ایمان صفا، بازیگر فیلم سینمایی «شنای پروانه»، دلیل حضور نداشتن جواد عزتی در مراسم اختتامیه سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر را قهر او نمیداند و معتقد است که این بازیگر بهتر و باهوشتر از آن است که بخواهد بهخاطر کاندید نشدن قهر کند.
محمد، داماد خانوادهای شده که فرزند بزرگ آن به همه زور میگوید و یک منطقه از او حساب میبرند. منطقهای در جنوب شهر که در آن کسی اهل لطافت نیست، اما کارکتر محمد که ایمان صفا آن را ایفا میکند مانند برادر کوچک همسرش، شخصی آرام و ماخوذ به حیا است و کمی هم لطافت دارد، شخصی که بهخاطر مصرف مواد روانگردان، گاهی چند لحظه در بهت فرو میرود و سکوت میکند. کسی که با بازیاش مخاطب را تا اواسط فیلم محمد کارت در شک و شبهه نگه میدارد.
ایمان صفا بازی کاملا متفاوتی را در این نقش به نمایش گذاشته است، درباره این بازی، شخصیتپردازیها و داستان فیلم سینمایی «شنای پروانه»، به گفت و گو با ایمان صفا پرداختیم که در ادامه میخوانید.
اولین بار کارتان در تلویزیون را از کجا آغاز کردید؟
من اولین بار در یک تله فیلم با نام «فرصتهای فردا» با کارگردانی منوچهر هادی کار را آغاز کردم.
بعد در چند سریال مانند «عملیات ۱۲۵» و «خداحافظ بچه» ایفای نقش کردید و ناگهان ما شما را در یک فضای کاملا متفاوت در عرصه کودک در برنامه «بچه محل» دیدیم و یک کار کاملا متفاوت را ارائه دادهاید، چرا ناگهان این تغییر مسیر در کارتان به چشم میخورد؟
بازیگری را از تئاتر و با نمایشهای کودک آغاز کردم، از سال ۷۱ که نُه سالم بود، در نمایشهای حرفهای کودکان ایفای نقش کردم و در بسیاری از سالنهای حرفهای تهران اجرا داشتم و با اجرای این تئاترها تقریبا تمام فرهنگسراهای تهران را زیر و رو کردم این روند تا سال ۸۱ ادامه داشت اما بعد از آن، متاسفانه به دلیل مشغله از گروه کودک جدا شدم و دیگر فرصتی برای اجرای تئاتر در حوزه کودک نداشتم.
خیلی دوست داشتم که دوباره یک کار کودک را تجربه کنم و از آنجایی که ارتباط خوبی با بچهها دارم، دلم میخواست حتما یک کاری را برای آنها انجام دهم و به این کار بسیار علاقه داشتم.
واقعا به موضوع کودک، پرورش و تربیت آنها در برنامههای تلویزیونی پرداخته میشود؟ اگر بخواهیم با دهه شصت یا هفتاد مقایسه کنیم، قابل مقایسه است؟
بله و فکر میکنم در حال حاضر بیشتر از دهه شصت و هفتاد به موضوع کودکان میپردازیم.
از لحاظ کمیت یا کیفیت؟ چون در دهه شصت و هفتاد برنامههایی که برای کودکان ساخته میشد، بیشتر بود.
یک زمانی بحث کمیت است و یک زمانی بحث کیفیت مطرح میشود، اگر دهه شصت و هفتاد برنامههای کودک زیادی داشتیم، برنامه پرورشی نداشتیم، یادم نمیآید که آن زمان، آنچنان فرهنگسازیای برای کودکان انجام گرفته باشد، بیشتر انیمیشن نشان میدادند و برنامههای کودک هم یک مجری بود که نهایتا به ما یاد میداد که مشقهایمان را بنویسیم و از نزدیک تلویزیون نبینیم. اما برنامههای حال حاضر واقعا هدفمند هستند، همان برنامه «بچه محل» مسائل بسیاری را آموزش میداد، فرهنگسازی میکرد که مهمترین آنها تفکیک زباله یا آموزش فرهنگ آپارتمان نشینی بود، شاید برنامههایمان کمتر شده است، اما خداروشکر کیفیت آنها از نظر پرورشی پیشرفت کرده است.
