ابوالفضل جلیلی که سرانجام بعد از ساخت ۱۵فیلم برای اولین بار مجوز نمایش گرفته است، میگوید: سالها پیش در یک برنامه زنده رادیویی که آقای شمقدری هم آن سوی خطش بود، از ایشان پرسیدم به خاطر بازیهای سیاسی فیلم مرا توقیف کردید یا به دلیل دفاع از فرهنگ و تفکر اسلامی؟ اگر به خاطر سیاسیبازی است، باید خسارتهای روحی و روانی و اجتماعی را که بر من و خانوادهام وارد شد، جبران کنید ولی اگر به دلیل دوم است، از این پول میگذرم چون خودم هم مسلمانم.
این فیلمساز حالا که بعد از این همه سال برای اکران فیلم «مسیر معکوس» مجوز گرفته است، حال و روز خود را شبیه عاشقی میداند که در دوره پر سوز و گداز عاشقی به معشوق نرسیده و بعد از گذر سالیان دور، دیگر اشتیاقی برای این وصال ندارد.
او در گفتوگو با ایسنا از دلبستگیاش به دوره نوجوانی، علاقهاش به عرفان و معرفت اسلامی و شوقش برای دعوت مردم به مهرورزی و پرهیز از خشونت میگوید، از خستگی ناپذیر بودنش در کار فیلمسازی و تاکید دارد اگر با اکران نشدن «مسیر معکوس» بیتالمال و اسلام نجات پیدا میکند، از خیر اکران این فیلم میگذرد. قرار ما در این گفتگو این بود که لحن کلام او را، تغییر ندهیم و به قول خودش، جملاتش را قشنگ و مرتب نکنیم.
از این مجوز خوشحال نیستم
جلیلی در آغاز درباره مجوز اکران تازهترین فیلمش به ایسنا میگوید: «مسیر معکوس» اولین فیلم من است که مجوز گرفته ولی برایم اهمیت زیادی ندارد. با این حال از مسئولان فعلی وزارت ارشاد خیلی ممنونم چون همیشه افراد را به واسطه شخصیت حقیقیشان ارزیابی میکنم نه به واسطه مسئولیت اداریشان. زیر ا معتقدم برخی از افراد انسانهای خوبی هستند، اما به دلیل جایگاهی که در آن قرار میگیرند، دوست نداشتنی میشوند ولی مسئولان فعلی وزارت ارشاد را دوست میدارم نه به این خاطر که به فیلمم مجوز اکران دادهاند، نه!چون اصلا از این مجوز خوشحال نیستم.
او با بیان یک مثال توضیح میدهد که چرا خوشحال نیست: وضعیت من شبیه پدری است که وقتی پستانک مورد علاقه فرزندش را به او میدهند، که آن بچه به مدرسه رفته است! در ۲۴ سالگی که اولین فیلمم را ساختم، خیلی دلم میخواست اکران شود و مردم آن را ببینند تا بتوانم خود را از نگاه آنان ارزیابی کنم و ببینم اصلا راه درستی را انتخاب کردهام یا نه.
این فیلمساز که میگوید همیشه خود را دانشجو میداند، اضافه میکند: هر فیلمم که در گرفتن مجوز ناکام میشد، مثل این بود که مدام از نردبان به پایین پرت میشوم . در دوره تحصیلم هم برای نوشتن تز چنین مشکلی داشتم، چون هر موضوعی که ارایه میکردم، پذیرفته نمیشد ولی هرگز خسته نشدم و مدام تکرار کردم.
درسی برای جوانان زودرنج امروز
او که تجربه ساخت ۱۵ فیلم را در کارنامه هنری خود دارد، ادامه میدهد: مسلما گرفتن مجوز اکران برای من هرگز آن جذابیتی را ندارد که برای یک کارگردان تازه کار دارد، ولی از این جهت خوشحالم که مردم کشور خودم فیلمم را میبینند چون مردم بسیاری از کشورها فیلمهایم را دیدهاند، ولی مردم کشور خودم نه.
