از سه ورزشکاری که مسئولان ورزش ایران روی مدالآوری آنها در بازیهای المپیک توکیو حساب ویژهای باز کرده بودند دو نفر در راه کسب سهمیه ناکام ماندند و یک نفر هم شرایط مطلوبی ندارد.
گرفتن یک مدال طلا در رویداد بزرگی چون المپیک به قدری برای کشورهای پیشرفته اهمیت و ارزش دارد که خیلی زودتر از هر دوره بازیها برای دستیابی به آن برنامهریزی میکنند؛ اینگونه که مستعدین توانمند در کسب این رنگ مدال را شناسایی و سرمایه گذاری کلانی در راستای رسیدن به این مهم انجام میدهند.
ورزش ایران اما به دلیل نداشتن هیچ برنامه بلندمدتی عملاً از این سرمایه گذاری خالی است. به همین دلیل معمولاً سعی بر این است که با روش گلخانهای قهرمانان و شانسهای کسب مدال برای حضور در المپیک شناسایی و آماده شوند. البته در اکثر اوقات این نوع برنامهریزی ها به مدال منجر نمیشود و اینگونه تیر مسئولان ورزش به سنگ میخورد.
مصداق بارز این ادعا اتفاقاتی ناامیدکنندهای است که گریبانگیر سه ورزشکار نامدار و مطرح ایران شده و آنها را با وجود توجه گستردهای که به سمتشان بود و بودجه هنگفتی که صرفشان شد، از مدال المپیک و حتی سهمیه این بازیها دور کرده است.
سهراب مرادی؛ ۱۰ هزار دلاری که به «هیچ» رسید
«سهراب مرادی المپیک توکیو را از دست داد»؛ این شاید بدترین خبر برای ورزش ایران در روزهای اخیر بود که حکایت از کنار رفتن یکی از چهرههای شاخص وزنه برداری از کاروان المپیک داشت. کسی که اتفاقاً امید زیادی به مدال او بود و به همین واسطه دلارهای زیادی هم برایش هزینه شد اما مصدومیت در حین رقابت گزینشی نتیجه همه آنها را به باد داد.
مرادی از وزنه برداران مورد توجه کمیته ملی المپیک بود تا آنجا که این کمیته حمایت ۱۰ هزار دلاری برای دو مرحله جراحی و درمان وی در آلمان داشت به این امید که مرادی بتواند برای المپیک ۲۰۲۰ کسب سهمیه کرده و بعد از آن طلای المپیک ریو را در توکیو تکرار کند اما پیچیدگی مچ دست و احساس درد در آن همانا و بر برباد رفتن المپیک هم همانا، چه برسد به مدال و سکوی آن.
کیانوش رستمی؛ حمایتهای داخلی و خارجی نتیجهای نداشت جز «انصراف»
وقتی کیانوش رستمی در المپیک ریو موفق شد رنگ نقرهای مدالش در المپیک لندن را به طلا تبدیل کند، گل سرسبد وزنه برداری و ورزش ایران شد و الگویی بارز از ورزشکاری که با جسارت و اراده شخصی تا قهرمانی بزرگترین آوردگاه ورزشی پیش رفته است و اینگونه روی تصمیماتش برای دوری از کار تیمی و تمرینات شخصی صحه گذاشت.
اینگونه رستمی جایگاهی برای خود در کانون توجهات مدیران ورزش ایجاد کرد و اجازه داد حساب و کتاب ویژهای هم روی او، حضورش در المپیک آتی و حتی مدالآوری دوبارهاش باز شود تا آنجا که کمیته ملی المپیک به خاطر در پیش بودن المپیک توکیو از طریق فدراسیون وزنه برداری ۵۰ میلیون تومان به عنوان حقوق و به قصد کمک هزینه در اختیارش قرار داد تا خارج از اردوی تیمی و برای تامین تجهیزات و برپایی اردوی شخصی با مشکلی مواجه نشود.
این وزنه بردار حتی برای المپیک توکیو یکی از ۱۰ ورزشکار بورسیه ایران شد تا از کمک ماهانه ۵۰۰ دلاری کمیته بینالمللی المپیک (IOC) بهره مند شود اما این حمایت خارجی در کنار حمایتهای داخلی تا به امروز به چه نتیجهای منجر نشده جز چشم انتظاری!
کیانوش رستمی در مسابقات اخیر قهرمانی آسیا تلخترین مدال طلای دوران ورزشی خود را به دست آورد چون با وجود قهرمانی نتوانست به رکورد لازم برای المپیک برسد. بعد از آن وی میتوانست شانس باقی ماندهاش را برای انجام این مهم از حضور در آخرین مرحله مسابقات انتخابی المپیک امتحان کند اما به خاطر لزوم ثبت رکورد ۴۰۲ کیلوگرم در دسته ۸۹ کیلوگرم و ناتوانی احتمالی از انجام آن، قید حضور در مسابقات گزینشی کلمبیا را زد تا چشم انتظار فدراسیون جهانی بماند و بذل و بخشش احتمالی این فدراسیون برای محاسبه امتیازات مسابقات جهانی سوئیس.