شما کار را از کودکی و از عرصه تئاتر شروع کردید، ما بسیاری از هنرمندان را داریم که در کودکی در این حوزه مشغول فعالیت بودند، اما زمانی که بزرگتر شدند و به سن نوجوانی و جوانی رسیدند از حوزه بازیگری فاصله گرفتند و یا دیگر آن را ادامه ندادند. شما چگونه این موضوع را مدیریت کردید که بتوانید کار در این عرصه را ادامه دهید.
کودکانی که در عرصه سینما و تلویزیون فعالیت میکردند را نمیدانم چون من کودکی، نوجوانی و جوانیام را در تئاتر سپری کردم و این را میدانم که بسیار کم پیش میآید که یک نفر در تئاتر کار کند و آن را ادامه ندهد، مگر اینکه از آن زده شود و اعتماد به نفسش را از دست دهد و به این فکر کند که قرار نیست هیچ اتفاق خوبی برای او رخ دهد، یا اینکه مسئله مادی به قدری به آنها فشار میآورد که به یک کار دیگر روی میآورند.
مخصوصا در این شرایط که وضعیت تئاتر بیش از پیش به هم ریخته است.
آن زمان که وضعیت خیلی چیزها خوب بود، وضعیت تئاتر این بود، حالا که وضعیت آنها هم خراب است چه توقعی میتوان از تئاتر داشت؟ حالا کرونا بهانهای شده تا عدهای بگویند، چون کرونا است وضعیت خراب است اما قبل از کرونا هم اوضاع آنچنان درست نبود.
آن زمان که وضعیت خیلی چیزها خوب بود، وضعیت تئاتر این بود، حالا که وضعیت آنها هم خراب است چه توقعی میتوان از تئاتر داشت؟
کار در تئاتر را که کنار نگذاشتید اما اینکه تغییر رویه دادید و وارد تلویزیون و سینما شدید.
هر بازیگر تئاتری که بگوید من سودای بازی در تلویزیون و سینما را ندارم، دروغ میگوید. همه آدمها در هر قشر و در هر شغلی و با هر فرهنگی، تمایل به پیشرفت و ارتقا دارند و از نظر عامه مردم، بازیگران تئاتر زمانی ارتقا پیدا میکنند که هنرشان در سطح ملی دیده شود. ما به قدری فرهنگ نداریم که در سطح کشور و در همه شهرها، تئاترهای خوب اجرا بروند و بازیگرها را در ایران بگردانند تا نمایش را در کل کشور اجرا کنند، بنابراین هنرمندان بخاطر اینکه هنرشان را به مردم کشور و یا مردم جهان نشان دهند، مجبورند که در قاب تلویزیون یا سینما حضور پیدا کنند و این موضوع یک پیشرفت تلقی میشود. برای من هم اینگونه بود.
یعنی معتقدید که ورود بر عرصه سینما و تلویزیون، یک سکوی پرتاب برای دیده شدن هنر به حساب میآید؟
یک سکوی پرتاب نمیبینم فقط آن را یک پله ترقی میبینم.
«شنای پروانه» روایت زندگی افرادی است که در جنوب شهر زندگی میکنند، شما با این قشری که در فیلم میبینیم معاشرت داشتید؟
من بچه جنوب شهر هستم.
پس با این فضا آشنایی داشتید و نیاز نبوده که درباره زندگی این افراد خیلی تحقیق کنید.
اتفاقا خیلی باید تحقیق میکردم، چون در «شنای پروانه» من محمدی را بازی میکردم که یک جوان سرخورده در یک خانواده پسر بزرگ سالار است، من همیشه این خانوادهها را دیدم هرچند خودم در چنین خانوادهای نبودم. محمد یک جوان سرخورده بود که حشیش مصرف میکرد و باید به این موضوع هم پرداخته میشد، از نوع قفل کردن گرفته تا نگاه کردن نیاز به تحقیق داشت. من حدود چهل روز در حال تحقیق درباره این نقش بودم.
با افرادی که از این روانگردان استفاده میکردند، برخورد داشتید؟
چند آدرس از بچهها گرفتم و همانجایی که لوکیشن فیلمبرداری بود رفتم کنار چند نفر، با آنها گپ زدم، چایی خوردیم و در مواجهه با آنها به این موارد رسیدم.
