مجید پرکار، کارگردان «منم دوستت دارم»، معتقد است این برنامه توانسته برای اولین بار در صدا و سیما به موضوعهایی بپردازد که تا کنون در قالب کارهای نمایشی به آن اشاره نشده و برای همین تابوشکنی است.
صدا و سیما، خط قرمزهای زیادی دارد و داشته و برای همین در بسیاری از موضوعهای اجتماعی، با تابوهایی مانند بلوغ نوجوانان، مسائل زناشویی، طبیعت بدن انسانها روبهرو بوده است. در این میان، مجموعه برنامه «منم دوستت دارم» با کارگردانی مجید پرکار و بازی امیرحسین صدیق و نگار عابدی، یک استثناء به شمار میآید که شاید بتوان آن را تابوشکن نامید.
بریدههایی از برنامه «منم دوستت دارم» که در ۹۰ قسمت تولید شده است، با پرداختن صریح به مسائلی که تاکنون کمتر مورد توجه برنامهسازان تلویزیون بوده است، در فضای مجازی، مورد استقبال بسیاری قرار گرفته است.
به همین دلیل، به گفتوگو با مجید پرکار نشستهایم که در ادامه میخوانید.
شما کارگردانی یک مجموعه برنامه با نام «منم دوستت دارم» را برعهده دارید که از شبکه سلامت پخش میشود و اخیرا هم جنجالهایی همراه داشت. چرا سراغ ساخت چنین برنامهای با موضوع خانواده و سلامت خانواده رفتید؟
ایده مجموعه نمایشهای کوتاه «منم دوستت دارم» به سفارش ریاست محترم شبکه سلامت که ریاست شورای عالی سازمان را هم برعهده دارند، مطرح شد. نگاه آقای دکتر قاسمی براین بود که ما مجموعهای از نمایشها را داشته باشیم که به موضوعات بسیار ساده و دم دستی حوزه خانواده میپردازد. موضوعاتی که شاید آنقدر ساده باشد که نادیده گرفتن آن خیلی به چشم نیاید، اما تاثیرهای زیادی دارد ما در اتاق فکر به این منطق رسیدیم که موضوعاتی که بین زن و شوهر یا بین والدین و فرزند وجود دارد که بسیار ساده است. مثلا من وقتی میروم خانه دستم را میشویم و آب دستم روی زمین میریزد یا مثلا به همسرم نمیگویم دوستت دارم. اگر دقت کنیم اینها موارد بسیار سادهای مانند مسواک زدن است اما نیاز به تکرار دارد.
نگاه مدیر شبکه سلامت بر این موضوع بود که این مباحث، به قدری ساده است که باعث میشود گاهی اوقات نادیده گرفته شود، برای همین روی این موضوعات تمرکز کردیم و بعد هم جناب آقای دکتر پورحسین به عنوان مشاور و ناظر محتوایی به ما پیوستند که نگاه بسیار ویژهای در روانشناسی اسلامی و روانشناسی غرب دارند و با آگاهی از موضوعات دینی و سالها تجربه در حوزه تخصصی روانشناسی و روانشناختی در لا به لای دیالوگهای «منم دوستت دارم»، نگاه ارزش محور را تزریق کردند.
