در سومین روز جشنواره جهانی فیلم فجر،کیانوش عیاری از تجربه ساخت «آن سوی آتش» سخن گفت و حمید فرخ نژاد، رخشان بنی اعتماد، تورج اصلانی، جهانگیر کوثری ، میترا حجار و… از جمله هنرمندان حاضر در پردیس سینمایی “چارسو” بودند.
کیانوش عیاری در کارگاه نگاهی به «آن سوی آتش»، با مرور تجربه ساخت این فیلم از یک راز در ارتباط با ایده گرفتن از قصه «سووشون» سیمین دانشور پرده برداشت.
طبق گزارش ستاد خبری این رویداد، کیانوش عیاری در کارگاه آموزشی نگاهی به فیلم سینمایی «آن سوی آتش» که (جمعه ۷ خرداد) از طریق فضای مجازی در اختیار علاقهمندان به سینما قرار گرفته است، تجربههای خود از کارگردانی فیلم «آن سوی آتش» را مرور کرد.
این فیلم که نسخه مرمتشده آن در سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر نمایش داده شد، در سال ۱۳۶۶ در اهواز ساخته شده و داستان فردی زندانی به نام نوذر را روایت میکند که پس از آزادی به سراغ برادر خود عبدالحمید میرود تا سهم خود را از پولی که شرکت نفت بابت تصاحب خانه آنها پرداخته است، بگیرد.
کیانوش عیاری نویسنده، کارگردان و تهیهکننده در این کارگاه درباره نحوه شکلگیری ایده و ساخت «آن سوی آتش» در شرایط سخت و ناامن اهواز در سالهای میانی دهه ۶۰ توضیح داد.
این هنرمند بیان کرد: کسی که متولد اهواز است، در آن سالها به یاد دارد، ستارهها به خاطر قرمز بودن سقف آسمان دیده نمیشد. در ایدههایی که در سالهای دهه ۶۰ به ذهنم رسید، بوی شیرین نفت باعث ساخت فیلم کوتاهی به نام «آن سوی آتش» شد اما در سال ۱۳۶۵ که در حال ساخت نسخه سینمایی بودیم، دیگر آتشی در اهواز وجود نداشت و همه فلرها خاموش بودند.
عیاری افزود: وقتی همراه با گروه برای ساخت فیلم به اهواز رسیدیم، شرایط ناامن بود و بعد از دو، سه ماه و پایان کارمان شرایط امن به منطقه برگشت. بنابراین با بدشانسی روبهرو شدیم و یک مهندس به ما گفت اگر صدای آژیر را شنیدید، در هر شرایطی بودید دست کم یک کیلومتر از منطقه دور شوید. روز دوم فیلمبرداری ما، صدای این آژیر شنیده شد، باید بگویم که همه عوامل با عشق و علاقه کارشان را دنبال کردند. ما بیآنکه یک راش ببینیم، نگاتیوها را به تهران میفرستادیم، حتی دو سه پلان نگرفته نیز باقی ماند.
او در پاسخ به سوال شادمهر راستین مدیر باشگاه و کارگاههای جشنواره درباره چگونگی حفظ ساختارهای یکدست در عمده آثارش عنوان کرد: ما در «آن سوی آتش» لودری آوردیم و زمین را به عمق حدود ۲ متر کندیم و ریل از تهران آوردیم تا یک پلان مهم را بگیریم. در آن لحظه، صرفاً به گرفتن یک پلان کلاسیک فکر میکردم. وقتی دکل حفاری را میدیدم، به زندهیاد مسعود بهنام، صدابردار اثر گفتم که صدایی غرشگونه میخواهم تا هیبتی ترسناک از دکل را به نمایش بگذارم. چند سال بعد، فیلم «داستان لوئیزیانا» را دیدم و شباهت این صدا با صدای غرش آن فیلم برایم جالب بود، این شباهتها اجتنابناپذیر است. زیرا این علائق در سراسر دنیا با یکدیگر برخورد میکنند.
راستین همچنین به امکان ایجاد ارتباط تماشاگر با فیلمهای عیاری در جایی ورای قصه تأکید کرد. عیاری نیز در اینباره گفت: من هیچوقت تلاش نکردهام فیلمی ضد قصه بسازم. البته شاید تنها فیلم من، بر این اساس «بیدار شو آرزو» بوده که تحت تأثیر انتشار عکسهای بعد از زلزله بم در مطبوعات بود. این لحظههای کوچک در فیلم برای من دلچسب است و با تمام قوا به ترسیم آدمها میپردازم. وقتی شخصیتها درست ساخته میشوند، بازیگران بدون هر نوع تخطی در چارچوب سناریو حرکت میکنند.
