«ترک عمیق» با نام سابق والس سهنفره فیلمی به کارگردانی و نویسندگی آرمان زرینکوب و تهیهکنندگی محسن چگینی است که در جشنواره فجر چهلوسوم به نمایش درآمد.
فیلم ترک عمیق پیش از اکران درجشنواره فیلم فجر، درجشنوارههای معتبر بینالمللی همچون جشنواره فیلم آسیایی بارسلون و جشنواره فیلم داکا حضور داشته است. این فیلم دردوازدهمین جشنواره فیلم آسیایی بارسلون در بخش ویژه با ۱۶فیلم دیگر رقابت کرد و در جشنوارههای دیگری مانند Chennai Intenational Film Festival نیز به نمایش درآمده در صورتی که طبق قوانین جشنواره فیلم فجر، فیلمها برای شرکت در این جشنواره باید برای اولین بار در این جشنواره اکران شوند. حال اینکه فیلم با این نقض قانون چطور اجازه شرکت در جشنواره را کسب کرده، جای تامل و سؤال دارد.این فیلم در ژانر سایکودرام و روانشناختی داستان زوج سالمندی به نام محمود و فخری را روایت میکند.فخری با تماسی که از آسایشگاه به او میشود، میفهمد که محمود باید به خانه برگردد زیرا آنها دیگر امکان نگهداری از او را بهخاطر برخی رفتارهایش ندارند. او که از آمدن محمود ناراحت است با او به سردی رفتار میکند و حتی آرزوی مرگش را دارد. محمود حالتهای روانپریشی دارد و احساس میکند فخری میخواهد او را بکشد، بههمین دلیل به پلیس زنگ میزند، با آمدن پلیس به منزل آنها، رازهایی از زندگی آنها فاش میشود که اتفاقاتی را همراه دارد.فیلم را میتوان به دو نیمه با دو ژانر متفاوت تقسیم کرد. در نیمه اول، فیلم نگاهی روانشناسانه، به دوران کهنسالی، تنهایی و زوال دارد و در نیمه دوم با یک چرخش از گونه روانشناسی به جنایی به مضامین دیگری مثل خیانت، خشونت و عذاب وجدان میپردازد.ترک عمیق از همان ابتدا با ریتمی بسیار کند و ملالآور شروع میشود تا بازگوکننده زندگی ملالآور محمود و فخری باشد. موسیقی و فضای وهمآلود خانه قدیمی به این فضا کمک کرده است. فضایی که موکد رابطه سرشار از تنهایی و ترس و عدم اعتماد بین فخری و محمود است. درهای همیشه قفل و بستهشده و فرار زن و مرد از هم، همه نشاندهنده رابطه پرتنش میان آنها است. رابطه آشفتهای که دلیلش به جوانی محمود و عیاشیهایش برمیگردد. جوانی که به قول کارگردان، فرد هر آنچه در آن کاشته باشد را در پیری درو میکند. محمود دائمالمست و عیاش که همه زندگیاش را در قمار از دست داده، حالا در تنهایی و عذاب وجدان اسیر است. فردی که حال روان متعادلی ندارد. گاهی مانند سابقش فردی تندخو و گاهی فردی رنجور، تنها و بهشدت ترحمآمیز میشود. بدون شک بازی روان رضا بابک هم به باورپذیری این نقش کمک شایانی کرده است. وجود تعلیقهایی بجا و مناسب، گرچه روند داستان را کُند کرده اما به باورپذیر شدن فضا و شخصیتها کمک کرده است.