سارا امیری معتقد است پس از این همه سال هنوز کسی متوجه دلیل تعویق چندساله اکران این فیلم نشده و همین موضوع این فیلم را به مرموزترین پروژه سینمای ایران تبدیل کرده است.
شاید بتوان گفت «لاله» با کارگردانی اسدالله نیکنژاد، یکی از پرحاشیهترین فیلمهای دهه اخیر سینما است؛ فیلمی که بارها تهیهکننده آن عوض شد و فیلمبرداری آن به تعویق افتاد.
پس از حدود ۱۰ سال از کلید خوردن «لاله»، این فیلم در جدول اکران نوروزی ۱۴۰۰ قرار گرفت که به دلیل گسترش شیوع کرونا و بسته شدن سینماها، نمایش آن ناتمام ماند.
سارا امیری، نقش اول این فیلم با حدود سه ساعت زمان را ایفا میکند؛ بازیگری که برای اولین بار با «لاله» به جامعه سینمایی معرفی شد و تسلطش به زبان انگلیسی و اتومبیلرانی، یکی از دلایل حضورش در این فیلم بود.
گفتوگو با سارا امیری را در ادامه میخوانید.
فعالیت هنری خودتان را از کجا و چه زمانی آغاز کردید؟
من کار هنری را در هجده سالگی و با کار گرافیک آغاز کردم و بعد به عنوان طراح صحنه تئاتر مشغول به فعالیت شدم و بعد از آن هم از ایران رفتم و دورههای آموزش تئاتر در فرانسه و آموزش ساخت فیلم را در دبی پشت سرگذراندم. در زمینه بازیگری هم در فیلمهای کوتاه متعددی بازی کردم و اولین فیلم سینمایی بلندی که در آن ایفای نقش کردم، «لاله» بود.
به واسطه اینکه مدتی در خارج از ایران بودهاید، زبان انگلیسیتان قوی بود اما آیا در اتومبیل رانی هم مهارت داشتید که برای بازی در «لاله» انتخاب شدید؟
زمانی که آقای نیکنژاد هنوز من را انتخاب نکرده بودند و صرفا فراخوان بازیگری منتشر شده بود، پیام ایرایی که یکی از دوستان عکاسم است، من را به این پروژه معرفی کرد و زمانی که من برای تست رفتم، آقای نیکنژاد نگفت که من را برای نقش لاله میخواهد. من حدودا سه یا چهار ماه در شرکت رفت و آمد میکردم و حتی ایشان به من نگفته بود که من را برای بازیگری میخواهد و فکر میکردم برای کارهای طراحی صحنه انتخاب شدهام. زمانی که وارد پیش تولید شدیم، کم کم متوجه ماجرا شدم. البته در اتومبیل رانی هم مهارتهایی داشتم اما به پای خانم صدیق نمیرسید.
با لاله صدیق آشنایی داشتید؟
خیر، من با ایشان آشنایی نداشتم و او را اولین بار سر صحنه فیلمبرداری و در پیست آزادی دیدم.
شخصیت اصلی فیلم «لاله»، تا چه میزان به شخصیت حقیقی خانم صدیق نزدیک بود؟
ایشان فقط یکبار سر صحنه فیلمبرداری حاضر شدند و من همان یکبار متوجه شدم که بهتر است آن لاله صدیقی را که در فیلمنامه وجود دارد، در شخصیتم بسازم. کاراکتر لاله در فیلم خیلی به شخصیت خانم صدیق منطبق نمیشد. شناخت شخصیت نمایشنامه یا فیلمنامه یکی از مهمترین بخشهای ایفای نقش است و در طول بازی کردن این نقش، بسیار به این موضوع توجه میکردم.
و به نتیجهای که مد نظر آقای نیکنژاد و خودتان بود رسیدید؟
تمام تلاشم را کردم. چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفهای، انتقاد برای من همیشه سازنده بوده است. کاری نداشتهام چه کسی از من تعریف میکند یا چه کسی من را نکوهش میکند، هرکسی دیدگاهی دارد اما همیشه سعی کردم آن چیزی را که درستتر است، انتخاب و زندگیام را بهتر کنم. به قول آن شعر معروف مولانا؛ «هرکسی از ظن خود شد یار من، از درون من نجست اسرار من» و بسیاری از اوقات این انتقادات منفی بسیار برای من سازنده بوده است.
