نجمالدین شریعتی مجری برنامههای مذهبی تلویزیون با اشاره به نقشی که رسانه میتواند مانند معجزه عصای موسی بر زندگی مردم داشته باشد، از لزوم توجه به «صید دلها» در تولید این برنامهها سخن گفت.
نجمالدین شریعتی سالهاست با برنامههای معارفی و مذهبی تلویزیون شناخته میشود، نه اینکه پیشنهاد دیگری نداشته باشد که اتفاقاً از بازیگری تا اجرای برنامههای مختلف و حتی استیجهای بیرون از سازمان پیشنهاد کار به او شده است اما هیچگاه نخواسته است از مسیری که دارد به بیراهه برود و حتی معتقد است چنین اتفاقاتی اگر قرار است تجربه هم باشد «الزاما نباید تجربه حرفهای شود»
شریعتی حدود سه سال است که علاوه بر برنامه ظهرگاهی «سمت خدا» که سالهاست از شبکه سه پخش میشود، اجرای برنامه سحرگاهی این شبکه را هم بر عهده گرفته است.
برنامه «ماه من» رمضان امسال هم از شبکه سه سیما روی آنتن رفت و حال و هوای سحرگاهی را برای مخاطبان احیا کرد. نجمالدین شریعتی در گفتگویی با خبرگزاری مهر به بهانه این برنامه درباره برنامهسازی معارفی در تلویزیون گفتگو کرد و این قالب از برنامهسازی را مهمترین قالبی دانست که تلویزیون میتواند با پرداخت به آن مهمترین مشکلات بشری را حل کند.
شریعتی در بخش نخست این گفتگوی مشروح به ارائه توضیحاتی درباره واکنشها نسبت به سبک و سیاق اجرای خود در قاب تلویزیون پرداخت و از حساسیتهای خود در این حوزه گفت.
بخش دوم و پایانی این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* این روزها برنامه سازان و مدیران تلویزیون بیشتر در حوزه سرگرمی، کمدی و تاکشوها ورود کردهاند و کار میکنند و برنامهسازی مذهبی البته به شکل خلاق آن کمتر دیده میشود. فکر میکنید نبود برنامههای جذاب مذهبی میتواند یک خلا محسوب شود؟
من منکر سرگرمی و کمدی نیستم ولی به طور مثال شما در سحرگاه که زمان بسیار مناسبی برای تداعی متدینین و مردم است و خیلیها در این اوقات بیدارند نیاز به برنامهای با چنین حال و هوایی دارید. ما پیامی داشتیم از خانمی که شاید حتی بخش عمدهای از برنامه ما را هم ندیده است اما به تیتراژ میرسد و با آن زندگی میکند.
حاج اسماعیل دولابی اصطلاحی دارد که میگوید «خدا هم تار دارد، هم تور و هم تیر» تیرها بلاها هستند، تور خدا همین ماه مبارک و سحرهایی است که پهن میکند و تار هم «آن» ها و لحظاتی است که در زندگی دل شما را صید میکند و شما با این تار همراه میشویدحاج اسماعیل دولابی اصطلاحی دارد که میگوید «خدا هم تار دارد، هم تور و هم تیر» تیرها بلاها هستند، تور خدا همین ماه مبارک و سحرهایی است که پهن میکند و تار هم «آن» ها و لحظاتی است که در زندگی دل شما را صید میکند و شما با این تار همراه میشوید.
ما برای همه برنامههای تلویزیونی باید به این فکر کنیم که ممکن است یک نفر دلبسته آن لحظات شود و برای دلش تار بزنیم. رسانه عرصه وسیعی است و مثل عصای موسی است که معجزه میکند منتها اینکه ما چطور از آن استفاده کنیم خیلی مهم است؛ اینکه به طور مثال از جوانان استفاده شود از کسانی که بدوند و انرژی داشته باشند. امشب بچههای ما را دیدید به نظرم خستگی برایشان مفهومی ندارد. حداقل ۲۴ شب است که نخوابیدهاند و برنامه خواب روزشان به هم ریخته است اما برای کاری که میکنند با اعتقاد و ایمان و عزم راسخ جلو میروند.
* خودتان هم آنقدر به این برنامه علاقه دارید که پلاتوها را هم خودتان مینوشتید.
امسال با یوسف صحبت کردیم تا نویسندهای را با پای کار بگذاریم اما میدانستم که حتی اگر نویسندهای هم میآمد آنچنان باری از روی دوش من برنمی داشت چون تا روی استیج و مقابل دوربین نباشی و تا سه دو یک مدیر صحنه را نشنوی در آن فضا قرار نمیگیرید اما به هر حال گفتم میتواند کمک کننده باشد با این حال شب اول ماه رمضان که اولین متن را فرستاد با آنچه که در ذهن من بود کاملاً متفاوت بود. سعی کردم خودم اصلاح کنم و دوباره ویرایشهایی داشته باشم.
