فوتبال ایران با معضلات گستردهای در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی مواجه است.
فوتبال ایران با معضلات گستردهای در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی مواجه است. وقوع و بروز آن، دیگر کسی را شگفت زده نمی کند. آنقدری که دیگر برای همه عادی شده و گویی که مثل همه چیزهای دیگر، به بخشی دائمی از اتفاقات فوتبال ایران تبدیل شده. صحبت از دعوا و درگیری ها زد و خوردهای فیزیکی بین بازیکنان و مربیان و سایر عوامل تیم هاست که دیگر هم فقط محدود به یک شهر خاص و یک بازی حساس و چند نفر نیست. بلکه هر بازی فوتبال که آغاز می شود، این پتانسیل را در خود دارد که به میدانی خونین برای تسویه حساب هایی نفرت انگیز تبدیل بشود. جدیدترین نمونه آن را هم فوتبال ایران در کمتر از یک هفته، دو بار و از آنتن زنده شبکه ۳ به صورت شفاف و HD به خود دید.
ابتدا اتفاقات تکراری بازی سپاهان و پرسپولیس و این بار در غیبت هواداران و به همت بازیکنان، تکرار شد و وقتی که کمیته انضباطی با اغماض و مماشات از کنار آن گذشت و برخوردی فوری انجام نداد و ناظرین مربوطه هم همه دعواها را انکار کردند، جمعه شب یک بار دیگر و این بار در گستره ای وسیع تر اتفاق دیگری افتاد.در تهران و در دربی پایتخت.در دیدار تیم های استقلال و پرسپولیس و این بار به بهانه یک خطا، دو تیم در مقابل چشم میلیون ها بیننده از خجالت هم در آمدند.
به بهانه این تنش های پرتکرار و خشونت آمیز در فوتبال ایران، گفت و گویی داشتیم با امیر حاج رضایی، کارشناس و پیشکسوت فوتبال. کسی که چاره کار را در فرهنگ سازی تدریجی و برخوردهای درست قانونی می داند.
سالهاست که فقط صحبت از فرهنگ سازی کرده ایم
این نکاتی که من می گویم خطاب به فدراسیون فعلی نیست چون این ها سه ماه است که بر سر کار آمده اند.هرچند که بعضی انتصابات آن ها قابل نقد است. سال های سال است که صحبت از فرهنگ سازی در فوتبال می کنیم اما اتفاقی در این زمینه نمی افتد. اگر هم اقلیتی این اخلاق را رعایت می کنند،جنبه استثنایی دارد. فرهنگ سازی تزریقی نیست که در مدت زمان کوتاه جواب بدهد.
ما انتظار داشتیم که در میان مدت به این مسئله رسیدگی شود و شرایط فرهنگی بهتر شود اما توجهی نشد. یکی از مسائلی که می تواند به فرهنگ پروری کمک بکند، قانون است. قوانینی که در موارد حاد انعطاف نداشته باشد و افرادی آن را اجرا کنند که دغدغه عدالت داشته باشند اما همین قوانین ناکارآمد ما هم اجرا نمی شود.
ناظری که قدرت بینایی و شنوایی ندارد چه صلاحیتی دارد؟
من اطلاعاتی که دارم اطلاعات رسانه ای است چرا که به هیچ شخص یا ارگانی نزدیک نیستم. وقتی که می شنوم که ناظر یک مسابقه می گوید اتفاقات زشت بعد از بازی سوتفاهم بوده و من فحاشی ها را نشنیده ام، این راحت ترین راه برای فرار از مسئولیت است. کسی که نه قدرت شنوایی و نه قدرت بینایی دارد باید به مسئولیت گمارده شود؟ کسی که از مسئولیتش فرار می کند، آیا لایق چنین جایگاهی است؟ بازی سپاهان و پرسپولیس دارد به یک بازی جنگ مبتنی بر نفرت تبدیل می شود و نفرت می تواند ویرانگر باشد.
