«اگر کسی از مدیریت من راضی نبود، در ورزشگاه حتما اعتراض میکرد»؛ این جمله بخشی از صحبتهای رضا درویش است که برای پاسخگویی درباره وضعیت باشگاه پرسپولیس به فراکسیون ورزش مجلس رفته بود و در ادامه مواجهه پرالتهابی با خبرنگاران داشت که سؤالهای مختلفی از او پرسیدند. شاید حق با مدیرعامل قرمزهاست اما هر هفته هواداران پرسپولیس در ورزشگاههای بیکیفیت و بدون امکانات تهران و حتی شهرهای دیگر از اواسط نیمه اول علیه مدیریت شعار میدهند، ولی خب، ایشان نمیشنوند. شاید هرکس دیگری هم بود نمیشنید. اتفاقا منفعت مدیریت در ورزش ایران و حتی بخشهای دیگر، در این است که صدای اعتراض شنیده نشود. اما شاهبیت گفتههای درویش که با چهره و لحنی عصبانی به سؤالات خبرنگاران پاسخ میداد، اشاره به بهترین فصل نقل و انتقالات بود. او گفت کدام تیم است که ۹ تا ۱۰ بازیکن به خدمت گرفته! بگذریم که این تعداد تغییر، خودش نشانه مثبتی نیست، اما عجیب است که درویش با وجود این خریدها، اعتنایی به ناقصبودن اسکواد تیم ندارد.
جدال رودرروی درویش و خبرنگاران زمانی اوج گرفت که او ادعای عجیبی مطرح کرد: «الان ۲۰ میلیون دلار پول داریم ولی بازیکنی نیست که او را بخریم». اینکه مبلغ ۲۰ میلیون دلار از کجا تأمین شده، معلوم نیست، اما اگر باشگاه چنین بودجهای در اختیار دارد، چرا در فصل نقل و انتقالات خریدهای مد نظر سرمربی را تأمین نکرد؟ چرا بهجای خرجکردن برای تیم، حدود ۴۰۰ میلیون دلار به دورسون به عنوان غرامت پرداخت شد که فقط برود؟ آیا حفظ او بیشازاین هزینهبر بود؟ چرا شفاف و درست معلوم نمیکنید که در فهرست اوسمار، کارتال و هاشمیان کدام بازیکنان بودهاند؟ اینکه حمید استیلی، فخریان را «تلنت» نامیده و درویش گفته بود تلنت یعنی چه، نباید دستمایه یک مدیر برای تغییر روایتها باشد، چراکه دیروز حمید استیلی گفت: «این را که مجتبی فخریان در فهرست کارتال نبود، درویش راست میگوید اما او بخش دوم را اشتباه روایت کرده است. این بازیکن در فهرست کارتال نبود، بلکه در فهرست خود درویش بود». عضو پیشین کمیته فنی پرسپولیس گفته که در آن جلسه، درویش اسامی را میگفت و من یادداشت میکردم و وقتی به اسم فخریان رسیدم، مکث کردم ولی درویش مدعی بود که این بازیکن باید جذب شود. سؤال این است که مدیریت تیم از کدام حق قانونی برای جذب بازیکنی استفاده کرده که نه مورد تأیید سرمربی بوده و نه کمیته فنی. قربانی این مدیریت منفعل، پرسپولیس است که از اواسط نیمفصل سال گذشته نشانههایی از افول در آن بهوضوح دیده میشود. در این فصل هم که هنوز هیچ تیمی نتوانسته خود را مدعی درجه یک نشان دهد، پرسپولیس هم نمیتواند حریفانش را با برد بدرقه کند.
تیمی که مهاجم و بازیساز و ابزار لازم سرمربی را ندارد و دراینبین بخت یارشان بوده که علیپور در روزهای خوب خود است و با گلهایش از فاجعه جلوگیری کرده. تیمی که سرمربیاش بعد از تساوی در هفته چهارم با شعار حیا کن، رها کن و پرتاب بطری روبهرو میشود. باشگاه پرسپولیس با وجود شایعاتی مبنی بر اینکه حسین عبدی قرار است جانشین هاشمیان شود، از او حمایت کرده و خواسته که هواداران هم مانند گذشته با حمایت و صبوری کنار این تیم باشند. دراینمیان پیشکسوتهایی هم هستند که معتقدند میتوان با همین بضاعت قهرمان شد. فرشاد پیوس، گلزن سالهای دور پرسپولیس، گفته: «شاید در برخی پستها با کمبود بازیکن مواجه باشیم، اما همین تیم را به من بدهند، قهرمان تحویل میگیرند. معتقدم تکتک این نفرات ستاره هستند و همه تیمها آرزو دارند آنها را داشته باشند». دیگر خبری از امپراتوری باشکوهی که برانکو با اقتدار ساخته بود و گلمحمدی ادامهاش داد نیست. کسی جرئت نداشت خود را نزدیک به نیمکت ببیند اما این روزها همه داعیه سرمربیگری دارند. برخی هم معتقدند مدیریت گوش به فرمان پدر معنوی پرسپولیس است و هرچه سلطان بگوید، میپذیرد. هنوز ماجرای مطرحشدن نام تارتار و حمایت علی پروین از او فراموش نشده است. بازیکنان پا به سن گذاشته تمام تلاش خود را میکنند اما شاکله تیم اشکال دارد. خبر جالبتر اینکه یکباره عنوان شده قرار است یک ورزشگاه ۵۰ هزارنفری در وردآورد برای پرسپولیس ساخته شود. شاید رضا درویش هم میداند که به خط پایان نزدیک شده اما اینکه نمیتواند این حقیقت را قبول کند، دودش به چشم پرسپولیس میرود. او باید شاکر باشد که در این هفتهها تراکتور، سپاهان و استقلال هم آنچنان حرفی برای گفتن ندارند.