یکی از معضلاتی که همواره به هنر در بستر سینماییاش لطمه وارد کرده، طرفداری بیهوده از نامهاییست که مخاطبان را اسیر خود کرده. اسامیای که در کارنامه هنری خود فقط توانستند ظاهر خود را به دوربین عرضه کنند و در بعد هنر چیزی برای ارائه نداشتهاند.
البته ناگفته نماند که این نفرات هم در عرصه هنر زحمات خود را کشیدهاند منتهی به گونهای نبوده که در بُعد فنی نمودی داشته باشد و همین عامل باعث شده که در لیست منتخب ما قرار بگیرند. در این مطلب همراه ما باشید تا با چند نمونه خیلی معروف آشنا شوید.
بهرام رادان
اولین تصویری که از بهرام رادان در ذهن داریم، تصویر جوانی عاشقپیشه در فیلم شور عشق است. فیلمی که در زمان خودش گُل کرد و از رادان یک سوپراستار ساخت. رادان اما نیامده بود که صرفا جوان خوشچهره سینمای ایران باشد و میخواست راز ماندگاری را نیز کشف کند. او آمده بود تا جایی برای خودش میان انبوه ستارگان آن روزها پیدا کند. ظاهرا در باطن قضیه شاید با کارگردانان بزرگی کار کرده باشد اما هیچ زمانی نتواست آنطور که باید مقابل دوربین بدرخشد. انتخابش برای نقش پادشاه قاجاری در سریال جیران نیز واقعا عجیب بود. به هر حال او شاید در مقام تهیه کننده عملکرد بهتری داشته باشد اما حضورش جلوی دوربین چنگی به دل نمیزند.
نیکی کریمی
فیلم عروس آغاز راه جدی نیکی کر یمی در سینمای ایران بود و برای خود اسم و رسمی به پا کرد اما باید قبول کنیم که او هیچگاه به اندازه نیکی کریمی بودنش مقابل دوربین ظاهر نشد. بعضیها اصولا محبوباند حتی اگر خیلی خوب هم بازی نکنند و نیکی کریمی هم جزو همین دسته است. البته که طرفدارانش قطعا منتقد این گزاره خواهند بود اما شاید به قول قدیمیها حقیقت متنند ته خیار کمی تلخ باشد. حتی ایفای نقش اخیرش در یاغی را با تردید میتوان ستود اما آثاری که تاکنون کارگردانی کرده انصافا جای تامل بیشتری دارند و نشان داده که در آن حوزه میتواند نیکی کریمی قویتری باشد.
محمدرضا گلزار
از گلزار خوشتان بیاید یا نیاید باید قبول کنید که او هم در تمام این سالها بیشتر از بازیگری از ظاهرش منتفع شده. البته باید گفت که شروع گلزار در سینمای ایران میتوانست سرآغاز مسیری هموار باشد اما پس از بوتیک و شام آخر چیزی نبود که بازی او را در سطح یک به مخاطبان عرضه کند. به هر حال بیش از بازیگری و خوانندگی او میتوانست در عرصه مدلینگ موفقیتهای بیشتری کسب کند. حتی در مقام مجری مسابقه هم کیفیتی را که از او در تمام این سالها انتظار میکشیم ارائه نداد. به نظر میرسد باید قبول کنیم که گلزار چه بخواهد و چه نخواهد از محبوبیت ظاهریاش بهره بیشتری خواهد برد، خواه خوب بازی کند یا نکند!
اشکان خطیبی
شاید سریال خاتون نقطه جهش خطیبی در تمام سالهای فعالیت هنریاش بود. با آن رول عاشقپیشه و گریم کلاسیکش به قلب تینیجرهای وطنی نفوذ کرد دریغ از آن که میتوانست با یک بازی ترازتر خود را ماندگارتر از همیشه کند. شاید به قولی ما هم فراموشکار باشیم اما حق بدهید که در تمام این سالها نمیتوانیم او را برای بازی در فلان اثر سینمایی یا تلویزیونی تحسین کنیم. شاید مغرضانه نیز تلقی شود اما او در آخرین حضور تلویزیونیاش هم در خندانندهشوی رامبد جوان به حدی دور از فضای برنامه سیر و سلوک میکرد که گاها حس میکردیم که شاید استندآپ کمدی تعریف دیگری دارد و ما اشتباه میکنیم. با تمام این اوصاف او نیز از نفرات برجسته لیست پنج نفره ماست.
سحر قریشی
نخستین بار از قاب تلویزیون با سریال دلنوازان به مردم ایران معرفی شد اما در ادامه این «حاشیه» بود که جای بازیگری را گرفت و جلوی دوربین چیزی که انتظار میرفت را به تماشاگران عرضه نکرد. سحر قریشی آنقدر بد بازی میکند و آنقدر بدتر فیلمنامه انتخاب میکند که اگر جای کاراکتر در فیلم خالی باشد هم تاثیری در کلیت قضیه نخواهد داشت. حتی اگر مثل الان نیز که حواشی رابطهاش با تتلو سر به آسمان ساییده، جایش هم در سینمای ایران خالی باشد باز هم مخاطبان چیزی را از دست ندادهاند. بس که در «انتخاب» و «اجرا» بد بوده و این بدی پایانی ندارد!