انتقادات منفی بیشتر بوده است یا مثبت؟
از روزی که اکران خصوصی این فیلم آغاز شد تا امروز، برخلاف آن چیز که فکر میکردم، همه به من گفتند، برای اولین بازی، آن هم به زبان غیر مادری، خیلی بازی خوب و باورپذیری داشتی، فکر میکنم نظرات مثبت، بیشتر بود. اما به هر حال میدانم من از جان و دل برای این فیلم مایه گذاشتم و کم کاری نکردم. پیش خودم میگفتم یا این فیلم را در درستترین حالت آن به پایان میرسانم یا هیچ وقت بازی نخواهم کرد.
در سکانسهایی که مسابقه برگزار میشد و یا حتی جایی که اتومبیل چپ کرد، شما بدلکار داشتید؟
بسیاری از جاها قرار بود که بدلکار در فیلم حضور پیدا کند، اما من این اجازه را ندادم و خودم میخواستم که بدل نداشته باشم، چون فیلم را فرزند خودم میدانستم.
قطعا پروژه «لاله» به بدلکار نیاز داشت اما آقای نیکنژاد با شناختی که از من داشت ریسک کرد و اجازه داد بسیاری از صحنهها را بدون بدلکار فیلمبرداری کنیم
و آقای نیکنژاد این موضوع را به راحتی میپذیرفتند؟
قطعا این پروژه نیاز به بدلکار داشت و حضور بدلکار در بعضی از سکانسها به چشم میخورد و نبود بدلکار در برخی دیگر از سکانسها طبق در خواست خودم بود و آقای نیکنژاد با شناختی که از من به دست آورده بودند، این ریسک را میپذیرفتند. چون ما به یکجایی رسیده بودیم که ایشان از من میپرسیدند که سارا آیا قادر به انجام چنین پلانی هستی یا خیر و من میگفتم بله، مسئولیتش با خودم و کار را انجام میدادم.
در فیلم موقعیتی پیش آمد که شما واقعا بترسید یا آسیبی به شما وارد شود؟
یکی از سکانسها، صحنه چپ کردن من در پیست آزادی بود و من باید از ابتدا برعکس وارد ماشین میشدم و کمربند را هم میبستم که چون برعکس بودم، باعث ایجاد حس خفگی در من میشد و در آن لحظه یک ماشین با سرعت از رو به رو به سمت من میآمد که میتوانست بسیار خطرناک باشد. من حتی به این فکر کردم که ممکن است راننده چند ثانیه دیرتر ترمز را فشار دهد و با من برخورد کند و منجر به مرگ من شود.
در یکی از سکانسهای پیست که ماشین چپ کرده بود، خودم داخل ماشین بودم و یک ماشین با سرعت به سمت من میآمد و اگر چند ثانیه دیرتر پدال ترمز را فشار میداد منجر به مرگ من میشد
دلیل انگلیسی زبان بودن این فیلم چیست؟
تنها دلیل این بود که موسسه سینمای مستند تجربی قصد داشت فیلمی را به زبان غیر فارسی و به زبان اول دنیا که انگلیسی است، در ایران بسازد.
از سال ۹۲ تا امروز شما کاری انجام ندادهاید، این اتفاق، دلیل خاصی داشت؟
دلیل خاصی نداشت، اما من تعهدی به این پروژه و عوامل آن داشتم که باید آن را به نتیجه میرساندم. به همین دلیل صبر کردم تا این فیلم به اکران برسد و در این ایام به مطالعه و آموختن پرداختم.
و تعویق در اکران فیلم سینمایی «لاله»، باعث تاخیر در مشهور شدن شما شد.
بله، من میتوانستم در این زمان در حالی که جوانتر و با انرژیتر بودم، در پروژههای بیشتری حضور داشته باشم و این تعویق ده ساله میتوانست جای خود را به ایفای نقشهای بیشتری بدهد. البته الان هم برای من دیر نشده است و دید بازتری نسبت به دنیا دارم وتجربه بیشتری کسب کردهام.