با این حال خیالم راحت بود این متنها بخش عمدهای را از روی دوش من برمیدارد و خودم هم شروع به مطالعاتی کردم. به هر حال شما در مقابل مخاطبی که به شما دل میدهد و وقتش را در اختیار شما میگذارد مسئول هستید به ویژه وقتی این همه سفارش شده است که در مقابل عمر و زمان ات بخیل تر از درهم و دینارت باش. این توصیه درباره خود شماست چه برسد به دیگرانی که به چند هزار نفر یا چند میلیون نفر میرسد و خیلی مسئولیت را سنگینتر میکند.
* معمولاً از چه کتابهایی ایده میگیرید و یا در پلاتوهایتان از چه آثاری بهره گرفتید؟
کتابهای زیادی هستند اما بخشی از این پلاتوها متاثر از مناجاتهای حضرات معصومین (ع) و خاصه مناجات شعبانیه است. کتابهای خوبی آقای عین صاد شیخ علی آقای صفایی حائری دارد به ویژه شرحی بر دعاهای ماه مبارک دارد. من و یوسف منصوری فکر کردیم که دو دقیقه زمان برای آیتمهای میانی کافیست که با این روایتها انجام میشود.
* شما سالها در زمینه برنامههای معارفی کار میکنید و مانند مجری مولفی هستید که قطعاً در همین فضا نظر و ایده دارید اگر خود شما بخواهید وارد برنامه سازی شوید چه بخشی است که بخواهید ورود کنید و اصلاً برنامه سازی معارفی فعلی از نظر شما ایده آل است؟
باید مفصل در این زمینه صحبت کرد و در این مجال نمیگنجد اما حتماً خلاها و نقصهایی وجود دارد اما برنامه سازان خوش فکری از لحاظ ایده، اجرا، فرم و محتوا وارد سازمان شدهاند. خود برنامه «سمت خدا» که سالها روی آنتن است برنامهای محتوامحور است و ما تمام همت و دغدغهمان این است که حرفهای نو و تازه و حساب شده بیان کنیم. حرفهایی که گره زندگی مخاطب را باز کند و در کنار آن محتوا سعی داریم خودمان را هم به روز نگه داریم.
برنامه «سمت خدا» که سالها روی آنتن است برنامهای محتوامحور است و ما تمام همت و دغدغهمان این است که حرفهای نو و تازه و حساب شده بیان کنیم. حرفهایی که گره زندگی مخاطب را باز کند و در کنار آن محتوا سعی داریم خودمان را هم به روز نگه داریمحتی میتوانم از همین برنامهای که امشب مهمانش بودید مثال بزنم برنامه به روزی که به نوعی یک جهش در حوزه ساختارهای معارفی است؛ «ماه من» برنامهای است که به محتوا توجه میکند و به طور مثال روایت بخش شهدا از سال گذشته تا امسال یک روح تازه ای به برنامه داد. بازتابها را هم که میبینیم همه ناخودآگاه جذب میشوند و برنامه آنها را با خود همراه میکند. از این محتوا حس قدردانی، حس سپاس، ایثار، شهامت و رشادت و… در میآید.
خیلی حرفها در همین بخش روایت شهدا هست که شاید بیش از ۱۰ دقیقه هم طول نمیکشد. یا در بخش فضایل امیرالمومنین که بخش بسیار پرمخاطبی بوده است فتح بابی بود که باعث میشود شما به خود ببالید که پدری به بزرگواری حضرت امیر مومنان دارید. به نظرم در بخش محتوا خیلی کار شد و ما خیلی پیشرفت کردیم در فضای سحرگاهی و به همین دلیل است که این همه به این برنامه اقبال شد. خود من در حوزه اجرا سعی دارم پلاتوهایی که میگویم نکاتی داشته باشد که اگر کسی فکر کند در یک جمله چه گفتم حرف و سخنی به او منتقل شده باشد و به نوعی مسئولیت پذیری در قبال مخاطب را لحاظ کنیم.
یوسف منصوری از سال گذشته برنامهریزی کرد و آیتمهای مختلفی طراحی شد شاید شما ۱۰ دقیقه دعای سحر را ببینید و بشنوید اما همین ۱۰ دقیقه که آقای موسوی بحرینی خوانده است کلی برایش فکر و طراحی انجام گرفته است. آن بخشهایی که او را به کمال و جمال خدا قسم میدهد شما یک باره میبینید که صحنه عوض میشود و (تصویر دعا) وارد غدیر میشوید. یا نماهنگهایی که پخش میشود، مناجاتها، ختم جمعی دعای ابوحمزه و افتتاح… یک باره میبینید میلیونها نفر با این برنامه دعای افتتاح و ابوحمزه را خواندهاند. در بخش فرم هم یوسف یک ذوق سینمایی دارد که خیلی به ما کمک کرد، ادوات تصویری و واحد سیار ما خیلی عجیب و غریب نیست ولی سعی کردیم با همین بضاعت محدودمان فضایی را به مخاطب نشان دهیم که متنوع و پرمفهوم باشد.
