در سالهای جولان سریالهای نمایش خانگی هستیم، در دورهای که سینما رمق ندارد، سریالها با هر کیفیتی به خانهها راه پیدا کرده و تحمل تماشای برخی از آنها خیلی دشوار است! در این مطلب چند سریال «بد» و «ضعیف» این سالها را فهرست کردهایم.
دل
داستان سریال «دل» درباره دختر و پسری است که بعد از ماجراهای زیاد و مخالفت خانوادههایشان بالاخره موفق میشوند با هم ازدواج کنند؛ اما در شب عروسی، عروس گم میشود و همهچیز بههم میریزد.
«دل» ملودارمی عاشقانه و اجتماعی که با فقر شدید فیلمنامه مواجه است؛ به گونهای که شخصیتها و دیالوگها نواقص فراوانی داشت. از دیگر نکات منفی سریال «دل» حرکتهای آهسته و آزار دهنده آن همراه با یک موسیقی متن تکراری بود که تماشاگر را نه تنها یک قسمت بلکه چندین و چند قسمت در انتظار میگذاشت. دل را منوچهر هادی ساخته و کلی هم بازیگر نامآشنا دارد اما خب در کیفیت، به سریالهای کلمبیایی و تُرکی، سور زده!
آقازاده
سریال «آقازاده» به عنوان نخستین تولید سازمان هنری- رسانهای اوج است. داستان این سریال همانطور که از نامش پیداست به موضوعاتی در زمینههای سیاسی، اجتماعی و برخی از مشکلات اقتصادی و زد و بندهای پشت پرده مفاسد اقتصادی همراه با داستانی عاشقانه اشاره دارد.
سریالی که پخش هر قسمتی از آن خوراک و سوژه کاربران شبکههای اجتماعی را فراهم میکرد. سکانس جنجالی سریال «آقازاده» درباره ازدواج موقت از هر دو طرف طیف مذهبی و کمترمذهبی جامعه بازخوردهایی منفی دریافت کرد. «آقازاده» البته در ریتم و پرداخت سریال بدی نبود، اما در مضمون، بسیار کلیشهای و دمده بود، سریالی پر از آدرسهای غلط که بهتر بود در کنداکتور شبکه یک رسانه ملی قرار میگرفت!
خوابزده
داستان «خوابزده» درباره شیطانی است که میخواهد مانع از فعالیتهای خیرخواهانه یک زن شود … خیلیها «خوابزده» را پس از سریال «احضار» دومین سریال ترسناک شبکه نمایش خانگی میدانستند.
فارغ از موضوع؛ با تکیه بر ترکیب دو ژانر وحشت و عاشقانه در این سریال، نمیتوان آن را به عنوان یک سریال ترسناک به حساب آورد، اگرچه «خوابزده» در مقایسه با دیگر سریالهای شبکه مایش خانگی، از چهرههای سرشناس کمتری استفاده کرده است اما ایرادات فنی بسیاری هم داشت.
موچین
«موچین» به نویسندگی مشترک حسین تبریزی و سیدعلی موسویان روایت دنیای ما است. دنیایی که آنقدر کوچک باشد که آدمهای تکراری را روزی صد بار ببینیم و آنقدر بزرگ باشد که نتوانیم آن کسی را که دوست داریم حتی یک بار ببینیم.
ساختار «موچین» بهشدت شبیه طنزهای تلویزیونی است و اتفاقاً از همان ترکیب بازیگران نیز در آن استفاده شده است. تنها وجه تمایز این است که کمی بازیها و حتی گریمها برای مدیوم نمایش خانگی از اغراق بیشتری برخوردار است. متاسفانه سریال «موچین» در طنز پردازی اثری کاملاً ناامید کننده به شمار میرود. یعنی حتی تماشای تکراری آثار سالها پیش عطاران و مدیری میارزد به این دست و پا زدنهای بیمزه، مساله موچین، طنز کهنه و مستعمل آن است.
مانکن
کاوه و همتا رابطه عاشقانهای را آغاز کرده اند، اما مشکلات اجتماعی و اقتصادی باعث میشود در این مسیر با چالشهایی مواجه شوند.
روایت داستان در محیط طبقات مرفه که فیلمنامه و ساختار و پرداخت آن نتوانست مخاطبان خود را راضی کند و شباهت فضای سریال با نمونههای ترکیهای نیز باعث بروز انتقاداتی شد. به راحتی میتوان «مانکن» را به عنوان بدترین شروع ممکن برای کارگردانش در عرصه تولید در شبکه نمایش خانگی مطرح کرد.
سالهای دور از خانه
بعد از موفقیت سریال «شاه گوش» و مخصوصاً مورد اقبال قرار گرفتن دو کاراکتر خنجری و زهره، عوامل «شاه گوش»، به سراغ اسپینآفی از این مجموعه رفتند، که ماجراهای خنجری و زهره را پس از پایان سربازی در کلانتری ۱۱۰ ملت، روایت میکند.
مجید صالحی در اولین سریالش در شبکه نمایش خانگی گامی به عقب برداشته که موجب عکسالعمل بسیاری از مخاطبینش شد. «سالهای دور از خانه» داستان ضعیف و بیمحتوا داشت؛ همچنین استفاده از شوخیهای تکراری رضایت مخاطبان را فراهم نکرد.
سیاوش
«سیاوش» سریالی ملودرام با رگههای تند نقد اجتماعی است که با لوکیشنهایی در کف جنوب شهر تهران ساخته شده است. در خلاصه داستان این سریال آمده است: «حاضری برای حمایت از خانوادهات چی کار کنی؟ اگه مجبور بشی دیگه عضوی از خانواده هم نباشی، کار درست رو انجام میدی یا منتظر میشی که نابود بشن؟».
«سیاوش» براساس کلیشههای رایج فیلمسازی در شبکه نمایش خانگی ساخته شده است با آنکه تمام تلاشش را میکند تا متفاوت از این آثار جلوه کند، اما باز هم در همان منجلاب گیر میکند و بعضا دچار تناقضاتی نیز میشود.
گیسو
منوچهر هادی دوباره برای بازپس گیری محبوبیت خود به شبکه خانگی برگشت و حالا با «گیسو» مخاطبان را تا حدی امیدوار کرده. سریال «گیسو» که ادامهای بر مجموعه«عاشقانه» است و در محافل خودمانی آن را «عاشقانه ۲» لقب میدهند.
گیسو دقیقا ادامه وقایع سریال عاشقانه است و بدون اینکه هیچ توضیحی درباره وقایع سریال نخست بدهد آغاز میشود.
اگر بیننده سریال قبلی را ندیده باشد اصلا نمیتواند بفهمد در گیسو چه خبر است و به نظر میرسد به ذهن هیچکس از تیم فیلمسازی گیسو هم خطور نکرده که این مشکل را به راحتی برطرف کنند. نکته عجیب چند قسمت ابتدایی «گیسو»، تلاش متن برای توجیه تفاوتهای تیم بازیگری است. اتفاقی که کاملا از حد خارج شده و به شکلی مصنوعی بیننده را برای متقاعد شدن تحت فشار قرار میدهد.