شما گفتید که به مسائل ساده مثل شستن دست و گفتن دوستت دارم در برنامه اشاره شده، اما به مسائل ویژهتری مانند عادت ماهیانه خانمها یا بلوغ پسران هم پرداخته شده است، چرا به این مسائل که حساسیت برانگیز است پرداختید؟
زمانی که ما درباره سلامت روان در خانواده صحبت میکنیم، سعی کردیم که هم موضوعات زوجین مطرح شود، هم مسائل آنها با فرزندانشان. به طور مثال سعی کردیم به تمام موضوعات مربوط به یک خانواده که دارای فرزند نزدیک به سن بلوغ است را بپردازیم. بسیاری از مسائل هم بین زن و شوهرها وجود دارد، ما در یک قسمت به عادت ماهیانه پرداختیم، در یک قسمت دیگر هم به این موضوع پرداختیم که زنی که در خانه است، موقع آشپزی بوی غذا گرفته و مرد نمیتواند به راحتی این موضوع را مطرح کند. اگر موضوعات را طبقه بندی کنیم یک سوم این موضوعات عمومی بودند، یک سوم هم موضوعات خاصی بودند که در حوزه نمایشی مغفول مانده بودند. شبکه سلامت، تا کنون بیش از هزار دقیقه برنامه گفت و گو محور درباره موضوع عادت ماهیانه داشته است ولی چه اتفاقی رخ میدهد که «منم دوستت دارم» یکدفعه پر رنگ میشود؟ اینجا جادوی حوزه نمایش را میبینیم. ما سعی کردیم با حفظ ادب و ساختارهای ارزشی ایرانی و اسلامی و در نظر گرفتن فضای فرهنگی جامعه به این موضوع بپردازیم که زنی که سالها در کنار همسرش زندگی میکند، باید حواسش به یک یک زمانهای خاصی باشد و آن زمان بد اخلاقیهای همسرش را بپذیرد، حواسش به او باشد و از او بیشتر حمایت کند، این موضوع بسیار ساده است، اما شما نمیدانید چند خانواده وجود دارند که از نادیده گرفتن این موضوع رنج میبرند.
فرمودید که این برنامه به مسئله خانواده میپردازد و تعدادی از مسائل باید گفته شود، بهتر نبود این برنامه محدودیت سنی مثلا مثبت ۱۳ سال داشت؟
باید به این موضوع توجه کنیم که این برنامه در چه شبکهای پخش میشود؟ این برنامه در شبکه تخصصیای که سکاندار حوزه سلامت است پخش میشود، در واقع شبکهای مانند یک، دو، سه نبوده است. نکته بعدی اینکه رسالت شبکه سلامت، آگاهی بخشی در حوزه سلامت است. به طور مثال برنامه «به خانه بر میگردیم» از تلویزیون پخش میشود و درباره فیزیولوژی خانمها صحبت میکند، مشخص است که مخاطب این برنامه بزرگسال است. برنامه ما هم همینگونه است، ساعت پخش این برنامه بهگونهای بود که مطمئن بودیم مخاطب این برنامه بزرگسال است.
به هرحال باید این موضوع را در نظر بگیریم که احتمال رخ دادن این موضوع صفر نیست؛ چون حالا بچهها دسترسی آزاد به اطلاعات دارند و به قدر کافی هم کنجکاو هستند که سطحیترین موضوعات هم برای آنها تبدیل به پرسش شود.
اگر ما در جامعهای هستیم که بلوغ فکری و جسمی فرزندانمان رشد کرده و سنین این بلوغ افزایش پیدا کرده است و متاسفانه به دلیل عدم نظارت درست بر فضای مجازی کودکان ما یکسری اطلاعات را میدانند ما باید چه کاری انجام دهیم؟ یا باید چشمانمان را ببندیم و هیچ چیز نگوییم یا باید پاتکهایی را برای این موضوع طراحی کنیم تا از آسیب دیدن کودک جلوگیری کنیم.
بلوغ فکری و جسمی فرزندانمان رشد کرده و سنین این بلوغ افزایش پیدا کرده است و متاسفانه به دلیل عدم نظارت درست بر فضای مجازی کودکان ما یکسری اطلاعات را میدانند
شما ببینید که در اکسپلور فضاهای مجازی چه اطلاعاتی در اولویت است؟ چه اطلاعات مثبتی به شما ارائه میکنند غیر از اینکه میخواهند به شما ذائقه تحمیل کنند. ممکن است گشت و گذار کنیم و به یکسری دیتای مثبت برسیم ولی آن چیزی که متاسفانه زرق و برق پیدا کرده آن ویترین نامناسبی است که برای بچهها به نمایش گذاشته میشود، احساس من بر این است که کارشناسهای محترم، جامعهشناسان، روانشناسان و کارشناسان مذهبی ما باید برای محدوده آگاهی بخشی به نسلها و سنین مختلف یک ساختاری را تعریف کنند تا ما هم بتوانیم در آن ساختار و در آن اندازه حرفهایمان را با حفظ شان و ارزش بزنیم، ضمن اینکه باز تاکید میکنم، برنامه ساخته شده یا مجموعه سریال نمایشی ساخته شده که مخاطب و زمان پخش و شبکهای که آن را پخش کرده معلوم است.