جلیلی اضافه میکند: این مجوز برای نسل جوانی که بسیار زودرنج هستند و میخواهند خیلی زود به قله برسند، نوعی درس است که سختیها را تحمل کنید چون بالاخره به مقصود میرسید.
این کارگردان که در بعضی فیلمهایش به گروه سنی نوجوان میپردازد، میافزاید: گاهی با نوجوانان درباره مسایل و مشکلاتشان صحبت میکنیم . چندی پیش بازیگر نقش اول «مسیر معکوس» که نوجوان خاصی هم هست، از من پرسید مگر فیلمهای شما بدتر از سریالهایی است که خیانت و فحش و خشونت را نشان میدهند، چرا آنها اجازه نمایش دارند ولی به فیلمهای شما مجوز نمیدهند؟ حالا مجوز نمایش«مسیر معکوس» باعث میشود این نوجوانان امیدوار شوند.
بازیگر خوشگلی ندارم
جلیلی بعد از چندین سال در دورهای مجوز اکران گرفته که بسیاری از سینماگران شرایط را برای اکران فیلمشان در سالنهای سینما مناسب نمیدانند و فعلا ترجیح میدهند، منتظر بمانند. او در این باره توضیح میدهد: باز هم برایم اهمیتی ندارد. خبر خوش در هر حالتی اثرش را میگذارد. همیشه در دوره جنگ میگفتم اگر گوینده اخبار با یک صدای نامفهوم هم خبر بدهد «جنگ تمام شد»، این خبر در هر شرایطی قشنگ است ولی حرف نازیبا، در هیچ شرایطی قشنگ و خوشحالکننده نیست.
او که «مسیر معکوس» را با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی ساخته است، میگوید: اگر فیلم مال خودم بود، میگفتم آن را سی دی کنید و کنار خیابان بگذارید که مردم مجانی بردارند و ببرند. این فیلم اصلا پرفروش نیست، بازیگر خوشگلی ندارد بلکه درباره یکسری نوجوان است ولی در هر حال این هم فیلمی است.
به یاد کارون، زمانی که گل باران بود
این کارگردان بهترین دوران زندگی خود را دوره نوجوانی میداند و در این باره توضیح میدهد: بهترین لحظات زندگیام مال دوره ۱۶ تا ۱۹ سالگی است و هنوز هم با همین دوران زندگی میکنم . الان هم بهترین لحظات زندگیام بین ساعت ۱۲ شب تا اذان صبح است.
او که در همان دوره نوجوانی خاطرات عاشقانه بسیار ی در شهر اهواز دارد، یادآوری میکند: گاهی هم در همین ساعتها به اهواز میروم، به کارون ولی کارونِ آن زمانی که گل باران بود و دور از غمها. بگذریم، تقریبا هر روز در ساعتهای بین ۱۲ شب تا اذان صبح با خودم مصاحبه میکنم و این را هم بگویم بهترین مصاحبههایم، همینهایی است که خودم با خود انجام دادهام. در این گفتگوها انواع سوالهای فلسفی و اجتماعی را از خودم میپرسم و به خودم پاسخ میدهم. گاهی پاسخهایم در طول زمان عوض میشود. تنها پاسخی که تغییر نکرده، پاسخ به این پرسش است که اگر جای رییس جمهور بودید و از شما میپرسیدند هدفتان چیست؟ چه پاسخی میدادی، پاسخ من به این پرسش همیشه همین است: «ما برای وصل کردن آمدیم/ نی برای فصل کردن آمدیم». اگر به جای این همه دشمنی و دشمن تراشی، همه تلاش خود را برای دوستی با دیگر کشورها میگذاشتیم، الان با بیشترین ملل جهان دوست بودیم.
وقتی برای اولین بار احساس غرور کردم!