تولید و اکران این فیلم بدون هیچ دلیلی و بدون اینکه موقعیت کسی را خراب کند، حدود ده سال به تعویق افتاد، شما دلیل این تاخیر را میدانید؟
متاسفانه هیچگاه به طور شفاف مشخص نشد که چرا «لاله» این همه سال مشکل داشته است. نه تنها من دلیلش را نمیدانستم، بلکه تمام عوامل از رخ دادن چنین اتفاقاتی مبهوت بودند . زمانی هم که اکران شد، زمان مناسبی نبود و به اوجگیری کرونا برخورد کرد و در نهایت، تعطیلی سینماها منجر به عدم اکران صحیح فیلم «لاله» شد.
یعنی شما در جریان تاخیر در اکران «لاله» نبودید؟
خیر.
تمام فیلمهای ژانر اجتماعی درباره موضوع حق و ناحق صحبت میکنند، پس چرا هیچ کس چوب لای چرخ آنها نمیگذارد؟ پروژه «لاله» یکی از مرموزترین پروژههای سینمایی بود
«لاله»، فیلمی درباره موانع سر راه زنان برای رسیدن به هدفشان است. خود شما در زندگیتان، تا بهحال در رسیدن به اهدافتان با چنین افرادی که مانع تراشی میکنند، مواجه شدهاید؟
من فکر میکنم که در این مملکت، زنان، پا به پای مردان میتوانند آزادی داشته باشند، من به عنوان یک زن، جنسیت را در نظر نمیگیرم و فکر میکنم در زمانهای زندگی میکنیم که این مسائل هیچ اهمیتی ندارد و نکته دیگر اینکه حق و ناحق، جنسیت نمیشناسد، من فقط این را میدانم که در کلام خدا، هیچگاه بحث نابرابری وجود نداشته است.
شاید به همین دلیل که «لاله» به موضوع حق و ناحق اشاره میکرد و آن را در حوزه زنان به وضوح به تصویر میکشید، تا این اندازه اکران آن به تعویق افتاده است.
تمام فیلمها و سریالهای ژانر اجتماعی و حتی ملو درام درباره موضوع حق و ناحق صحبت میکنند، پس چرا هیچ کس چوب لای چرخ آنها نمیگذارد؟ «لاله» یکی از مرموزترین پروژههای سینمایی بود.
با توجه به اینکه در این فیلم به زبان انگلیسی صحبت کردید، دیدن دوبله آن را به بینندهها توصیه میکنید؟
خیر، از مخاطبان خواهش میکنم تا جایی که ممکن است، ورژن انگلیسی این فیلم را ببینید، چون عوامل سازنده زحمت زیادی برای تولید آن کشیدند، بعد فیلم دوبله میشود و صداهای غیرطبیعی روی آن گذاشته میشود.
مرحوم ماهچهره خلیلی در این فیلم حضور داشتند، اما سکانسهای مرتبط با ایشان حذف شده است، این اتفاق بهخاطر زمان طولانی فیلم رخ داد؟
نه. سکانسهای مرتبط با ایشان به دلیل زمان حذف نشد، اتفاقا بسیار هم تمایل داشتیم تا سکانسهای این دوست نازنین وجود داشته باشد اما دلیل اصلی حذف ایشان، عدم حضور سینان توزچو (بازیگر ترک) بود که نقش مربی لاله را داشتند و در مدت یک ماه نتوانستند در فاز دوم فیلمبرداری حاضر شوند و چون خانم خلیلی در فیلم نقش همسر ایشان را ایفا میکرد و خود مربی حضور نداشت، به طبع، نقش همسر مربی هم حذف شد.
در مواجهه با دوستان خیانتکاری مانند صنم با بازی خانم میترا حجار، چه واکنشی باید داشت؟
خانم میترا حجار فارغ از این پروژه، دوستی با سواد و هنرمند بسیار گرانقدری هستند .اما در مورد نقش صنم که میتواند در زندگی واقعی ما چنین دوستانی وجود داشته باشند، طبیعتا اولین سوال که پیش میآید، این است که چرا این اتفاق افتاده، اما به هرحال چنین افرادی باید از زندگیمان حذف شوند و همین رفتارشان باعث میشود که متوجه شویم ماهی را هر وقت که از آب بگیریم، تازه است.