احسان حدادی؛ «ضمانت میلیاردی» که ضامن نشد
احسان حدادی دیگر ورزشکاری به حساب میآید که اتفاقات المپیکی و ناخوشایند اخیر ورزش کشور شامل او هم میشود. حدادی که از هفتهها پیش در آمریکا زیر نظر «مک ویلکینز» پیگیر تمریناتش برای المپیک بود از ناحیه دیسک کمر دچار مشکل شده است. اینکه آسیب دیدگی او در چه حدی است، خیلی دقیق مشخص نیست اما به هر حالا آنقدر جدی است که او را ناچار به بازگشت کرده تا اینجا و زیر نظر مسئولان ورزش کشور پیگیر درمان آن شود چون حدادی یکی از المپین هایی است که اتفاقاً برای کسب سهمیه و مدال او هم هزینههای زیادی شده است.
بعد از اینکه احسان حدادی از حضور در لیگ جهانی ۲۰۱۹ الماس (قطر) موفق به کسب سهمیه المپیک در پرتاب دیسک شد، به خاطر مصدومیت نه چندان جدی وارد مسیری از حواشی خود ساخته شد که جز تشدید حساسیتها نسبت به شرایطش و شانس مدال آوریاش خروجی دیگری نداشت. حالا هم آسیب دیدگی جدید و ابهامات پیرامون عملکردش در توکیو، دوباره همان حساسیتها و حواشی را یادآور شده است.
سال گذشته بعد از اینکه کمیته ملی المپیک با درخواست احسان حدادی برای درمان مصدومیت در خارج از کشور مخالفت کرد، فدراسیون پزشکی ورزشی ۸ هزار یورو به حساب فدراسیون دوومیدانی واریز کرد تا اقدامات لازم برای سفر او به آلمان و جراحیاش در این کشور را انجام دهد در حالی که عمل «خارپاشنه» آنقدر پیچیده نبود که نیاز به سفر خارج از کشور داشته باشد. با این حال شرط و شروطی که احسان حدادی برای پزشکان ایرانی بابت ضمانت بازگشت به موقع به میادین گذاشته بود، شرایط را مهیا کرد تا او به خواستهاش برای اعزام به آلمان و جراحی در این کشور برسد.
به هر حال احسان حدادی که با کسب مدال نقره در المپیک لندن دست به تاریخ سازی زد، با وجود ناکامی در رسیدن به فینال المپیک ریو بازهم برای المپیک توکیو کسب سهمیه کرد و مدعی نتیجه گیری در این دوره بازیها هم شد. به همین دلیل با همه شرط و شروطهای حدادی برای انجام یک عمل ساده در خارج از کشور موافقت شد به امید که یکی از مدال آوران کاروان اعزامی شود اما حالا مشخص نیست این مهم چقدر دست یافتنی باشد.
تیر مدیران به خطا رفت
به گزارش خبرنگار مهر، اتفاقاتی که طی روزهای گذشته در ورزش کشور و در رابطه با کاروان اعزامی به بازیهای المپیک توکیو و سه چهره مدعی این کاروان رخ داد ابهامات و پرسشهای زیادی را پیرامون درستی و نادرستی تصمیمات اتخاذ شده در مورد آنها ایجاد کرده است.
به طور حتم اگر در زمان مناسب حمایت مالی و معنوی لازم از این ورزشکاران انجام نمیشد آنها همین را برای توجیه ناکامی و وضعیت متزلزل امروز خود در بوق و کرنا میکردند و چه بسا رسانهها و حتی افکار عمومی هم کوتاهی مدیران در توجه و حمایت به موقع از المپین ها را به باد انتقاد میگرفتند.
در حمایت کامل و همه جانبه از ورزشکار هیچ شکی نیست، به طور حتم مدیران ورزش هم با نیت خیر و کمک به افزایش ظرفیت مدالآوری کاروان المپیک برای هر پیشنهاد و حرف جدیدی «گوش» شدند و دل به خواسته احسان حدادی، کیانوش رستمی و سهراب مرادی دادند تا نه امید خودشان ناامید شود نه امید آنها؛ اما حالا توجیه عملکرد همین چهرهها و اینکه از موقعیت خود چندگام به عقب رفتهاند، چیست؟
شاید هزینه دلاری و ریالی که کمیته ملی المپیک و فدراسیون پزشکی صرف المپین ها کرده، رقمی معمول در ورزش جهان باشد و حتی پائین تر از سقف آن در خیلی از کشورها اما به هر حال اینکه تیر مدیران در سرمایه گذاری مدالی روی یکی از گزینهها به خطا رفته و در مورد دو گزینه دیگر هم قطعیتی برای رسیدن به هدف نداره، نشان میدهد که در حساب و کتابها و بررسیها، یک جای کار میلنگد.