بهمن دان، نامی آشنا درسینمای بعد ازانقلاب است که هرچند در۳۶سالگی وارداین عرصه شداما بهواسطه تواناییهای بالقوه، فیزیک و چهره خدادادی، توانست بهسرعت شناخته شود و با ارائه کاراکترهای خاص وجذاب،تبدیل به برندی در سینمای بعدازانقلاب گردد.
شما راپس ازمدتها در یک سریال تلویزیونی و درنقشی متفاوت میبینیم.قصه سوجان برای شما به عنوان بازیگر چه جذابیتهایی دارد؟
بازی من در این سریال مربوط به سالهای ۱۳۱۰ میشود که شروع وقایع از آن زمان در سریال شکل میگیرد و کمکم در برهههای زمانی مختلف به جلو میرود که در هر برهه، حضور چهرههای با اصالتی از بازیگران را شاهد خواهیم بود. در این سریال من بیشتر با اتابک نادری و خانم دریامج همبازی بودم؛ از آنجا که کارگردان کار، چندین دهه را در سریال با یکدیگر پیوند میزند و مادربزرگ، مادر و نوه قصه سوجان را پیش میبرند، درنتیجه بازیگران دهههای مختلف یکدیگر را نمیبینند. ولی هر گروه، کار خود را انجام میدهد و هر بازیگری با کاراکترهای زمان خود، همبازی است. مثل خانم ثریا قاسمی که مادربزرگ است و اتفاقات جوانی خود را (که نگار بابایی بازیگر آن است) تعریف میکند به همین جهت خانم قاسمی و ساغر عزیزی در این کار با من همبازی نبودند، چون مربوط به یک دوره زمانی در سریال نمیشدیم. حسین تبریزی در این مجموعه توانسته به زیبایی برهههای مختلف زمانی داستان را به هم گره بزند. مثل گیسوی بافتهشده دخترکانی که با سه رشته مو به هم بافته میشود، سه نسل در سوجان بههم تنیده شدهاند تا در انتها با یک اثرگذاری و جاگذاری خوب از یک داستان نیمهواقعی محلی یک ایرانی به سر انجام برسد. بخش قابلتوجهی از پذیرش چنین پروژههایی به عوامل سریال بازمیگردد که کاملا حرفهای هستند و اولین سؤال من برای قبول پروژه، این است که چه کسانی از بازیگران همدوره، حرفهای و باتجربه در کار حضور دارند؟ وقتی بدانم مهرههای اصلی از بین بچههای خودمان انتخاب شدهاند، بعد به سراغ متن میروم و در مراحل بعدی گریم، فیلمبردار و… را مورد بررسی قرار میدهم. سوجان یکی از این دست آثار بود و بهواسطه رفاقتی که با کارگردان کار، حسین تبریزی داشتم، سال۱۳۹۹ و در سفر بازگشت از مشهد، به من گفت که قرار است چنین سریالی را بسازد و نقش خان را برای من درنظر گرفته است تا اینکه در سال ۱۴۰۰ برای کار دعوت شدم. آن زمان بقیه بازیگران نیز ازجمله ثریا قاسمی، بهنام تشکر، مهدی صبایی و بهزاد فراهانی مشخص شده بودند، از این رو من نیز حضور در سوجان را پذیرفتم. هر چند که به طور معمول در هر سریالی حدود ۱۰۰ بازیگر حضور دارند، ولی حضور همین چند بازیگر فوقحرفهای که نام بردم، برای اعتبار بخشیدن به کل کار کافی بود. بجز آن، با ساغر عزیزی هم پیشتر در چند اثر همکاری کرده و به توانایی وی آگاه بودم. به اضافه مهران رجبی و سیدمهرداد ضیایی که همگی در تثبیت حضور من در سریال، نقش مؤثری داشتند و موجب شدند تا قراردادم را با این سریال امضا کنم.