عیاری درباره معرفی بازیگران جدید در فیلمهایش عنوان کرد: رفتار برخی از بازیگران که تصور دارند سینما باید در اختیار جلوهبازی آنها باشد، همیشه من را آزار میداده است. بنابراین معمولا به سراغ معرفی بازیگران جدید رفتهام.
اگر صحنه پلکان اودسا در فیلم «رزمناو پوتمکین» نبود، شاید این فیلم به آن عظمت نبود یا میتوان در این رابطه به صحنه مهم مزرعه در فیلم «شمال از شمال غربی» اشاره کرد. گویی این لحظهها هستند که نفس بزرگی به فیلمهای دو ساعته میدهند.
در این کارگاه، راستین همچنین به مدل ارگانیک و انداموار و غریزی در سینمای عیاری اشاره کرد. عیاری نیز خود را به تاجری تعبیر کرد که ارزش تصاویر را در مفاهیمی که میتوانند در مدیوم سینما مطرح شود، پیدا میکند و در ادامه بیان کرد: البته من لزوما به دنبال سوژهها در روزمره نیستم. بلکه کنجکاو هستم که مثلا چرا خیابانی باید در تهران باشد که شاید یک مرد یا زن کهنسال را نیم ساعت معطل رد شدن از خود بکند؟! این پیرمرد و پیرزن، بعدها برای من تبدیل به سوژههایی شدند که در قصه گم میشوند. «سووشون» اثر سیمین دانشور داستان سوگ زری در ارتباط با گم شدن یوسف، ایده «تنوره دیو» را برای من پایهگذاری کرد. زندهیاد سیمین دانشور در جایی گفته بود، عیاری از من برای این برداشت اجازه نگرفته است اما من برای عظمت و بزرگی ایشان آن زمان اجازه توضیح به خودم ندادم و اکنون برای اولینبار میگویم که بهواقع من از آن اثر اقتباس نکرده بودم، بلکه چیزی را در جایی دیده بودم و معتقدم ما باید بزنگاه لازم را از مشاهدات خود بگیریم. شاید روزی روزگاری بتوانم به سوال شما جواب بدهم که به راستی قصهها چطور شکل میگیرند و خودم نیز باید آن را بازشناسی کنم.
او ادامه داد: اهل احتکار نیستم و دلم میخواهد روشهایم را که به آنها اعتقاد دارم، به دیگران منتقل کنم.
وی درباره فیلمسازان و فیلمهایی که دوست دارد، نیز گفت: اوزو، بیلی وایلدر، جان فورد، هیچکاک و … را دوست دارم. اوزو را نه صرفا برای «داستان توکیو» که بهخاطر مجموعه آثارش دوست دارم. فرانسیس فورد کاپولا را هم بیشتر بهخاطر «پدرخوانده۱». به دلیل این که در چهار سال اخیر درگیر ساخت سریال« ۸۷ متر» بودهام، فیلمهای زیادی ندیدهام و حتی سریالهای پرکششی که این روزها همه دربارهشان صحبت میکنند، فرصت نکردهام ببینم و سریال «۲۴» آخرین سریالی بود که دیدم.
نماها را با طبیعیترین رفتار آدمها همراه میکنم
راستین در ادامه درباره علت بهرهگیری از چشماندازهای وسیع در «آن سوی آتش» از عیاری پرسید. خالق «آن سوی آتش» نیز گفت: وقتی چند نمای عمودی مثل دکلها هست و بقیه پهنههایش وسیع هستند، قطعا من نمیتوانم از این وسعت بگذرم. بهطور کلی این جریان از سوی غریزه به من دیکته میشود و اصولا به گرفتن نماهای بسته نیز گرایش نداشته و نماهای بسته را در این فیلم به حداقل رساندهام. حتی کلوزآپها را نیز با وجود حضور افراد زیاد در آن بدون اینکه نماها مغشوش شوند، در فیلمهایم استفاده میکنم. حرکت آدمها به طبیعیترین شکل ممکن مطابق آنچه در روز میبینیم، برایم جالب توجه است. این عادیبودن، متاسفانه در سینما گاهی مورد غفلت قرار میگیرد. فیلم «آن سوی آتش» با سرمایه تلویزیون اما سینمایی ساخته شد. پیشتر، محمد بهشتی به من گفته بود که چطور جسارت این را داری که نماهایی آنقدر نزدیک از بازیگران بگیری و در عین حال لحظه ادا شود و این نظرش برایم بسیار مهم بود.