نشان دادن این سکانسهای خاص برای شما حاشیهساز نشد؟
اگر دقت کرده باشید، آن بخشی که در فضای مجازی منتشر شد، میان چندین میلیون نفر بود و کامنتهایی که در مورد آن وجود داشت که باعث شد من هم روی آن یک بیانیه بدهم و نتیجه اینگونه بود که بالای ۹۵درصد از آن استقبال میکردند. چون ما به موضوعاتی میپردازیم که مقداری فضای روانیای که روی خانمها است را تعدیل میکند، اگر بخواهم از حاشیه این سر و صدا بگویم به نظر میرسد شاید یک تعداد از دوستان در صدد این بودند که از این موضوع سوء برداشت کنند ولی خدا را شکر این اتفاق رخ نداد و بیشتر از این موضوع استقبال شد، ما داریم در پایتخت زندگی میکنیم و بسیاری از موضوعات به لحاظ فرهنگی رشد پیدا کرده است ولی پیغامهای بسیار زیادی در سراسر کشور وجود داشت که تشکر میکردند و میگفتند ممنون که ما را درک کردید و به این موضوع بها دادید. بیشتر از این حاشیهای وجود نداشت.
واکنشها بیشتر مثبت بود تا منفی؟
کامنتها بسیار مثبت بودند.
وایرال شدن این بخش از ویدیو به طور خودخواسته از جانب آقای مهران رسام و آقای مجید پرکار انجام شد تا برنامه بیشتر دیده شود؟
خیر. بخشهای بعدی که از کار وایرال میشود همهاش در تلوبیون است. درواقع شاید حدود ۳ ماه است که از پخش این برنامه میگذرد و فکرم این است که یک عزیزی این قسمت را دیده و خوشش آمده و بخشی از آن را در یک فضای اجتماعی به اشتراک گذاشته و یک نفر هم آن را دیده و برداشته و همینگونه این ویدیو دست به دست چرخیده است. ما هیچ تلاشی برای وایرال شدن آن نکرده بودیم و اتفاقا اگر خدایی نکرده این موضوع در فرهنگ جامعه مقبول نمیافتاد، جلوی کار گرفته میشد. اگر خود کار ارزشمند باشد مخاطبش را پیدا میکند، اگر نگاه کنید خیلی از سریالها هستند که آنقدر طعنه میزنند و این طرف و آن طرف دست و پا میزنند که یک حرفی را به این و آن بزنند که شاید وایرال شود. ما اساسا نه در چارت سازمانیمان و نه در برنامه ریزیمان یک چنین چیزی وجود نداشت و اصلا چنین نگاهی نداشتیم. برنامه تلویزیونی «منم دوستت دارم» تابو شکنی کرد، مرد هم از آن استقبال کردند.
