فیلم جادهای «علت مرگ: نامعلوم» با بازی علیرضا ثانیفر و ندا جبرئیلی چه ویژگیهایی دارد؟
فیلم «علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار، سال ۱۴۰۰ جلوی دوربین رفت و برای شرکت در چهلمین دوره جشنواره فجر آماده بود، اما شورای پروانه نمایش مجوز نمایش آن را صادر نکردند و فیلم به این بهانه از حضور در جشنواره فجر بازماند. موضوعی که اعتراض بهروز افخمی به عنوان یکی از اعضای هیئت انتخاب جشنواره را برانگیخت. فیلم به دلایل نامعلوم اجازه اکران نداشت تا این که پس از تغییر دولت، آبانماه امسال خبر صدور مجوز نمایش این فیلم منتشر و اکران ساخته زرنگار از پنجم دی آغاز شد. «علت مرگ: نامعلوم» فیلمی جادهای است که با فیلمنامهای منسجم و خوب، نقد اجتماعی مهمی را مطرح میکند و به ارزشهای اخلاقی و انسانی میپردازد.
روایتی منسجم و پیوسته قصه
عدهای مسافر قصد دارند با یک ون، از شهداد به کرمان بروند. مرگ یکی از مسافران ون باعث میشود سرنوشت دیگر مسافران به یکدیگر گره بخورد و ماجراهایی برای آنان اتفاق بیفتد. علت مرگ: نامعلوم» با نمایی از چشمان اشکبار یک کاراکتر که پشت فرمان یک پیکان نشسته و چهره مغموم شخصیتی که کنار اوست، با یک موقعیت کنجکاویبرانگیز آغاز میشود و در همان نقطه آغاز مخاطب را با فیلم درگیر میکند. «علت مرگ» نامعلوم» با ضرباهنگ خوب و مناسب پیش میرود، به این ترتیب درگیری ذهنی مخاطب با اتفاقات و شخصیتها تا انتهای فیلم ادامه دارد و این ارتباط لحظهای قطع نمیشود. «علت مرگ: نامعلوم» فیلمنامهای منسجم دارد و همه اتفاقات آن مانند زنجیره به یکدیگر وصل هستند؛ بنابراین پیوستگی رخدادهای قصه باعث میشود فیلم روندی کاملا منطقی را تا انتها طی کند.
بیان موضوعات اخلاقی بدون شعار
مضمون کلی «علت مرگ: نامعلوم» درباره وسوسه شدن انسانها، دور شدن از اصول و عقایدشان به دلیل فقر است. فیلم بدون شعار، هشدارهای مهمی درباره نابودی اخلاقیات و ارزشها در شرایط زندگی سخت و فقر میدهد. تمام مسافرهای ون که در فیلم میبینیم، حتی مسافری که مُرده و تنها جسد او در فیلم حضور دارد، همه و همه شخصیت دارند و سرنوشتشان برای مخاطب مهم است. کاراکترهای قصه در عین اختلاف با یکدیگر و رنجهای خاص خود در زندگی در وسوسه شدن اشتراک دارند؛ بنابراین تماشاگر با همه کاراکترها که هرکدام به نوعی درگیر فقر و بیپولی هستند، همدلی میکند. مخاطب هر بار کنار یکی از شخصیتها قرار میگیرد و همه آنها را درک میکند؛ در نتیجه کاملا با مسیر قصه و تصمیمات شخصیتها همراه میشود. کاراکترها متناسب با فضای جادهای فیلم و مسیری که طی میشود، دچار تغییر و تحولی در درون خود میشوند و این تغییر برای مخاطب باورپذیر است. «علت مرگ: نامعلوم» بدون این که پیامهای اخلاقی در باب قدرت وسوسه یا عذاب وجدان را با شعارهای گلدرشت به زور به مخاطب منتقل کند، در پایان تماشاگر و کاراکترها را با نتیجه تصمیمات و انتخابهایشان تنها میگذارد. فیلم پایان درخشان، تکاندهنده و بسیار تاثیرگذار دارد که مخاطب را راضی خواهد کرد.
ترکیب بدون ستاره، اما موفق بازیگران
ترکیب بازیگران «علت مرگ: نامعلوم» ستارهای ندارد، اما این گروه بیستاره به خوبی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. علیرضا ثانیفر، بانیپال شومون و ندا جبرئیلی بازیگران شناختهشده فیلم زرنگار هستند. علیمحمد رادمنش، زکیه بهبهانی، رضا عموزاد و سهیل باوی چهرههای جدید فیلم هستند که همگی به خوبی از پس ایفای نقشهای خود برآمدهاند و شاهد بازیهای یکدست و باورپذیری هستیم. در این میان علیرضا ثانیفر در نقش شخصیتی که دستههای دلار او را حسابی وسوسه کردهاند و درگیر جنگی درون خودش است، بازی درخشانی دارد و حس تردید دودلی خود را به خوبی منتقل میکند. علیمحمد رادمنش که بازیگر اهل جیرفت که در فیلم با لهجه کرمانی صحبت میکند نیز در نقش راننده ون قصه، به خوبی احساسات درونی کاراکترش را در چهره و بازی خود نمایش میدهد و مخاطب را با شخصیت خود همدل میکند.
