درکارنامه جهانبخش سلطانی، رنگینکمانی ازنقشهای متنوع به چشم میخورد؛ ازکارآگاه طناز سریال «سرنخ» گرفته تا فرعون مصر در «یوسف پیامبر» و ناظم خشن «قصههای مجید».
این روزها چه میکنید و مشغول چه کاری هستید؟
یکسالی میشود که به دنبال تصویب بودجه برای فیلم کوتاه «تومورهای خوشخیم» هستم که تا الان بینتیجه بوده است. وزارت ارشاد مجوز ساخت این فیلم کوتاه را داده اما تامین بودجه نشده است. درحالحاضر هم تئاتری به اسم «ارثخورها» را به کارگردانی فریدون سورانی در اصفهان کار میکنیم.
آخرین سریال شما در تلویزیون کامیون بود و بعد از آن کاری نداشتید. چرا اینقدر کمکار شدهاید؟
بعد از سریال کامیون بیشتر کارهایم کوتاه بود.مدتی حال و حوصله نداشتم وعلیرغم پیشنهادهایی که بود،کار نمیکردم.مدتی هم هست که به اصفهان آمدهام ومیخواهم اینجاکارکنم.بعد هم باید ازکارگردانان وتهیهکنندگان بپرسیدکه چرا امثال من کمکار شدهاند.
امور زندگی و معیشت شما از چه طریقی میگذرد؟
من بازنشسته وزارت بهداشت و درمان هستم.
چرا سریالهای قدیمی مثل سرنخ و قصههای مجید که در آنها بازی داشتهاید تا این حد ماندگار شدهاند؟
این سریالها به معنای واقعی درام بود. با کسانی کار میکردیم که بیشتر تعهد داشتند و در قبال مردم و جامعه احساس مسئولیت میکردند. دغدغه ادای دین به فرهنگ و هنر مملکت را داشتند و به نوعی شناسنامه فرهنگی محسوب میشدند و نمیخواستند اعتبارشان خدشهدار شود. خیلی مهم است که بدانی برای چه کسی و چه چیز و چرا و چگونه کار میکنی. کارها به معنای واقعی کلمه درام بود که خیلی از آنها ماندگار شده و به شکل یک پشتوانه فرهنگی درآمدند، مثل سریال یوسف پیامبر. آن سالها کارگردانان و بازیگران میخواستند فردای روشنی را برای نسل امروز رقم بزنند. کار کردن ما همزمان بود با هشت سال دفاعمقدس. مردم با تمام وجود و درنهایت صداقت به جبههها میرفتند و شهید میشدند و درواقع شهادت را سعادت میدانستند. ما بازیگران هم با بازی در آثار نمایشی دفاعمقدس ادای دینی داشتیم به خون شهدا.
اتفاقا شما در فیلمهای دفاعمقدس حضور پررنگی داشتهاید. این حضور پررنگ چقدر به مسائل و پیشنهادات کاری مربوط میشد و چقدر به علاقه شخصیتان به حوزه دفاع مقدس؟
با کسانی در این حوزه کار میکردم که نمیتوانستند از دفاعمقدس جدا باشند. نگاه سرگرمی به این موضوع نداشتند و برای تعهد و رسالتشان کار میکردند و بهدنبال انتقال پیامهای ارزشمند بودند و بهدرستی به مردم و دفاعمقدس ادای دین میکردند. همانطور که از دفاعمقدس به بزرگی و نیکی یاد میکنند، ما نیز بهدنبال این مضامین بودیم و سعی داشتیم خنثی و بیتفاوت نباشیم. مثلا برای فیلم «شب دهم» به مدت دو سال با آقای شورجه در اهواز بودیم.
در سینما فیلمهای ماندگاری مثل افق، عملیات کرکوک، باشگاه سری و … را در حوزه دفاعمقدس دارید ولی حضورتان در سریالهای دفاعمقدس تلویزیون پررنگ نیست.