برنامه تلویزیونی «منم دوستت دارم» تابو شکنی کرد، مرد هم از آن استقبال کردند
در جایی گفته بودید نمیدانم از واکنشهایی که به این برنامه انجام شد، خوشحال باشم یا غمگین. چرا خوشحال و چرا غمگین؟ مگر مساله خاصی برایتان پیش آمده بود؟
بین پیغامهایی که در فضای مجازی برای من میآمد، میدیدم که مادران و دختران سرزمینم بسیار از این موضوع استقبال میکردند، یعنی خانوادهای میگفت که شوهرم من را تحقیر میکند و صدها پیام این شکلی داشتم، یک خانوادهای میگفت بیشتر وقتها من از این موضوع عذاب میکشم، ما فکر میکردیم در فضای پایتخت و شهرهای بزرگمان، این موضوع مقداری پررنگتر است و آگاهی بخشی و فرهنگ شاید مقداری بیشتر رشد کرده است، اندکی موضوعات عادی انگاری و پذیرفته شده است، وقتی سیل این پیامها برای ما میآمد و من به جرات عرض میکنم که چنیدن خانواده و چندین روانشناس میگفتند که ما قدردان هستیم که این گفتمان اجتماعی و این گفتمان فرهنگی اتفاق افتاده است. نارحتی من هم از این بابت بود که چرا تا امروز این موضوعات مغفول مانده که آنقدر درد اجتماعی نسبت به این موضوع وجود دارد، یعنی من خودم به عنوان یک مرد و یک همسر، در خانواده خودم آنقدر با این موضوع درگیر نبودیم ولی زمانی که بازخوردها میآمد، میگفتم ای وای! ما در رسانه کم کاری کردیم و شاید باید بیشتر و قبلتر این موضوعات مطرح میشد، خوشحالی من از این بابت بود و ناراحتی من از این بابت بود که اگر آنقدر تاریکی وجود دارد چرا تهیه کنندگان بزرگ ما و کارگردانهای بزرگ ما تا امروز در مورد این موضوعات حرف نزدهاند.
پس به همین دلیل مثل بقیه کارگردانان سراغ سریال ملودرام، عاشقانه و کمدی و .. نرفتید؟
دقیقا. من فارغ التحصیل کارگردانی تئاتر هستم و در عقبه کاری خودم در حوزه آموزش، سالها از بزرگان تجربه کسب کردم؛ یک روزی من چندین فیلم کوتاه ساخته بودم که در آن غم و تراژدی و چند موضوع از این دست داشت، پدر من گفت آفرین خیلی احساسات آدم را تحریک میکند ولی چه میخواستی بگویی مجید؟ این چی میخواستی بگویی مجید، من را متوقف کرد که تک تک این فریمهایی که ما از خودمان به جا میگذاریم یک روزی در یک دنیای دیگر و در آخرت باید بابتش جواب دهیم و از آن به بعد سعی کردم با تجربه بزرگانی مثل مهران رسام که هزاران دقیقه برای مردم کار نمایشی بسیاری کرده و با نگاه مدیر شبکه سلامت، اگر میخواهیم یک چیزی را بگوییم که بستر آن سرگرم کننده است با یک تراژدی طنازانه در جهت آگاهی بخشی باشد و آموزش بدهد. البته من کارگردانانی که کار طنز و کار اجتماعی میسازند را نفی نمیکنم، به هر حال آنها هم لازم هستند ولی من احساس کردم روی این بخش میتوان کار کرد و امیدوار هستم حتی کارهای بعدی من هم در این زمینه پیش رود.
برنامه «سوریخ» هم تقریبا در همین حوزه بود و مقداری از برنامه «من دوستت دارم» بیشتر دیده شد که احتمالا به دلیل محتوای قویتری که داشت و به دلیل بازیگرای چهرهتری بود که داشت اما «سوریخ» هم به نوبه خودش در مسائل سلامت فعالیت میکرد. در برنامه سوریخ که شما کارگردان آن بودید اینفلوئنسرهای اینستاگرامی حضور داشتند هرچند خود آنها دانش آموخته هنر بودند مثل آقای لقمانیان یا خانم ایرانیان که در این حوزه خیلی مهارت دارند اما سؤالی که همان زمان مطرح شد و آن این بود که همه این افرادی که اینفلوئنسر هستند یک مبلغی را به شما پرداخت کردند که شما یک سریال بسازید که این افراد در آن حضور داشته باشند، تایید می کنید یا تکذیب؟