عیاری درباره به چالش کشیدن خود در آثارش توضیح داد: آقای بهشتی به من گفته بود، چرا مدام از این شاخه به آن شاخه میپری و من بر اساس تجربهای که مدام آن را پنهان میکنم، اما اینجا میگویم (اگرچه نوعی خودزنی است)، دلم نمیخواهد یک کار را تکرار کنم، در اینباره خاطرهای میگویم. ظهرِ روزی که در فستیوال کن برای «آن سوی آتش» قرار بود جایزه بگیرم، برای نحوه جایزه گرفتن روی سن تمرین میکردیم و من پیشنهاد دادم هنگام گرفتن جایزه اولم، روی سن بمانم تا برای اعلام جایزه دوم دوباره برنگردم. پیر هانری دولو؛ مدیر فستیوال کن، آن روز به من گفت: فرانسه روی شما حساب باز کرده است و به زودی کلید طلایی این کشور را دریافت میکنید. اگرچه من معمولا آدم مثبتگرایی بودهام اما نمیدانم چه هیولایی در درون من است که آنجا احساس کردم، او میخواهد بگوید فیلمهایی مثل «آن سوی آتش» باید بسازم تا فرانسه خوشش بیاید! بلافاصله بعد از برگشت، فیلم «دو نیمه سیب» را با تفاوت زیادی نسبت به «آن سوی آتش» ساختم، زیرا من سرسپرده و اهل تقلید نیستم تا یک موقعیت را به هر قیمتی حفظ کنم.
او در پاسخ به اینکه، اگر «آن سوی آتش» را در این دوران میساخت، چه تغییراتی بر آن اعمال میکرد، توضیح داد: احتمالا ساختمان داستان نباید زیاد دستخوش تغییر میشد. دوست داشتم دنداندرد خسرو شجاعزاده در فیلم بماند و از لال بودن دختر داستان (با بازی عاطفه رضوی) و اینکه چرا از یک دختر عرب در اهواز برای ایفای این نقش و حتی بازیگران بومی برای سایر نقشها استفاده نکردم، پشیمان شده بودم. با اینکه بازیگران فیلم فوقالعاده بودند، اما الان سوالم این است که چرا نباید با زبان عربی صحبت میکردند؟!
آرزویم ساختن «خر لنگ» است
کیانوش عیاری درباره موضوع «آن سوی آتش» گفت: نفت در سرنوشت تاریخی ایران از دوران قاجار تاکنون تأثیر زیادی بر شرایط اقتصادی و سیاسی ایران ایفا کرده و میکند و گاهی به هیولایی نکبت تبدیل می شود. اگرچه نفت ثروت است اما نتیجهاش کجاست؟! البته در آن دوران به این حسابگری فکر نمیکردم. خوزستان در هسته درونی خود ثروتی دارد که در هسته بیرونی نمود نیافته است. اختلاف بین دو محله زیتون کارگری و زیتون کارمندی در اهواز بسیار زیاد است. دیدن این اختلاف سطحها، برای مردم اهواز همیشه آزاردهنده بوده و هست. ۵ سال بعد از «آن سوی آتش» میخواستم فیلمی با نام «خر لنگ» بسازم که منصرف شدم، زیرا ممکن بود این سو تعبیر ایجاد شود که من به دنبال موفقیتهای «آن سوی آتش» این تجربه را ادامه دادهام، اما الان آرزویم ساختن «خر لنگ» است و نیاز جدی به کمک و همراهی وزارت نفت دارم.
نمایش دختر لر با معرفی میترا حجار
سعید عقیقی و میترا حجار در آئین معرفی فیلم سینمایی «دختر لر»، در جشنواره جهانی فیلم فجر از ویژگیها و رکوردهای این فیلم و مشکلاتی که برای بازیگر نقش اصلی آن پس از اکران ایجاد شد، سخن گفتند.
