چرا باید برای برخیها متعجبکننده باشد که «هشت شاکی» به صراحت ادعا کند که میتواند سرمربی استقلال شود؟
اگر استقلال انواع و اقسام جامها را در چند سال گذشته درو کرده بود و فصل پیش در رتبه نهم کار را به پایان نرسانده بود، میشد به مجتبی جباری خرده گرفت که چرا ادعای نیمکت تیم را کرده! ولی در شرایطی که تیم فصل قبل نهم شده و در برههای کاندیدای سقوط بوده و همین جباری آمده و با یک قهرمانی جام حذفی فصل فاجعهبار را نجات داده، چرا باید برای برخیها متعجبکننده باشد که «هشت شاکی» به صراحت ادعا کند که میتواند سرمربی استقلال شود؟ چرا به محض اینکه کلام از دهان او در آمد گعدهها و باندها و به اصطلاح پیشکسوتان دست به دست هم دادند تا مبادا جباری روی نیمکت استقلال بماند؟ در باشگاهی که موسیمانه با آن نتایج فاجعهبار میلیون دلاری پول چاپید و بوژوویچ بدون برد صدها هزار دلار به جیب زد و پیش از او هم نفرات دیگر به اندازه خودشان تیم را به سمت سقوط بردند و فقط بدهی روی بدهی باشگاه گذاشتند آیا به مجتبیجباری نمیرسد که بگوید «من میتوانم استقلال را به روزهای خوب بازگردانم؟» این خیلی هضم ناشدنی است؟
نیازی نیست بگوییم مجتبی جباری بین اهالی فوتبال یکی از مستقلترین آدمهاست که سالها بیرون نشستن را به لابیگری با این و آن ترجیح داده است. همین که طرف با آن سابقه ملی و باشگاهی و در حالی که برخی مربیان با رزومه سقوط برای فصل بعد تیم میگیرند بدون تیم میماند و میرود سراغ کتابفروشی، یعنی ارتباط ندارد. یعنی نخواسته ارتباط بگیرد. یعنی نخواسته زنگ بزند فلان آدم سیاسی یا نظامی یا امنیتی که «باشگاه برایم جور کن». یعنی نخواسته شماره کارت بگیرد از فلان بلاگر و ادمین که «تیتر بسازید برایم.»
همین آدم به پشتوانه تجربیات فوتبالی، مدرکی که در مربیگری گرفته و یک قهرمانی جام حذفی با تیم از هم پاشیده استقلال آمد و گفت من میتوانم سرمربی استقلال شوم. سوال این است چرا همین جمله به بعضیها فشار آورده؟ آنقدر که لشکری بسیج میشوند که جلوی آمدن او را به باشگاه بگیرند و مدیرعاملی هم که هنوز فرق لیگ برتر و لیگ آزادگان را نمیداند و قرار است برای مربی ایران نیامده غرامت میلیون دلاری بدهد میگوید «جباری دلش خواست بماند نخواست برود.» بعد شاکی میشوند که چرا «هشت شاکی» عصبانی میشود و میگوید اگر نمیتوانید حرف بزنید دهانتان را ببندید. به هر حال هر آدمی ظرفیتی دارد. یک روز مجتبی جباری در تلویزیون نشست و گفت: «چرا من نباید توی این فوتبال هیچ پیشنهادی داشته باشم؟» هر کس بتواند به این سوال درست پاسخ بدهد میتواند در مورد مجتبی جباری و امثال او که میخواهند مستقل و سلامت کار کنند، حرف بزند. هرگونه بحثی در مورد جباری بدون پاسخ دادن به این سوال صرفا فراری است از مواجه شدن با واقعیت فوتبال ایران. اگر قرار باشد چشممان را به آنچه تاکنون گذشته ببندیم و به یک باره از بعد مصاحبه جباری که گفته میخواهم سرمربی استقلال شوم بیدار شویم و بگوییم وا اسفا! چطور یک نفر به چنین جسارتی میرسد که خودش را لایق نشستن روی نیمکت یک تیم میبیند و به دیگران حمله میکند که چرا تخطئهاش میکنند دچار خطا که نه، یک حماقت عمیق شدهایم.