خیر اینگونه نبود. «سوریخ» یک سفارشی بود که ما بر مبنای موضوعات سلامت جسمی به آن پرداختیم. یک سندی در حوزه سلامت در رسانه ملی وجود دارد که موضوعات سلامت فیزیکی و سلامت جسمی در آن بسیار مهم است مثل رعایت رژیمهای غذایی که بسیار حائز اهمیت است، مثلا نمک بخوریم یا نخوریم، پرهیز از غذاهای چرب، تحرک داشتن … . قرار بود یک مجموعه این شکلی تولید شود که بسیار موضوعات کلیشهای را بگوید. ما یک قصهای را از یک ناکجا آبادی طراحی کردیم که به هیچ کسی برنخورد برای همین به یک روایت فانتزی و سورئال رسیدیم که یک آدمی از یک سیاره دیگری به اسم «سوریخ» میآید و تمام بازیگران آن اینفلوئنسری باشند، برای اینکه فکر می کردیم با توجه به تب و تابی که در فضای رسانهها وجود دارد اینها میتوانند برای خودشان مخاطبین ویژهای را در نظر بگیرند که ما میخواهیم آن مخاطبین را نسبت به موضوعات سلامت محور تحت تاثیر قرار دهیم و دعوتی از این دوستان شکل گرفت که اتفاقا هر کدام از این دوستان عدد و رقمهای بسیار سنگینی هم برای کار درخواست میکردند و نهایتا سه عزیزی که به ما پیوستند به شان و ادب و با در نظر گرفتن توانمندیها و آن سابقههای هنریشان این اتفاق افتاد و شما در جریان هستید و اگر به سابقه مهران رسام نگاه کنید، شاید ده ها نفر از بازیگران سوپراستار کشور را برای اولین بار ایشان دعوت به کار کردند.
نام میبرید؟
مثلا یوسف تیموری، جواد رضویان، مجید صالحی، بهراد خرازی، رامبد جوان اینها همه کسانی هستند که اولین کارهایشان را حتی با نقشهای بسیار کوتاهی در کارهای آقای رسام انجام دادند و حتی شاید خانم نفیسه روشن هم در این دسته افراد بودند؛ اگر اشتباه نکنم بسیاری از اینها اولین کارهای کوتاهشان هم با آقای رسام بودند، یعنی خود مهران رسام هم جزو استعداد یابهای حوزه نمایشی هستند و اولین کارگردانی آقای رامبد جوان را ایشان حمایت کردند، میخواهم بگویم سابقه مهران رسام در کشف آدمهای این تیپی بسیار شناخته شده است، مثلا در مجموعه یادگاری که نوستالژیها را بررسی میکند آقای فروتن اولینبار به عنوان مجری دعوت شدند که برای اولین بار در یک برنامه به صورت کامل حضور پیدا کنند پس این قبلا اتفاق افتاده است و در مورد اینفلوئنسرها هم فکر کردیم این میتواند بسیار مؤثر باشد که البته خطری هم که تهدید میکند و دیگر شاید این کار را نکنیم این است که دوستان اینفلوئنسری وقتی وارد فضای تلوزیونی میشوند باید شان این رسانه را حفظ کنند چون من هنوز هم معتقدم تلوزیون یکی از پر مخاطبترین رسانه کشور است، یعنی بالا بروید و پایین بیایید علیرغم اینکه فضای مجازی یک بستر بزرگی به وجود آورده است رسانه ملی قدرت خودش را دارد، متاسفانه خیلی از اینفلوئنسرها قدر این فرصت را نمیدانند و بعد از آن کارهایی میکنند که ممکن است باز پخش کار ممنوع شود.
دوستان اینفلوئنسری وقتی وارد فضای تلوزیونی میشوند باید شان این رسانه را حفظ کنند چون من هنوز هم معتقدم تلوزیون یکی از پر مخاطبترین رسانه کشور است و متاسفانه خیلی از اینفلوئنسرها قدر این فرصت را نمیدانند
این اتفاق برای «سوریخ» افتاده است؟
برای «سوریخ» متاسفانه در یک بازهای نزدیک بود این اتفاق بیفتد اما به واسطه مدیریتی که آقای رسام داشتند این اتفاق نیفتاد ولی خیلی از کارها مثلا مجموعه سریالی که از شبکه ۳ پخش شد، متاسفانه یک و نیم سال درگیر این قضیه شد و این خطر در ادامه هم وجود دارد که احتمالا در آینده کاری ما خیلی باید مراقب این باشیم که بازیگران ما بپذیرند اگر اینفلوئنسر هستند دیگر نباید هرچیزی را تبلیغ کنند و اگر میخواهند حرفهای سیاسی بزنند در شان و ادب و ساختار بگویند و اصالت چیزی را زیر سؤال نبرند.
