هافبک سابق سایپا میگوید از خاطرات شیرین خود میگوید.
دو گل به پرسپولیس
بازی سایپا و پرسپولیس که سه بر دو برنده شدیم. آن بازی جلال مرادی علی دایی را اخراج کرد. یادش به خیر. دو گل به پرسپولیس زدم. سالی بود که بگوویچ روی نیمکت این تیم می نشست. سال ۸۳ است.
گل به استقلال
یادش به خیر. در این بازی هم به استقلال گل زدم. ببینید کریم انصاری فرد چقدر جوان بود. فوق العاده کار می کرد. من در ۱۷ سال برای سایپا ۴۴ گل زدم. به نظر خودم با توجه به اینکه هافبک دفاعی بودم آمار بدی نبود.
الگوی من
من و آقا کریم. راستش ایشان الگوی فوتبالی من بود. خیلی دوستش داشتم. سرزن، کار دفاعی خوب و گلزن. آقا کریم واقعا فوتبالیست خوبی بود.
مقطعی اختلاف بود
اینجا هم به استقلال گل زدم که در نهایت دو بر یک باختیم. آقای مایلی کهن سرمربی مان بود. بعد از ۹ بازی هم از ما جدا شدند و به تیم ملی امید رفتند. البته مدتی در هر دو تیم بودند ولی در نهایت از سایپا جدا شدند. (درباره دعوای قلعه نویی و مایلی کهن می پرسیم) این دو از بزرگان فوتبال ما هستند. در مقطعی اختلافاتی بود. من هر دو را دوست دارم. امیدوارم روزی برسد که بزرگان ما همه با هم خوب باشند.
رهبری عالی در زمین
من و سیدجلال رختکن سایپا بعد از قهرمانی. او از ملوان به تیم ما آمد. همان سالی که یک حسینی دیگر به تمرین پرسپولیس رفته و علی پروین گفته بود من آن یکی حسینی را می خواستم. سیدجلال ۴ سال در تیم ما بازی کرد و فوق العاده بود. می بینید هنوز با سن سال بالایی که دارد چقدر خوب کار می کند. واقعا یک رهبر عالی در زمین است.
فیلم گلم نیست!
یکی از اردهای تیم ملی در تهران. من ۱۵ بازی ملی برای ایران کردم. یک گل هم به امارات زدم که بازی دوستانه بود و فیلمش موجود نیست!
یاغی نبود
هاشمی نسب دوست داشتنی. ما یک سال هم در سایپا با هم بازی کردیم. اینکه می گفتند یاغی بود… نه اصلا. در سایپا واقعا حرفه ای بود. منظم به تمرینات می آمد. یک بازیکن ملی با روحیه جنگندگی که این روحیه را به کل تیم منتقل می کرد.
تجلیل از ریوالدو
بازی سایپا و کروفچی ازبکستان. در استادیوم آزادی دو بر دو کردیم ولی بازی برگشت را ۵ بر دو در مرحله حذفی لیگ قهرمانان باختیم. این بعد از بازی رفت که از طرف باشگاه از ریوالدو تجلیل کردیم. آخرهای فوتبالش بود. مثل دوران بارسا نبود ولی در زمین گاهی حرکاتی می کرد که بازی را در می آورد.
دو کارت قرمز
من در طول بازیگری ام چالش زیادی با داوران نداشتم. کلا دو بار کارت قرمز گرفتم، یکی از آقای قهرمانی و یکی هم رفیعی. کارت زرد ولی زیاد گرفتم. به هر حال هافبک دفاعی بودم.
مومن زاده بدشانس
این هم آخرین بازی ما قبل از قهرمانی در لیگ. بازی با مس کرمان بود. احمد مومن زاده گل اول را زد. درباره اینکه می گفتند او گل نزن است… اینطور نبود. به نظرم یک مهاجم زحمت کش و جنگنده بود. متاسفانه بدشانسی می آورد ولی برای سایپا مفید کار کرد.
علت مصدوم نشدن
کم اتفاق افتاد که مصدومیتم طولانی شود. یک بار عضله همسترینگم آسیب دید و ۷ هفته بیرون بودم. در باقی موارد یک هفته تا ۱۰ روز مصدومیتم طول می کشید. زندگی حرفه ای قطعا روی این مسئله اثر داشت. من از سال ۳۶۰ شب را بین ساعت ۱۰ تا ۱۱ می خوابیدم. یکی از دلایلش هم این بود که به هر حال متاهل بودم و زود ازدواج کردم. همیشه همسرم همه چیز را برایم آماده می کرد و از نظر تغذیه هم در شرایط خوبی بودم.
سوت قهرمانی
این هم لحظه قهرمانی سایپا درلیگ برتر با سرمربیگری علی دایی. استقلال اهواز، استقلال و پرسپولیس ۴ تیم مدعی بودند ولی ما قهرمان شدیم. آن سال در هفته پنجم لورانت سرمربی آلمانی تیم گفت دیگر نمی آید و علی دایی سرمربی تیم شد. نتایج فوق العاده ای گرفتیم.
مددی در جوانی
رختکن سایپا. آقای کوشا مدیرعامل وقت باشگاه به همراه آقای مددی مدیر ارتباطات سایپا. ایشان پیشرفت کردند. مدیر ورزشی سایپا شدند و الان مدیرعامل استقلال هستند. می بینید چقدر جوان هستند. سال ۸۹ است.
پرسپولیسی بودم
عکس سمت چپ اولین عکسی است که در سایپا از من گرفتند. سال ۷۹٫ عکس سمت راست هم عکس آخری است در بازی مس رفسنجان به عنوان سرمربی. در هر صورت به تمام لحظاتی که در این باشگاه داشتم افتخار می کنم. خوشحالم که نماد وفاداری سایپا شدم. این یادگار خوبی برایم است. مهمتر از بردها و شکست ها به نظرم میراثی است که در یک باشگاه می گذاری. حس خوبی دارم. همیشه از من به عنوان بازیکن با اخلاق و وفادار یاد می کنند. در ۱۷ سالی که در سایپا بودم پیشنهاداتی از استقلال و پرسپولیس داشتم. خب خودم پرسپولیسی بودم چون سه سال برای تیم جوانان این باشگاه هم بازی کردم ولی از روزی که به سایپا رفتم به لباس این تیم تعصب داشتم.