سال قبل کار به جایی رسید که اصلا مسابقه برگزار نشد و کمیته انضباطی مجبور شد برای نتیجه بازی حکم بدهد. این که در غیاب هواداران اتفاقات بدتر می شود در حدی که مجبور می شوند صدای ورزشگاه را قطع کنند، این یک درد بزرگ است که ما نتوانستیم کار فرهنگی بکنیم و قوانین محکمی را تنظیم بکنیم و مجریان عادل و قوی و متخصص را تولید و تربیت بکنیم و باری به هر جهت از مسائل گذشتیم، این مسائل روز به روز دارد وسیع و وسیع تر می شود. ظاهرا عده ای دعوت شده اند که پاسخ بدهند. من نمی دانم در این خصوص طبق ادله و شواهد موجود تصمیم گیری خواهد شد یا بازهم با لابی گری و توصیه، این اتفاق به یک سوتفاهم تقلیل داده خواهد شد. وقتی ما یک مسئله حاد در فوتبال خودمان را تنزل می دهیم و آن را سوتفاهم می نامیم، طبیعتا نباید انتظار داشت که ما یک فوتبال استاندارد داشته باشیم.
کاش از فوتبال اروپا الگو بگیریم
من مثل میلیون ها علاقه مند به فوتبال، فوتبال دنیا را تعقیب می کنم. الان هم می گویم که قصد مقایسه فوتبال ایران و فوتبال اروپا را ندارم اما می خواهم بگویم که وقتی ما این همه مسابقه خارجی را می بینیم، چرا از آن ها الگو برداری نمی کنیم؟ در دیدار فینال جام حذفی انگلیس بین چلسی و لسترسیتی، چلسی در ثانیه های آخر گل می زند اما با VAR گل را مردود می کنند تا چلسی جام را از دست بدهد. هیچ اتفاقی نمی افتد و قانون پذیرفته می شود. یا در بازی منچستریونایتد و لیورپول که دشمنان خونی هم هستند، لیورپول در ورزشگاه اولدترافورد ۴-۲ پیروز می شود و سولسشر می گوید که آن ها قوی تر بودند و بازی را بردند.
نمی شود چنین انتظاراتی از جامعه خودمان داشته باشیم ولی حداقلش این است که می توانیم درباره تیم خودمان فقط صحبت کنیم و کاری به تیم حریف نداشته باشیم. برد و باخت دوقلوهای به هم چسبیده هستند و در فوتبال کاملا طبیعی است. درد اینجاست که الگوها و مشاهدات را در فوتبال خودمان به کار نمی بریم.
مرد ایستادن میخواهیم
من راهکار عاجلی ندارم. برای باز کردن گره کور و ایجاد فضای مطلوب، به آدم هایی احتیاج داریم که علاوه بر تخصص و دانش، پشت عدالت هم بایستند و از آن دفاع کنند. در کتاب فوتبال و فلسفه آمده که فوتبال بازی عدالت نیست. به دفعات شاهد بودیم که تیم برتر بازی را باخته و یا داور تصمیم اشتباهی گرفته. این ها همه تصادفی و غیرتعمدی بوده.اما اگر تعمدا عدالت را نادیده بگیریم، نمی توانیم انتظار استانداردشدن فوتبال را داشته باشیم. وقتی این اتفاقات بد در فوتبال می افتد، انتظار می رود که همان شب به این اتفاقات رسیدگی بشود و گزارشات ناظران به فدراسیون برسد و حتی اگر روز تعطیل است، بیایند و به مسئله رسیدگی کنند.
چون اگر مثلا آن را به ۳ روز بعد موکول کنند، این سه روز به ضرر یک تیم و به نفع تیم دیگری است.این ها نکات ظریفی است که در فوتبال باید به آن توجه شود. من فکر نمی کنم که درمان فوتبال با شعارها اتفاق بیفتد. اینقدر هم که این مسائل را گفته ایم که نخ نما شده است و کسی به آن گوش نمی دهد. بازی روز جمعه بین استقلال و پرسپولیس همه حساسیت آن را می دانیم و دربی ها اساسا حساس هستند. از دربی رنجرز و سلتیک که اختلافات مذهبی با هم دارند تا دربی ترکیه بین فنرباغچه و گالاتاسرای که عملا دربی بین دو بخش آسیایی و اروپایی ترکیه است، فوق العاده حساسیت دارد اما با اجرای قوانین صحیح توانستند تنش ها را کاهش بدهند.