امیر آقایی درباره نقش خودشان گفته بودند که نیازی به تحقیق نداشتند، فقط کافی بود مقداری به گذشته خودشان بازگردند، این موضوع درباره شما هم وجود دارد؟
خیر، خیلی درباره من صدق نمیکند، چون من خیلی در این محلهها نبودم و با چنین افرادی معاشرت نکردم، بیشتر با فضای محله آشنا داشتم ولی با چنین افرادی معاشرت نداشتم.
از لحاظ شخصیت پردازی محمد «شنای پروانه» از دیگر نقشهای شما خیلی فاصله داشت، محمد از کجا کشف شد و ظهور پیدا کرد؟
محمد کارت جرات از خودش نشان داد و نقشی را به من داد که خیلی کمتر با این جدیت آن را بازی کردهام. جلسات دورخوانی زیادی داشتیم و جلسههای زیادی با کارگردان برگزار کردیم، محمد آن چیزهایی که میخواست را به من گفت و من هم آنچه که از فیلمنامه استنباط کرده بودم را گفتم و به یک نتیجهای رسیدیم و همان را ارائه کردیم، هرچند که با همه این تفاسیر، بسیار سخت بود که به این کارکتر به گونهای پرداخته شود که شک و شبهه را در ذهن مخاطب ایجاد کند. اما از آنجایی که محمدکارت یک رهبر بسیار خوب است، بسیار درست، من و بسیاری دیگر از بازیگرها را به سمت آنچه که میخواست هدایت کرد.
جواد عزتی خیلی بهتر و باهوشتر از آن است که بخاطر کاندید نشدن در جشنواره فیلم فجر ناراحت شود، چون جشنواره فجر خیلی وقت است که این شکلی است
چه عنصری باعث جذابتر شدن قصه و فیلم شده است؟
به نظر من آن چیزی که باعث جذابیت قصه ما شده است، این است که محمدکارت این فضا را بسیار خوب میشناسد و کارش را هم خیلی خوب بلد است و توانایی او باعث شده که قصه به صورت جذابی روایت شود.
اما عاملی که باعث جذابتر شدن فیلم شده است، بازی درخشان دوستان از جواد عزتی، امیر آقایی و طناز طباطبایی گرفته تا علی شادمان و پانتهآ بهرام و همه بازیگرها. محمد کارت از روز اول گفت من حتی برای نقشهایی که یک سکانس دارند و دیالوگ هم ندارند، بازیگر انتخاب کردم.
از جواد عزتی نام بردید، موضوعی که در سی و هشتمین جشنواره فیم فجر اتفاق افتاد این بود که ایشان همزمان در ۵ فیلم جشنواره حضور داشتند اما کاندید نشدند و همین موضوع باعث ناراحتی ایشان شد.
فکر نمیکنم این موضوع باعث ناراحتی جواد عزتی شده باشد.
در مراسم اختتامیه حضور نداشتند. قهر کرده بودند؟
قهر نکرد، جواد عزتی از قبل گفته بود که بعد از این فیلم میخواهم یک سال استراحت کنم. جواد عزتی خیلی بهتر و باهوشتر از آن است که از این اتفاق ناراحت شود.
کارکتر محمد یک آدم سرکوب شده است و در عین حال داماد یک خانوادهای شده است که یک محل روی انگشت او میچرخد، وارد همچین خانوادهای شدن برای چنین آدمی سخت نیست؟
نه، چون محمد خواهر دوستش را گرفته است.
نکته جالب اینجاست که شخصیت محمد، بسیار ماخوذ به حیا است.
اتفاقا حجت(جواد عزتی)هم اندازه این کارکتر ماخوذ به حیا است، سکانس اول روی این موضوع صحه میگذارد. البته که محمد اندازه حجت سر به زیر نیست.
فکر میکنید کرونا باعث شد این فیلم آنطور که باید و شاید دیده نشود؟
فیلم خوب حق خودش را میگیرد، همانطور که این اتفاق برای«شنای پروانه» افتاد، چه کسی فکرش را میکرد که این فیلم در هفده روز، رکورد تماشای آنلاین ۴میلیارد تومان را بشکند؟ آن هم زمانی که فیلم مدتی پیش، قاچاق شد.