نسخه مرمتشده فیلم سینمایی «دختر لر» که توسط فیلمخانه ملی ایران برای اکران در این دوره از جشنواره جهانی فیلم فجر آماده شد، جمعه ۷ خرداد در سالن شماره یک پردیس چارسو با حضور سعید عقیقی؛ فیلمنامهنویس و منتقد سینما و میترا حجار؛ بازیگر سینما، به نمایش درآمد.
عقیقی پیش از اکران این فیلم و در قالب آئین دعوت از مخاطبان برای تماشای فیلم در سخنانی کوتاه درباره «دختر لر» گفت: این اثر بهنوعی اولین فیلم صنعتی و تجاری سینمای ایران است. در تئوری ژانر در هالیوود، فیلمها یک رویکرد اصلی دارند، مثل ملودرام، جنایی، اکشن، موزیکال و غیره، اما در غرب آسیا ما گرایشی به نام رویکرد خاورمیانهای داریم که برای سرگرم کردن بیننده در یک اثر، ملودرام، کمدی، اکشن و فضای موزیکال دارند.
این منتقد سینما ادامه داد: «دختر لر» کهن الگو و نمونه آغاز این سبک از سینما در ایران است، سبکی که ادامه آن را تحت عنوان جریان اصلی سینمای ایران یا فیلمفارسی میشناسیم. تمام نشانهها و اشارههای یک فیلم، متعلق به این جریان، شامل ستایشِ نظمِ موجود و بردن ریشه مشکلات به گذشته، در این فیلم دیده میشود. ستایش از حاکمیت وقت هم برای نمایش دادن ترقی در زمان پهلوی، به انتهای آن اضافه شده است.
او افزود: دختر لر محصول کمپانی امپریال هند است و کارگردانی و تدوین و تولید آن را اردشیر ایرانی برعهده داشته، بازیگر مرد اصلی داستان هم عبدالحسین سپنتاست. فیلمبرداری آن ۷ ماه زمان برد و تأثیرات سینمای هند در بخشهای مختلفش مشهود است. اولین اکران فیلم بهطور رسمی در ۳۰ آبان ۱۳۱۲ در تهران بود و فروش بسیار موفقی را هم در گیشه تجربه کرده بود. در پایان باید گفت که «دختر لر» بهعنوان یک فیلم تجاری، نمونه مناسبی برای مطالعات تاریخی در ایران است.
میترا حجار هم در صحبتهای کوتاهی به ماجرای ورود بازیگر نقش گلنار به فیلم «دختر لر» پرداخت و گفت: روحانگیز سامینژاد، اولین بازیگر زن مسلمان ایرانی است. روند ورود ایشان به فیلم کاملاً تصادفی بوده و از طریق ارتباط همسرش با یکی از عوامل فیلم به این پروژه اضافه شده است. طبعاً پیدا کردن یک خانم ایرانی در هند کار سختی بوده، اما این گروه، خانم سامینژاد را پیدا میکنند و با وجود لهجه غلیظ کرمانی، ایشان انتخاب میشوند. حتی صحنههایی هم به فیلم اضافه میکنند که کودکی این کاراکتر را در کرمان نشان میدهد، اگرچه تأثیری در روند قصه ندارد.
او در پایان صحبتهایش با اشاره به مصائبی که این بازیگر پس از بازی در نقش گلنار با آن مواجه شده، اظهار کرد: در حقیقت، خانم سامینژاد را با وعده ثبت شدن نامش بهعنوان اولین بازیگر زن ایرانی در تاریخ، فریب میدهند و این نقش را بازی میکند، اما بعد از جدایی از همسرش و بازگشت به ایران، مورد غضب مردم ایران، حتی خانواده و نزدیکانش قرار میگیرد و تا پایان عمر، بهصورت مخفیانه زندگی میکرده است. در حقیقت، نام ایشان در تاریخ هنر ایران ثبت شد، اما بهای سنگینی برای آن پرداخت کرد.
فرخ نژاد ، اکران فیلمش را به روح خسرو سینایی تقدیم کرد
حمید فرخنژاد تهیهکننده فیلم سینمایی «میجر» همزمان با نخستین رونمایی این فیلم در سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، این اکران را به روح زندهیاد خسرو سینایی تقدیم کرد.
فیلم سینمایی «میجر» ساخته احسان عبدیپور، شامگاه جمعه ۷ خرداد در سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآمد.