روایتی منسجم و پیوسته قصه
عدهای مسافر قصد دارند با یک ون، از شهداد به کرمان بروند. مرگ یکی از مسافران ون باعث میشود سرنوشت دیگر مسافران به یکدیگر گره بخورد و ماجراهایی برای آنان اتفاق بیفتد. علت مرگ: نامعلوم» با نمایی از چشمان اشکبار یک کاراکتر که پشت فرمان یک پیکان نشسته و چهره مغموم شخصیتی که کنار اوست، با یک موقعیت کنجکاویبرانگیز آغاز میشود و در همان نقطه آغاز مخاطب را با فیلم درگیر میکند. «علت مرگ» نامعلوم» با ضرباهنگ خوب و مناسب پیش میرود، به این ترتیب درگیری ذهنی مخاطب با اتفاقات و شخصیتها تا انتهای فیلم ادامه دارد و این ارتباط لحظهای قطع نمیشود. «علت مرگ: نامعلوم» فیلمنامهای منسجم دارد و همه اتفاقات آن مانند زنجیره به یکدیگر وصل هستند؛ بنابراین پیوستگی رخدادهای قصه باعث میشود فیلم روندی کاملا منطقی را تا انتها طی کند.
بیان موضوعات اخلاقی بدون شعار
مضمون کلی «علت مرگ: نامعلوم» درباره وسوسه شدن انسانها، دور شدن از اصول و عقایدشان به دلیل فقر است. فیلم بدون شعار، هشدارهای مهمی درباره نابودی اخلاقیات و ارزشها در شرایط زندگی سخت و فقر میدهد. تمام مسافرهای ون که در فیلم میبینیم، حتی مسافری که مُرده و تنها جسد او در فیلم حضور دارد، همه و همه شخصیت دارند و سرنوشتشان برای مخاطب مهم است. کاراکترهای قصه در عین اختلاف با یکدیگر و رنجهای خاص خود در زندگی در وسوسه شدن اشتراک دارند؛ بنابراین تماشاگر با همه کاراکترها که هرکدام به نوعی درگیر فقر و بیپولی هستند، همدلی میکند. مخاطب هر بار کنار یکی از شخصیتها قرار میگیرد و همه آنها را درک میکند؛ در نتیجه کاملا با مسیر قصه و تصمیمات شخصیتها همراه میشود. کاراکترها متناسب با فضای جادهای فیلم و مسیری که طی میشود، دچار تغییر و تحولی در درون خود میشوند و این تغییر برای مخاطب باورپذیر است. «علت مرگ: نامعلوم» بدون این که پیامهای اخلاقی در باب قدرت وسوسه یا عذاب وجدان را با شعارهای گلدرشت به زور به مخاطب منتقل کند، در پایان تماشاگر و کاراکترها را با نتیجه تصمیمات و انتخابهایشان تنها میگذارد. فیلم پایان درخشان، تکاندهنده و بسیار تاثیرگذار دارد که مخاطب را راضی خواهد کرد.
ترکیب بدون ستاره، اما موفق بازیگران
ترکیب بازیگران «علت مرگ: نامعلوم» ستارهای ندارد، اما این گروه بیستاره به خوبی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. علیرضا ثانیفر، بانیپال شومون و ندا جبرئیلی بازیگران شناختهشده فیلم زرنگار هستند. علیمحمد رادمنش، زکیه بهبهانی، رضا عموزاد و سهیل باوی چهرههای جدید فیلم هستند که همگی به خوبی از پس ایفای نقشهای خود برآمدهاند و شاهد بازیهای یکدست و باورپذیری هستیم. در این میان علیرضا ثانیفر در نقش شخصیتی که دستههای دلار او را حسابی وسوسه کردهاند و درگیر جنگی درون خودش است، بازی درخشانی دارد و حس تردید دودلی خود را به خوبی منتقل میکند. علیمحمد رادمنش که بازیگر اهل جیرفت که در فیلم با لهجه کرمانی صحبت میکند نیز در نقش راننده ون قصه، به خوبی احساسات درونی کاراکترش را در چهره و بازی خود نمایش میدهد و مخاطب را با شخصیت خود همدل میکند.