سوجان تا چه اندازه توانسته مخاطبان را جذب کند؟
با توجه به همزمانی ساعتهای پخش و بازپخش سریال با ساعتهای کاری من در خارج از منزل، متأسفانه امکان دنبالکردن سریال را ندارم اما در همان ابتدای کار بهواسطه استقبال مردم و بازخوردهای زیادی که داشتم، ترغیب شدم دوقسمت پخششدهای را که در آن بازی داشتم از تلوبیون، ببینم. هرچند که در زمان تصویربرداری، بخشهایی از کار را دیده بودم و همانجا هم نظرم را درباره موفقیت کار، اعلام کردم. حسین تبریزی قابهای زیبایی را در سریال بسته است و این مجموعه، داستان خوب و قابلقبولی دارد. داستان سوجان، در اولین خوانش فیلمنامه ذهن من را به سریال پس از باران، معطوف کرد و فضای آن سریال در ذهن من متجسم شد. در حین ساخت و تصویربرداریها، هم فضاسازیهای درستی انجام شد و چون شمال کشور درهر صورت سرسبز است، توانست در این فضاسازی و جذب بصری مخاطب تأثیر بسزایی داشته باشد. نقاط قوت سریال، از همان زمان فیلمبرداری، عرضاندام میکرد و من معتقد بوده وهستم که سریال پخش موفقی داشته و پر بیننده خواهدبود. با دیدن همان دوقسمت ابتدایی سریال، همه ذهنیت من درباره سریال عملی شد و انتظارهایی که از سریال داشتم، برآورده شد و سریال توانست درهمان ابتدا، درصد بالایی از بیننده را به خود جذب کند. ضمن اینکه سریال قسمتهای زیادی دارد و به یقین، روزبهروز بینندههای آن بیشتر خواهد شد.
سریال سوجان در خطه شمال میگذرد، اما شما و بعضی شخصیتها بدون لهجه در این اثر حاضر شدید. دلیلش چیست؟
من متولد خیابان سلسبیل تهران هستم، البته با گویش محلی و شمالی در سریال مشکلی نداشتم، ولی کارگردان عقیده داشت که زبان من و برخی از شخصیتهای سریال بدون لهجه و گویش خاصی باشد.
شما در این سریال با نقش خان ظاهر شدید که مثبت نیست. معمولا با ایفای نقشهای منفی شناخته میشوید و البته یک تیپ خاص در این نوع کاراکترها دارید.
بازیگران نقشهای منفی از گذشته، در سینمای ما یا جای تیغ در صورت وابروداشتند یاجای چاقوروی گونه،پشت کفش میخواباندند، با کت روی دوش راه میرفتند، سبیلهای پهن و از بناگوش در رفته میگذاشتند و در این بین اولین بار عبدا… اسکندری کسی بود که گریم منفی ایتالیایی را روی من طراحی و اجرا کرد، از آنجا پایه نقش منفی به سبک فیلمهای ایتالیایی در سینمای ایران شکل گرفت. در واقع اسکندری شروع من را برای شکل جدیدی از کاراکترهای منفی، به دور ازمنفوری همه نقشهای منفی در آن زمان، رقم زد و این نقش منفی، دوستداشتنی شد. هرچند تعداد بازیهای من در نقشهای مثبت بیشتر از منفی بوده است؛ مثل نیروهای مختلف ارتشی و در لباسهای مختلف نظامی، اما جالب است که اثرات نقشهای منفی در ذهن مردم بیشتر بوده و اغلب مردم دوست دارند که من را در همان قالب نقشهای منفی به سبک ایتالیایی ببینند.