فضای این ویدئووال در یک برنامه چندین بار عوض میشود و این خیلی به حس مخاطب کمک میکند. شاید من این تصویر را نبینم ولی انرژی آن به من میرسد. امسال دومین سالی بود که با یوسف بودیم و توانستیم سلیقه و بازخوردهای مخاطب را دریافت کنیم. سپس خودمان نقاط قوت و ضعف را شناختیم.
* اولین بار که درباره همکاری در برنامه رمضان امسال حرف زدید چه زمانی بود؟
پارسال همین که برنامه عید فطر تمام شد من و یوسف با هم صحبت میکردیم که ببینیم برای سال بعد چه باید بکنیم. همین امسال داغ و داغ بررسی میکنیم ببینیم نقاط قوت و ضعف کجاست. ما امسال از بهمن ماه به صورت جدی به آیتمها و بخشهای مختلف برنامه پرداختیم و به طور مثال دعای سحر حدود سه ماه طول کشید تا طراحی و اجرا شود. تیتراژهای برنامه و نماهنگهای برنامه هر یک شعرهایش سفارش داده شده، ملودی برایش ساخته شده و در استودیو تصویرگذاری شده است و شما در سه یا چهار دقیقه آن را میبینید. نکتهام این است که در فضای برنامه سازی به تدریج برنامههای این چنینی میبینیم. صاحبان ایده و اندیشه باید بیایند ایدههایشان را بیان کنند. ما عادت کردهایم و فقط غر میزنیم. خب اگر برنامه سحر یا فلان برنامه یا فلان شخص یا نجمالدین شریعتی بد است شما بیا و بگو چه کنیم که خوب شود؟ اگر ایدههای خوب را ارائه کنیم استقبال میشود اما آن ایدهها نیست و بعد هم نشستهاند و انتقاد میکنند.
* شما معمولاً به حوزههای دیگر ورود نمیکنید در صورتیکه پیشنهادهای زیادی دارید حتی چند باری شنیده شده است که پیشنهاد بازیگری هم داشتهاید.
بله ولی جزو علاقهمندی هایم نیست. خیلی از دوستان ما نه در تلویزیون بلکه کتاب، شعر، موسیقی و… هر کاری را امتحان میکنند.
* بخشی از لذت زندگی همین تجربههای مختلف است.
تجربههای مختلف الزاماً نباید تجربه حرفهای شما شود. حرفه خود را درست بروید در کنار آن کار دیگر هم انجام دهید. باید خط و مشی در زندگی داشته باشید که آن را ادامه دهید و در کنارش کار دیگر هم بکنید اما مسیر اصلی خود را تعطیل کنید و به کار دیگری بپردازید باعث میشود از هدف خود باز بمانید. چقدر خوب است که در زندگی هدفمند حرکت کنیم. نمی گویم من هدفمند حرکت میکنم اما تلاشم این است این خط را برای خودم حفظ کنم. برای همین است که شما شاید مرا جای دیگر نبینید… همین که حداقل در کار خودم یوسف منصوری تهیه کننده برنامه دغدغه مرا نداشته باشد که چرا مجری نیامده است یا زنگ نزند که آنتن است کجا هستی کارم را درست انجام دادهام.
* در این سالهای کاری که در برنامههای دینی حضور داشتهاید مهمترین تغییری که در سبک زندگی خود شما پیش آمده چه بوده است؟
عمده تغییر آن در نگاهم به زندگی و نحوه تعاملم با افراد بوده است. افقی را به من نشان داده است که احساس میکنم راه زیادی برای رسیدن به کمال در پیش دارم و تازه میفهمم چرا بزرگان اندیشه و علم و فقه ما از لحظه لحظه زندگیشان استفاده میکردند. اینقدر راه و افق بلند است که نمیتوانید بنشینید چون زمان از شما جلو میزند من همین را فهمیدهام فرق دارد با اینکه چقدر عمل میکنم اما همین قدر فهمیدهام که راهی دراز دارم و باید حرکت کنیم وگرنه جا میمانیم.
* و «ماه من» را چگونه تجربهای میدانید؟
شعری را معمولاً در برنامه میخوانم که اتفاقاً احساس میکنم مصداقش همین «ماه من» است؛ ابر و باد و ماه و خورشید و فلک کاتب شدند / خوشنویسان علی بن ابی طالب شدند» ساخت این برنامه یک کار جمعی است تا مهر امیر مومنان را در دلها بیشتر کنیم و ذرهای از مظلومیتی را که در تاریخ به حضرت علی شد به اندازه خودمان به آن بپردازیم و غبار مهجوریت را از چهره مبارک و نورانی حضرت پاک کنیم. از یوسف منصوری تا دیگر عوامل و حتی دکور… همه فکر و برنامهریزی کردهاند.