تصویربرداری فصل سه سریال «نون خ» به کارگردانی سعید آقاخانی بنا به شرایط کرونایی و سهولت در رفت و آمد در روستایی به نام سنجریان انجام شده است.
این شب ها رأس ساعت ۲۲ اغلب ایرانی ها پای شبکه یک سیما می نشینند و ماجراهای دنباله دار زندگی نورالدین خانزاده را در روستای محل زندگی اش پیگیری می کنند. زندگی که از تجارت تخمه آغاز شد و در این فصل به عروسی دخترهای نوری کشیده شده است.
اگر می خواهید یک روز همراه گروه تولید این سریال باشید و تمام اتفاق ها و حواشی مربوط به پشت صحنه سریال نون خ را از نزدیک دنبال کنید در این گزارش همراه ما باشید.
**بازسازی کرمانشاه در تهران
روستای سنجریان لوکیشن اصلی این گروه است. در دو فصل پیش گروه به راحتی می توانستند در کردستان و کرمانشاه تصویربرداری کنند اما در فصل سه به دلیل شیوع کرونا این امکان مهیا نبود و به ناچار مجبور شدند در روستای سنجریان که در انتهای بزرگراه شهید بابایی واقع شده است مشغول به ضبط شوند.
** تفاوت آب و هوای روستای سنجریان با کردستان
درست است که از نظر آب و هوایی پاییز و زمستان در کردستان و کرمانشاه به شدت سرد است اما روستای سنجریان هم دست کمی از مناطق غربی ایران ندارد و حتی در طول روز نیز سرد است.
** مسیر طولانی تا رسیدن به خانه نوری
از محوطه تا رسیدن به خانه نورالدین خانزاده فاصله ای حدود بیست دقیقه با ماشین راه دارید. در این مسیر درختان و فضای سرد و خشک بسیاری دیده می شود، کوه هایی که رویشان را برف پوشانده و جاده ای که بیشتر شبیه به جاده شمال است. بالاخره نزدیک می شوید و از جایی به بعد ماشین نمی تواند بالاتر برود. سربالایی که باید پیاده راه بروید تا به در آبی رنگ خانه نوری برسید.
** اکسیژن خونتان هم کنترل می شود
از در که وارد می شوید آقایی جلو می آید و با دستگاه تب سنج تب همه تازه واردها را می گیرد و با دستگاهی که در دست دارد اکسیژن خونشان را اندازه می گیرد و به دست هایشان الکل اسپری می کند. او مسئول پروتکل های بهداشتی در پشت صحنه سریال است.
** خانه ای دور از روستای سنجریان
با توجه به اینکه غیر از خانه نوری خانه دیگری در این محوطه و این فضا نیست، این احتمال می رود که گروه تولید برای دور ماندن از مردم و اهالی روستا به خاطر کرونا و احتمالا ایجاد سر و صدا برای آنها ترجیح دادند در فضایی دور از مردم روستا کار خود را پیش ببرند. با این حال از محوطه حیاط این خانه نمای کلی روستای سنجریان به خوبی دیده می شود. خانه هایی که یکی در کنار دیگری قرار دارند و فضای سبز و درختانی که در میان آنها خودنمایی می کنند.
خانه نورالدین خانزاده در سمت راست در ورودی قرار دارد که با چند پله از حیاط جدا می شود و بعد ازعبور از ایوان به ورودی خانه می رسید.
** کدام بازیگران در صحنه حاضرند؟
سعید آقاخانی، سیروس میمنت، نسرین مرادی، هدیه بازوند، ندا قاسمی، صهبا شرافتی، شیدا یوسفی، کاظم نوربخش از بازیگرانی هستند که امروز قرار است مقابل دوربین سعید آقاخانی بروند. آقاخانی به همراه بازیگران مشغول تمرین سکانس بعدی هستند.
گویا قرار است در این سکانس سلمان از شیرین به طور رسمی خواستگاری کند.
** آقاخانی: تولید ادامه «نون خ» به خواست مردم بستگی دارد
قبل از شروع ضبط سکانس بعدی، سعید آقاخانی می گوید: قطعا ادامه این سریال را در فصل های بعدی خواهیم ساخت. اما اگر بازخوردها خوب باشد به ما برای ادامه کار انرژی می دهد.
این کارگردان، ادامه می دهد: کارهای اینچنینی ریسک دارد و پر زحمت است و هزینه های مان خیلی بیشتر از کارهای دیگر است. برای مثال برای ساخت تیتراژمان دو بار گروه به کرمانشاه رفتند و در آنجا تصویربرداری کردند. به ظاهر کار کمدی است اما در باطن به اندازه کار تاریخی زمان و هزینه می برد.
آقاخانی درباره انتخاب لوکیشن روستای سنجریان برای این سریال ادامه داد: این لوکیشن معرف بخش لوکیشن روستا است. اینجا چون نزدیک تهران بود و رفت و آمد و دسترسی مان راحت تر از کرمانشاه بود اما سردتر از آنجا است. همچنین در فصل سه به گیاهان دارویی نیز ورود کردیم.
** این دختر انتخابش را کرده اما از پدرش می ترسد!
«کاظم نوربخش» بازیگر نقش سلمان که در فصل های قبلی این سریال خواستگار شیرین دختر نورالدین بود، در این قسمت هم بعد از اینکه خواستگار اول شیرین در شب عروسی حاضر نمی شود، دوباره پا پیش می گذارد و به خواستگاری او می آید.
سلمان در این سکانس کت و شلواری سفید پوشیده و هدیه ای نیز در دست دارد، او در یک سمت ایستاده و با نورالدین و دخترهایش که در روبروی او ایستاده اند، صحبت می کند.
سلمان: من چیز بدی نگفتم تازه پسر شما دوماد خوبس. ان دوماد دیگه شون از معدن دزدی کرده و فرار کرده. به من که رسید این خانوم انتظار شاهزاده با اسب سفید از من داره.
شیرین: واله انتظار شاهزاده ندارم تنها شرطی که دارم داشتن عقل سالمه که …
** نورالدین: من به انیشتن دختر نمی دم!
سلمان: همین دختر شما دیشب اومد خونه من گفت بابامو بهم برگردون فردا صبح با هم می ریم محضر. خانوما این دختر انتخابشو کرده اما از پدرش می ترسه.