احسان عبدیپور پیش از نمایش این فیلم در سخنانی کوتاه بیان کرد: خیلی خوشحالم که اینجاییم. نمیدانم معادلات فرهنگی چگونه است؟ دیگر چیزی خوشحال و ناراحتم نمیکند اما تنها دلخوشی من این است که در بحرانی که پیشآمده و سانسی در اختیار هیچ فیلمی نیست، سه سانس نصیب فیلم ما شده است. این فیلم به لحاظ دراماتیک صفر و صد نیست ولی سفری است که نمیشود آن را با وسیلهای انجام داد، البته کار شاقی نکردهام چون جایی را به تصویر کشیدهام که سی، چهل سال در آن زندگی کردهام، پس آن دیدهها را مثل پستچی به اینجا آوردهام.
عبدیپور توضیح داد: از حمید فرخنژاد تهیهکننده این فیلم تشکر میکنم، داستان ساخت این فیلم به اینگونه بود که یک شب وسط شام خوردن با دهان پر، ایدهام را به او گفتم و او قبول کرد با هم بسازیم. در شش، هفت ماهی هم که مشغول نوشتن فیلمنامه این اثر بودیم، او کمک زیادی به ما کرد. باید بگویم مدتها بود که آدم باهوش ندیده بودم. او هزینه کرد و وقت گذاشت تا فیلم ساخته شود.
حمید فرخنژاد در سخنانی کوتاه بیان کرد: ممنونم که به تماشای «میجر» مینشینید. در این فیلم، با احسان بیشتر رفیق و آشنا شدم و با اجازه احسان میخواهم اولین نمایش رسمی را به روح زندهیاد خسرو سینایی تقدیم کنم.
امروز در جشنواره چه خبر است ؟
در چهارمین روز سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، در سالنهای پردیس چارسو، سینما آزادی و سینما کانون، در ۳۹ سانس مختلف آثار سینمایی، مستند و کوتاه از کشورهای مختلف به نمایش درمیآید.
علاقهمندان به تماشای آثار این دوره از جشنواره، میتوانند بلیتهای جشنواره را به صورت اینترنتی از سایت سینماتیکت تهیه کنند.
برنامه اکران پردیس سینمایی چارسو
سالن شماره یک؛ فیلم سینمایی «به زیر آسمان و زمین» ساخته روی آریدا از فرانسه (جلوهگاه شرق / سانس۱۱:۵۰)/ «نان روزانه ما» ساخته کینگ ویدور از آمریکا (کلاسیکهای مرمتشده/ سانس ۱۳:۳۰)/ مستند «شنا تا به آنجا که آبی شود دریا» از جیا ژانگ که از چین (مستند زیر ذرهبین / سانس ۱۵:۱۰)/ فیلم سینمایی «شهربانو» ساخته مریم بحرالعلومی از ایران (سینمای سعادت/ سانس ۱۷:۲۰)/ فیلم سینمایی «سفر سنگ» به کارگردانی مسعود کیمیایی از ایران (کلاسیکهای مرمتشده/ سانس ۱۹).
سالن شماره دو؛ مستند «روزگار بلور» ساخته امیر فرضالهی از ایران (مستند زیر ذرهبین/ سانس ۱۲:۵۰)/ فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی کلود گورتا محصول سوئیس (کلاسیکهای مرمتشده/ سانس ۱۷:۲۰)/ فیلم سینمایی «فرزندان شب» ساخته بهروز نورانیپور از ایران (شاخههای زیتون/ سانس ۱۹:۲۰).
سالن شماره سه؛ باکس فیلمکوتاه شماره دو (سینمای سعادت/ سانس ۱۲:۲۰)/ فیلم سینمایی «دیوار صوتی» ساخته احمد غصین از لبنان (شاخههای زیتون/ سانس ۱۳:۵۰)/ مستند «ایساتیس» به کارگردانی علیرضا دهقان از ایران (مستند زیر ذرهبین/ سانس ۱۵:۵۰)/ فیلم سینمایی «هراس» ساخته ایوایلو هریستوف از بلغارستان (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۷:۳۰)/ فیلم سینمایی «هیولا» به کارگردانی تام سالیوان از ایرلند (نمایشهای ویژه/ سانس ۱۹:۳۰).