تا وقتی فرهنگ را حل نکنیم، پیشرفت فنی هم رخ نمیدهد
ما اینجا کاری نکردیم که چیزی برداشت کنیم. لیگ باید مولد باشد. بازیکن خوب، مربی خوب، داور خوب و مدیر خوب از دل آن بیرون بیاید. فوتبال ما عقیم است و با این همه استعدادی که وجود دارد، نمی توانیم از آن استفاده کنیم. میلیون ها نوجوان دارند به این بازی نگاه می کنند و آرزو دارند که پیراهن یکی از این دو تیم را بپوشند و آن گاه این بازیکنان چنین رفتاری از خود نشان می دهند.
من خیلی دوست دارم که همگان، فیلم سرآلکس فرگوسن که همین چند هفته پیش اکران شد را ببینند. آن جا فرگوسن می گوید رمز موفقیتم این بود که به همه نشان دادم رییس چه کسی است و همین باعث شد تا همه حساب ببرند. هیچکس نمی تواند مثل فرگوسن بشود اما می توان شاگرد او بود و از او یاد گرفت. حالا بازیکنان جوان و داغ هستند و شرایط بازی سخت است و کاملا حق دارند اما آن ها باید آموزش ببینند.
از زمانی که آقای فردوسی پور از تلویزیون رفتند، من هرگز برنامه جایگزین آن را ندیدم اما شنیده ام که مدیران و مسئولان دو باشگاه در این برنامه با چه ادبیات و لحنی همدیگر را خطاب قرار می دهند. من معلم اخلاق و مصلح اجتماعی نیستم اما معتقدم تا وقتی مسائل فرهنگی فوتبال حل نشود از لحاظ فنی هم اتفاقی نمی افتد. امکان خصوصی سازی هم در فوتبال وجود ندارد. الان ببینید در تبریز چه اتفاقی افتاده. تیم اولشان درگیر مشکلات عدیده است و تیم دومشان را هم اصلا نمی خواهند. در فوتبال جهان از درآمدهایشان هزینه می کنند.
اینجا درآمدی وجود ندارد و همه چیز هزینه است. من روی نیمکت های سختی در این فوتبال نشسته ام و می دانم که در فوتبال چه خبر است. دستمزدی هم که بازیکنان می گیرند، نمی توانیم بگوییم که خوب است یا بد. به هر حال چنین پولی را می گیرند.
کجای فوتبال درست است که فرهنگش درست باشد؟
اکثریت بازیکنان ما همیشه گلایه دارند که چرا سر موقع حقوق شان را دریافت نمی کنند که حتما هم این اتفاق بدی است و باید به موقع مطالبات شان پرداخت بشود. اما همه می بینیم که مردم در چه شرایط سختی در حال زندگی هستند. آن گاه این بازیکنان که درآمدهای کلان دارند، وجه اجتماعی از خود نشان نمی دهند. این مسائل به صورت یک زنجیر به هم وصل است و مسئولین ورزش ما همیشه حرف های شیرینی می زنند اما هیچگاه دغدغه فرهنگی نداشته اند. چه تضمینی وجود دارد با بازگشایی دوباره استادیوم ها، تماشاگران با کوچک ترین بهانه ای به داخل زمین نریزند؟
می بینیم که همه از داوری گلایه دارند و نمونه اش همین بازی سایپا-پیکان. این همه ناظر و مسئول و داور، اما خیلی راحت برگه تعویض ششم را امضا می کنند و تعویض ششم انجام می شود. کجای این فوتبال درست است که باقی بخش هایش درست باشد؟ مسائل فوتبال، سریالی است و نمی شود مثل یک فیلم سینمایی با آن برخورد کرد. و حالا یک سوال مهم تر، در این هیاهو و غوغا، پرونده مهمی مثل پرونده ویلموتس به کجا رسید و چه برخوردی با عوامل آن شد؟