنندهای را برای او در سینمای ایران متصور بود. فیلم، بدون افتادن به وادی احساساتگرایی صرف و با پرداخت واقعگرا و لحنی شاعرانه، رابطهای رو به زوال را به کمک معجزه عاطفی بچهها سر و سامان میدهد. به گونهای که مخاطب اثر، ضرورتهای حسی موجود در متن اثر را در عمق جان خود میپذیرد و با شخصیتها همذاتپنداری میکند. در آغوش درخت، فیلم شریف و داستانگویی است که به شعور و احساس مخاطبانش احترام میگذارد. سرمایهگذاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تولید این فیلم هم، نشان از عزم جدی این نهاد باسابقه فرهنگی ــ هنری برای حمایت از آثار ارزشمند مرتبط با دنیای نوجوانان دارد.”
روزنامه جوان: «در آغوش درخت» با قصه و اجرایی استاندارد
این روزنامه هم در اقدامی شاید دور از انتظار به تعریف از این فیلم پرداخته. نمیدانیم اگر در آغوش درخت را به صورت مستقل تولید میکردند آیا جوان و جام جم باز هم به تعریف و تمجید میپرداختند یا خیر؟ به هر حال با هم گوشهای از یادداشت این روزنامه را میخوانیم:
متن «در آغوش درخت» باعث شده خواجهپاشا حتی در اجرا هم موفق باشد. تمامی عناصر در خدمت فیلم قرار گرفته است. لطیف بودن قصه و جهان فیلم، ایضاً اتمسفر جغرافیای اثر از مهمترین نکات فیلم است. اضافه کنید که خواجهپاشا در اولین فیلمش قصد نداشته شکل غیرمرسومی از روایت قصهاش را به مخاطب عرضه کند. دغدغه او نسبت به خانواده کاملاً احساس میشود. مارال بنیآدم و جواد قامتی در نقششان فرو رفتهاند و درک درستی از شخصیتسازی دارند. اگر «در آغوش درخت» دومین فیلم خواجهپاشا بود، میتوانستیم بگوییم او قدمی رو به جلو داشته، اما در شرایط کنونی از فیلم دومش جلوتر است.
نظر خاص یک کاربر درباره فیلم
کاربری به نام مینا در توئیتر درباره کیفیت این فیلم پرسشی را مطرح کرده و این پاسخ را دریافت کرد: “جالبه که همین امروز دیدمش. میدونی خیلی حس دوگانه ای دارم بهش. در اوج اینکه خیلی داشت به دلم مینشست، تموم شد و من اینجور بودم که با چه فیلم عجیبی روبرو بودم. در کل فضاسازی خیلی قشنگ و قویای داشت، موسیقی متن رو هم دوست داشتم و یکی از نقاط قوتش بازی خیلی خوب دوتا بازیگر کودکش بود.”