نمایش رادیویی «فرار از زندان» به کارگردانی ایوب آقاخانی در ۲۱ قسمت تولید و پخش شد.
«فرار از زندان» (prison break) یک سریال دلهرهآور و جنایی است که به نویسندگی تی. جی شیورینگ در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. این سریال در کشورهای مختلف دنیا مورد توجه قرار گرفت و نامزد دریافت جوایز مختلف در جشنوارههایی چون امی، گلدن گلوب و ساترن شد. «فرار از زندان» داستان مایکل اسکوفیلد را روایت میکند. او برای نجات برادرش که با پاپوش به اعدام محکوم شده است خود را به زندان میاندازد تا او را فراری دهد و در این راه با چالشهای مختلفی مواجه میشود.
ایوب آقاخانی نویسنده و کارگردان تئاتر و تئاتر رادیویی یک نمایش رادیویی را با اقتباس از این سریال کارگردانی کرده است که در ۲۱ قسمت تولید و پخش شده است.
در این نمایش رادیویی اقتباس و تنظیم برای رادیو توسط سحر پریازانی و ایوب آقاخانی انجام شده است. سردبیر این اثر نادر برهانی مرند است.
بازیگران این اثر به ترتیب اجرای نقش ایوب آقاخانی، علی تاجمیر، گلچهره دامغانی، بهزاد فراهانی، اسماعیل بختیاری، حبیب بختیاری، سینا نیکوکار، مهدی طهماسبی، علی میلانی، رویا فلاحی، مهین نثری، رضا عمرانی، فریبا طاهری، بهروز مسروری، بهرام سرورینژاد، مهرداد عشقیان، مجید حمزه، غلامحسین تسعیری، عباس وفایی، محمد رضاعلی، علی زرینی، شهرزاد عبدحق، نازنین مهیمنی، مینو جبارزاده، احمد شمس آصف، مهدی صباغی، امیر فرهاننیا، سعیده فرزین، محمد پورحسن، مونا صفی، راضیه مومیوند، ناهید مسلمی، قربان نجفی، محمدرضا هدایتی، احمد گنجی، امیرعباس توفیقی، هنگامه محمودی، مهرداد مهماندوست، ماندانا اصلانی، نورالدین جوادیان، مهدی نمینیمقدم، محمد یگانه، هادی کمالیمقدم، احمد ایرانیخواه، محمد آقامحمدی، کرامت رودساز، بیوک میرزایی، امیر زندهدلان، صمد پلسنگی و علیاصغر دریایی هستند.
دیگر عوامل این نمایش عبارتند از کارگردان: ایوب آقاخانی، افکتور: محمدرضا قبادیفر، صدابردار: علی حاجی نوروزی و تهیهکننده: محمد مهاجر.
در خلاصه این قسمت میشنویم:
اعدام در واپسین ثانیهها توسط قاضی متوقف میشود و ورونیکا متوجه میشود که مدارک جدیدی درباره برادر معاون رئیسجمهور پیدا شده است. دادگاه دستور نقش قبر میدهد و دندان جسد را با دندان استیتمن مقایسه میکنند و اعلام میشود که جسد متعلق به برادر معاون رئیسجمهور است.
لینکن ادعا میکند که در زمان اعدام مردی را دیده است که شباهت زیادی به پدرش داشته است. از رئیس زندان اسم خبرنگارها را میپرسد اما هیچ کدام آنها را نمیشناسد و سردرگم میماند.
مایکل نقشه جدیدی برای فرار از زندان پیدا میکند و برای اجرای آن لباس یکی از نگهبانان را میدزدد و شبانه از مسیر بازدید میکند اما در موقع بازگشت، بخار یکی از لولهها به او برخورد میکند. مایکل به سختی خودش را به سلول میرساند و از سوکره میخواهد که لباسش را بکند تا لو نروند. اما با این حال سارا پس از درمان تکهای از لباس نگهبانان را روی پوست مایکل پیدا میکند.
آیا سارا مایکل را لو میدهد؟ آیا واقعا آن جسد متعلق به برادر معاون رئیسجمهور است؟ لینکن چه کسی را دیده است؟