باب اودنکرک که برای بازی در «با سال تماس بگیر» جایزه بهترین بازیگر مرد تلویزیونی را از جشنواره های چون گلدن گلوب و امی (اسکار تلویزیونی) گرفته، درباره رأی تماشاگران به او و همچنین رشد و شکوفاییاش در رشته بازیگری بهعنوان ایفاگر نقشهای درام صحبتهای جالبی میکند.
بعد از برکینگ بد، تماشاگران شما را در بهتره با سال تماس بگیری دیدند. هیچوقت به این نکته فکر کردید که حالا دیگر یک بازیگر تمامعیار نقشهای دراماتیک هستید؟ آیا در دنیای نقشهای درام احساس راحتی میکنید؟
فکر میکنم هنوز هم دارم خودم را با این ژانر و سبک بازی وفق میدهم. با حضور در هر اپیزود سریال، تحول تازهای را احساس میکنم و تصورم این است که چیزهای تازهای را یاد میگیرم. بعضی سکانسها تاثیر عجیبی روی من دارند، ازجمله سکانس پایانی فصل اول سریال. در چنین صحنههایی است که خودم را بیشتر باور میکنم و احساسم این است که دارم به بازیگر بهتری تبدیل میشوم. وقتی نقش درام بازی میکنم، احساس خیلی خوبی به من دست میدهد. نکته جالب توجه این است که با در اختیار داشتن چنین طرح داستانی بزرگی، شما فرصت آن را پیدا میکنی که در ذهنت به کنکاش درباره موضوعات مختلف بپردازی و تحلیل بهتری از نقش برای خودت ارائه کنی. این داستان و این نقش به تو در مقام بازیگر امکان جستوجو و تحقیق میدهد و راه را برای تحلیل نقش و شکوفایی ذهن هموار میکند. البته صادقانه باید اعتراف کنم که مرحله نزدیکشدن به نقش کار چندان ساده و راحتی نبود و زمان برد. اگر از خودم بپرسید میگویم که در لحظات زیادی از سریال توانستهام به آن قالب دلخواه نزدیک شده و کاملا در نقش فرو روم.میدانید که نقش من در سریال از آن نوع نقشهایی که تاثیر زیادی بر مخاطب میگذارد و از این جهت، من با چالشهای مختلف و سختی برای بازی در آن روبهرو بودم.
گفتهاید زمان همکاری با پروژه، تهیهکنندگان اعلام کردند هر کدام از نقشها را که دوست دارید برای بازی انتخاب کنید. انتخاب خود شما شخصیت سال بود. دلیلش را هم اینطور عنوان کردید که سال کاراکتری چندلایه و پیچیده دارد. در مقام بازیگر چه کارهایی انجام دادید تا این لایههای پیچیده را به شکلی درست به بیننده منتقل کنید؟
خب، این کار چندان راحتی نبود. در وهله اول، خودم باید این شخصیت را میشناختم و با او احساس همذاتپنداری میکردم. فقط از این راه بود که میتوانستم او را برای مخاطب قابلقبول و پذیرش بکنم. یکی از نکات مهم این بود که فیلمنامهنویسان شخصیتپردازی خیلیخوبی کرده بودند و این، طبعا کار مرا بهعنوان بازیگر راحتتر میکرد. آنها شخصیت را در موقعیتی متزلزل و چالشبرانگیز قرار داده بودند و من باید برای پرسشهای مختلف و نقاط خالی داستان، جوابهایی منطقی پیدا میکردم که بتواند پاسخگوی این چالشها باشد. با نگاهی به محیط اطراف، آدمهایی را دیدم که وضعیتی شبیه کاراکتر من در سریال دارند. کنکاش در دنیای آنها و درک این موضوع که آنها در واکنش چه کارهایی انجام میدهند و چرا، کمک زیادی کرد تا بتوانم شخصیتپردازی خوب و مطلوب خودم را داشته باشم و جلوی دوربین ارائه کنم. انتقال این حس، انرژی و تلاش زیادی میطلبید و این در حالی است که من و شما چیز زیادی از پس زمینه و پشتصحنه او نداریم.
رمز موفقیت سریال را در چه میدانید؟
جواب دادن به چنین پرسشهایی کار سادهای نیست. چه چیزهایی عامل موفقیت یک سریال و پربینندهشدن آن است؟ اگر کسی جواب دقیق و مشخصی برای این پرسش داشت، شما همیشه با مجموعههایی روبهرو میشدید که با موفقیت بالایی همراه بودند. طبیعی است که همه دوست دارند سریالهایی را کار کنند که تعداد بیشتری بیننده را جذب خود میکند، اما این اتفاق همیشه رخ نمیدهد. نکتهای که من خودم تجربه کردهام این است که تماشاگران آدمهایی صبور هستند و به برنامهسازان فرصت و امکان آن را میدهند که داستان و دنیای موردنظر خود را خلق کنند. کمی بعد از آن، حالا میخواهند ببینند شما چگونه این داستان را به پیش میبرید و میخواهید با شخصیتهای این داستان چه کنید، اگر داستان به شکل درستی تعریف شود و کاراکترها در جایگاه و موقعیت صحیح خود در این داستان قرار گیرند، شاید آن وقت شما بتوانید احساس راحتی کنید و مطمئن باشید که مردم قصد دارند داستان تو و کاراکترهای خلق شدهات را دنبال و همراهی کنند. تصور خودم این است که بهتره با سال تماس بگیری، استانداردهای سطح بالایی را در نظر گرفته و عناصر تشکیلدهنده یک اثر موفق را به شکلی درست و منطقی کنار هم قرار داده است.