ما تعداد زیادی دانش آموخته سینما و تئاتر داریم که بیکار ماندهاند و دنبال کار هستند یا خودشان دارند فیلم کوتاه میسازند یا چون کار پیدا نمیکنند وارد حوزههای دیگر شدهاند. بهتر نبود به جای اینکه افراد شناخته شده در فضای اینستاگرام را وارد این حوزه کنید از این افراد استفاده میکردید؟
یک چیزی که درهمه جای دنیا مشخص است این است که وقتی شما میخواهید در یک شبکهای کار مؤثر برای به دست آوردن مخاطب داشته باشید، چهرهها و سلبریتیها کمک میکنند و این یک چیزی است که کتمان کرده آن اشتباه است. سعی ما بر این بود که وقتی اولین برنامه نمایشی در شبکه ساخته میشود کمک کنیم که تعدادی بازیگر با آورده حضور پیدا کنند اما برای اینکه این پروسه حمایتی را داشته باشیم برای تمام بازیگران مکمل فراخوان زدیم. مثلا من به سریال جدیدی که روی آنتن داریم اشاره می کنم، سریال «وجدان درد»، ما بازیگران اصلیمان را چهره انتخاب کردیم ولی بیش از ده قسمتمان را فراخوان زدیم و از بازیگرهای مستعد دعوت به کار کردیم و همیشه ترکیبی از این دو بازو میتواند به جریان کمک کند، اگر شما یک کاری را بدون هیچ چهرهای انجام دهید یک مقدار اینکه بتوانیم اعتماد مخاطب را جذب کنیم کار را سخت میکند.
یک سریال تازه به جز وجدان درد دارید با آقای رسام می سازید؟
چند پیشنهاد مطرح شده است و حتی خود سریال «وجدان درد» گفتوگویی با شبکه داشته مبنی بر اینکه کار ادامه داشته باشد یا خیر، چون در سریال «وجدان درد» ما به سلامت روان پرداختیم و تا بی نهایت شاید موضوع وجود داشته باشد و حالا در حال بررسی روی شبکه نسیم و چند شبکه دیگر هستیم و پیشنهادهایی برای ساخت سریالهایی داریم که در حال بررسی محتوای آنها هستیم. اجازه دهید تا تحقق پیدا نکرده اسم نبرم.
در برنامه «وجدان درد» در کنار مهدی سلوکی از بهنوش بختیاری استفاده کردید، خانم بختیاری هم بسیار پر حاشیه هستند و ممکن است این حاشیهها به کار شما آسیب وارد کند. چرا این کار را کردید و آیا این مورد را در نظر گرفتید که ممکن است کار شما توقیف شود؟
وقتی داریم چینش بازیگران را انجام می دهیم چندین مؤلفه وجود دارد، یکی اینکه با بودجه کار همراه باشند یعنی بتوانیم پول آن بازیگران را بدهیم، دوم اینکه سر کار باشند یا نباشند. در این فضای رقابتی ما زمانی که یک بازیگر را انتخاب میکنیم مجوز حضورآن افراد مقابل دوربین را هم میگیریم. چیزی که درباره خانم بختیاری میاونم بگویم این است که در کنار حواشیای که مطرح شد، باوری که من به خانم بهنوش بختیاری پیدا کردم اینگونه است که من ایشان را در قامت یک خواهری میشناسم که بسیار دغدغهمندند و به این خاک وفادارند و یکسری صحبتهایی را درباره خاک کشورشان مطرح کردند، که شاید یکسری از چهرههایی که آنها را وفادار میبینیم حاضر نباشند چنین صحبتهایی داشته باشند.