چرا در این سالها شما را کمتر در آثار کمدی دیدهایم؟ خودخواسته بوده است؟
چندان به تجربه کار طنز علاقهمند نبودهام، اما لاجرم، کاری را در این حیطه شروع کردیم که نیمه کاره ماند، موقعیتهای طنز این کار به قدری بود که خود من موقع فیلمبرداری به قدری میخندیدم که شاید در کل زندگی آنقدر نخندیده باشم و خودم حس کردم به دلیل این همه خنده، شاید نتوانم تا آخر ادامه دهم که البته ساخت آن به اتمام نرسید. در این کار بر من مسجل شد که چقدر کمدینهای اصل و نسبدار حتی با کوچکترین اتفاق و میمیک صورت میتوانند خندههای عمیقی از شما بگیرند و بازی در مقابل آنها کار سادهای نخواهد بود. یادش بخیر سال۱۳۸۵درلوکیشن مجموعه زیرزمین که زندهیاد فتحعلی اویسی به همراه ابوالفضل پورعرب و رضا توکلی به کارگردانی علیرضا افخمی در این کار حضور داشتند،وقتی دوربین به سمت من میآمدفتحعلی اویسی کارهایی میکرد که من از خنده ریسه میرفتم طوری که میگفتم من توانایی ادامه کار را ندارم و همانجا متوجه شدم بازی با بچههای طنز واقعا کار سختی است. به تازگی پیشنهادی در این حوزه داشتم که هنوزتصمیم قطعیام را برای بازی درآن کار،نگرفتهام. البته با علم به اینکه اگر فردی جدی که همیشه نقشهای جدی هم بازی کرده، به یکباره وارد فضای طنز شود، برای بینندهاش جالب خواهد بود.
به ایفای چه نقشی علاقهمند هستید؟
حدود ۱۵ سال پیش علاقهمند بودم شخصیت امام موسی صدر را بازی کنم. با توجه به مطالعاتی که در باره او انجام داده بودم، کاراکتر او را بسیار دوست داشتم و برای بازی در این نقش صحبتهایی با جواد شمقدری، کارگردان طوفان شن انجام شد ولی ساخت آن، نهایی نشد و تجربه بازی در نقش این شخصیت سیاسی- مذهبی عملی نشد.
آسیبهای تراکم سرمایهگذاران
چهرههایی هستند که باوجود سالها حضور در سینما و تلویزیون، آنچنان که باید دیده نمیشوند. دان در گفتوگو با جامجم در اینباره بیان میکند: تراکم زیاد کارگردان، بازیگر، تهیهکننده، سرمایهگذار و امثال آن موجب شده که چنین وضعیتی پیش بیاید. ما نسل دوم سینمای انقلاب هستیم که فعالیت خود را از اواخر دهه ۶۰ آغاز کردیم. آن زمان بالطبع همه چیز سر جای خودش بود؛ فیلمهای انقلابی و اثرگذاری ساخته میشد. هر فیلمی که تولید میشد، حرف و پیام خاصی را به بیننده القا میکرد. کمکم فضای فرهنگی رشد کرد تا به دوره آقای خاتمی رسیدیم و سینما از داستانهای انقلابی و اثرگذار تبدیل به داستانهای تجاری شد که در آن، سرمایهگذار چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی دیدگاه بازگشت سرمایه داشت. اولویت اول در آن زمان چه برای سینما و چه تلویزیون جذب مخاطب و آگهیهای تبلیغاتی بود تا مسائل مالی آنها مرتفع شود اما وقتی این موارد مورد توجه قرار میگیرد، مبحث بازیگری هم تحتالشعاع قرار گرفته و بازیگر، نقش سرمایهگذار را ایفا کرده، نقش را خریداری میکند یا خواننده برای آواز خواندن و کارگردان برای کارگردانی کردن، هزینه میپردازد. هرچند در مقابل این طیف وسیع،طیف محدودی از سینمای حرفهای را هم داریم که از بازیگر سرمایهگذار، استفاده نمیکند، همه عوامل خود را با پرداخت دستمزد و از میان حرفهایها برمیگزیند و هزینه میکند تا خروجی آن آثاری شود که سینما و تلویزیون به آنها فخر بفروشند یا حتی در جشنوارههای جهانی موفقیت کسب کنند و نام سینمای ایران و پرچم ایران را بالا ببرند.