سالن شماره چهار؛ فیلم سینمایی «گزارش نهایی» ساخته ایشتوان سابو از مجارستان (جشنواره جشنوارهها/ سانس۱۱:۴۰)/ فیلم سینمایی «سفر هوایی من به ایران» به کارگردانی والتر میتل هولتسر از سوئیس (کلاسیکهای مرمتشده/ سانس ۱۴)/ فیلم سینمایی «احساسات» اثر دمیتری روداکف از روسیه (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۵:۴۰)/ فیلم سینمایی «افسانه بناسان، غول چراغ جادو» ساخته حبیب احمدزاده از ایران (جلوهگاه شرق/ سانس ۱۷:۴۰)/ فیلم سینمایی «۲۰۰ متر» ساخته امین نایفه از اردن (جلوهگاه شرق/ سانس ۱۹:۳۰).
سالن شماره پنج؛ فیلم سینمایی «آنیما» اثر چاو جینلینگ از چین (جلوهگاه شرق/ سانس ۱۳)/ فیلم سینمایی «بوتاکس» به کارگردانی کاوه مظاهری از ایران (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۵:۳۰)/ فیلم سینمایی «بهداشت اجتماعی» ساخته دنی کوت از کانادا (سینمای سعادت/ سانس ۱۷:۳۰)/ فیلم سینمایی «در کنار دریا» ساخته آکیو فوجیمیتو از ژاپن (جلوهگاه شرق/ سانس ۱۹:۳۰).
سالن شماره شش؛ فیلم سینمایی «قصههای درختان بلوط» ساخته گرگور بوژیچ محصول مشترک اسلوونی و ایتالیا (نمایشهای ویژه/ سانس ۱۱:۴۰)/ فیلم سینمایی «موفقیت بزرگ» به کارگردانی امانوئل کورکول از فرانسه (فیلمهای ژانر معاصر/ سانس ۱۳:۲۰)/ فیلم سینمایی «شرطه» ساخته مشترک فردریک لوییس وید و آندرس الهولم از دانمارک (سینمای دانمارک/ سانس ۱۵:۳۰)/ فیلم سینمایی «هرگز گریه نمیکنم» ساخته پیوتر دومالفسکی محصول مشترک لهستان و ایرلند (جشنواره جشنوارهها / سانس ۱۷:۴۰)/ فیلم سینمایی «بنبست» ساخته وینکو میدرندورفر از اسلوونی (سینمای سعادت/ سانس ۱۹:۴۰).
سالن شماره هفت؛ فیلم سینمایی «خداحافظ اتحاد جماهیر» اثر لاری راندا از استونی (فیلمهای ژانر معاصر/ سانس ۱۱)/ فیلم سینمایی «نقشهبرداران» ساخته میشل سوته محصول سوئیس (کلاسیکهای مرمتشده/ سانس ۱۹:۳۰).
برنامه اکران سینما آزادی
سالن شماره یک؛ فیلم سینمایی «کوهستان جادویی» به کارگردانی اورشولا آنتونیاک از هلند (سینمای سعادت/ سانس ۱۳:۳۰)/ فیلم سینمایی «میجر» ساخته احسان عبدیپور از ایران (سینمای سعادت/ سانس ۱۵:۱۰)/ فیلم سینمایی «حافظ برادر» ساخته فرید کاراهان از ترکیه (سینمای سعادت/ ۱۷:۲۰)/ فیلم سینمایی «پس از مرگ» ساخته پیتر برگندی از مجارستان (جشنواره جشنوارهها/ سانس۱۹:۱۰).
سالن شماره دو؛ فیلم سینمایی «کمپیدایی» اثر پیر فیلمون از فرانسه (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۴:۳۰)/ باکس فیلمکوتاه شماره یک (سینمای سعادت/ سانس ۱۶:۱۰)/ باکس فیلم کوتاه شماره یک (جلوهگاه شرق/ سانس ۱۷:۳۰)/ فیلم سینمایی «رخسار کودکان» ساخته ژاک فدر از سوئیس و فرانسه (کلاسیکهای مرمتشده/ سانس ۱۹).
برنامه اکران سینما کانون
سالن روباز: فیلم سینمایی «گودال» ساخته داتزه پوتزه از فنلاند (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۷:۳۰)/ فیلم سینمایی «دختر لر» به کارگردانی اردشیر ایرانی از ایران (کلاسیکهای مرمتشده/ سانس ۱۹:۲۰).