در دهه ۶۰ تلویزیون بیشتر همان فیلمهای سینمایی دفاعمقدس را پخش میکرد و کمتر خودش به این حوزه میپرداخت. بیشتر تمرکز تلویزیون بر معضلات خانوادگی و اجتماعی بود. بههرحال، هرکدام از این رسانهها وظایف خودشان را داشتند و در هر حوزهای میتوانیم کار هنرمندانه و شریف کنیم. دفاعمقدس درواقع شناسنامه و هویت یک کشور است که باید تمامقد و با عشق از آن دفاع کرد.
شما نقشهای متفاوتی را در سریالهای ماندگاری مثل یوسف پیامبر، سرنخ، مردان آنجلس، قصههای مجید، سر دلبران و … ایفا کردهاید. کدامیک از این نقشها و سریالها برای خودتان محبوبیت بیشتری دارد؟
هنرمند نمیتواند از بین کارهای خود یکی را انتخاب کند. اصولا هنرمند برای تفریح کار نمیکند و یا از سر بیکاری سراغ بازیگری نیامده است، بلکه بهخاطر ادای دین به این حوزه ورود کرده و دوست دارد ماندگار شود و مردم به نیکی از او یاد کنند. یک هنرمند نمیتواند کارهایش را از هم جدا کند، چراکه مثل فرزندانش هستند. همه کارهایم برایم عزیز است. حالا شاید برای یک کار زحمت بیشتری کشیده باشم و مردم بیشتر استقبال کرده باشند.
مردم معمولا در کوچه و خیابان شما را با کدام نقشتان به یاد میآورند؟
بیشتر قصههای مجید را دوست دارند و از آن یاد میکنند. بعضیها هم سریال یوسف پیامبر یا نقش شهید خرازی را بیشتر میپسندند. مرحوم پوراحمد از سری قصههای مجید فیلمی ساختند به اسم شرم که به جشنواره فجر راهیافت و در رقابت با آقایان عبدی و قریبیان، من بهعنوان بهترین بازیگر نقش دوم مرد انتخاب شدم و سیمرغ گرفتم.
یکی از نقشهای متمایز و خوب شما نقش امیرحسین اوصیا در سریال سرنخ بود. کارآگاهی طناز که برخلاف اغلب کارآگاهان و پلیسهایی که پیش از این دیده بودیم خشک و رسمی نبود و حتی با متهمان و مجرمان هم با آرامش صحبت میکرد.
سریال سرنخ کار خیلی خوبی بود. مرحوم پوراحمد معتقد بود که ما نمیخواهیم دروغ بگوییم و مردم را فریب دهیم، پس خود واقعیتان باشید. به من میگفت با همان لهجه اصفهانی بازیکن و حتی اجازه گریم هم نمیدادند. تاکید داشتند که باید ارتباط ملموس و باورپذیری با مخاطب داشته باشیم. به همین دلیل، به شخصیت سریال کارآگاه یک وجهه طناز داده بودیم.
مدتی هم صحبت از ساخت سری دوم سرنخ بود.
با آقای خداویسی صحبت کردیم و سه قسمت هم ساخته شد. قرار بود سری دوم سریال با ۲۲ قسمت ساخته شود و آقای خداویسی رفتند برای گرفتن بودجه و بقیه کارهایش که خبری نشد. بعد هم ایشان برای کارهای دخترانشان رفتند خارج از ایران و فعلا خبری نیست.
پس کارگردان فصل دوم سریال سرنخ مرحوم پوراحمد نبود؟
آقای خداویسی کارگردان بودند. البته ما برای همین سه قسمت که ساخته شد هم پیش آقای پوراحمد رفتیم و اجازه گرفتیم. ایشان فیلمنامه را خواندند و گفتند عالی است، بازیکن جهانبخش.
هرچند شما را با نقشهای مثبت بهویژه در آثار متعلق به ژانر دفاعمقدس به یاد میآوریم اما در برخی فیلمها و سریالها مثل صبح روز بعد و سر دلبران نقشهای خاکستری متمایل به منفی هم بازی کردهاید. خودتان چه نوع نفشهایی را میپسندید؟
نقشهای مثبت را بیشتر دوست دارم و در انتخاب نقشهای منفی هم باید ابتدا فیلمنامه را بخوانم و بررسی کنم که آیا آن شخصیت منفی به راه درست برمیگردد و به نوعی حماسه میآفریند یا نه.