جلیلی با یادآوری موضوع گفتگوی تمدنها در دوره اصلاحات اضافه میکند: وقتی خاتمی رییس دولت اصلاحات این موضوع را مطرح کرد، برای اکران یکی از فیلمهایم در جشنواره سن سباستین بودم. همیشه در جلسات پرسش و پاسخ بعد از اکران فیلمها در جشنوارههای خارجی دلهره داشتم که خبرنگاران سوالهای سیاسی نپرسند. در آن جلسه هم سوالی پرسیدند و من ناخوداگاه درباره گفتگوی تمدنها صحبت کردم و همه خبرنگاران و عکاسان شروع کردند به دست زدن. حس غریبی بود. بعد از سالها برای اولین بار احساس غرور کردم. آن جا فکر کردم چه خوب بود، اگر از روز اول برای وصل کردن تلاش میکردیم. به جای صحبت کردن درباره ممنوعالکاری و خیلی حرفهای دیگر، میگفتیم انقلاب اسلامی کردهایم تا به پیروی از اسلام که دین مهرورزی است، جهان را سرشار از عطوفت و مهربانی کنیم. همه دست به دست هم بدهیم و بگوییم ما در چنین مکتبی زندگی میکنیم؛ مکتب محبت.
ای کاش باز هم مثل فیلمهای فردین بسازیم
این فیلمساز با حسرت ادامه میدهد: ای کاش در سینما هم چنین کنیم، فیلمهایی بسازیم که مهر و محبت انسانها را به یکدیگر ترویج کند مثل فیلمهای فردین که پر از معرفت، انسانیت و جوانمردی است ولی فیلمهای امروز را ببینید! در جامعهای که این اندازه خشن و بدبین است، فیلمهایی میسازیم با تصاویری از قمهکشی، دعواهای خیابانی و گروهی و … این همه خشونت در جامعه یعنی فاجعه!
جلیلی ابراز تاسف میکند: کسانی مانند بیضایی، تقوایی، کیارستمی و … که فیلمهای انسانی میساختند، یا از ما دور شدهاند یا کار نمیکنند. حتی مخملبافی که متولد این انقلاب بود، مسیر را به غلط رفته است.
بد رفتاری کردند ولی چیزی نگفتم
او با بیان اینکه خود را فیلمساز نمیداند، ادامه میدهد: شکسهنفسی نمیکنم. خوب حرف میزنم، خطاط خوبی هستم، خوب آواز میخوانم ولی فیلمساز خیلی خوبی نیستم. دستکم خودم را جزو بهترینها نمیدانم، کاری ندارم به اینکه در دنیا جزو نفرات اول هستم.
جلیلی که جوایز گوناگونی را از جشنوارههای معتبر بینالمللی دریافت کرده است، در توضیح بیشتر این موضوع میگوید: فیلمسازی هستم که خود را قبول ندارم چون نمیتوانم درونیات معنوی خود را به تصویر بکشم. عارف نیستم ولی سراسر وجودم را عرفان گرفته، شیفته عرفان و معرفت اسلامی و انسانی هستم ولی نمیتوانم اینها را به تصویر بکشم. اما من همین فیلمسازی هستم که بدون جایزه و نوازش و تشویق و بدون پول کلان، عید سال ۷۱ در شرایطی که به نان شب محتاج بودم، از جیب خودم یکی از عرفانیترین فیلمهای بعد از انقلاب را ساختم ولی با من بدرفتاری شد. چیزی هم نگفتم، در تریبونی هم به کسی فحش ندادم. این وضعیت ادامه داشت تا رسیدیم به فیلم کنونی که مجوز اکران گرفته، از مسئولان فعلی وزارت ارشاد بابت این موضوع ممنونم. واقعا بامعرفت بودند ولی در این موقعیت بیشتر تبلیغ برای انتخابات است و یک جور نشان دادن در باغ سبز.
او از موضوع دیگری هم سخن میگوید: همانطور که گفتم در ساخت این فیلم با بنیاد سینمایی فارابی شریکم. صحبتی شد که فیلم را در جشنواره فیلم کودک که توسط فارابی برگزار میشود، نمایش بدهیم. فیلم را مناسب کودکان نمیدانم چون فیلم برای آنها نیست بلکه از آنهاست. یعنی درباره آنهاست. با این حال مونتاژ عجولانهای کردیم و فیلم را به جشنواره دادیم. اما از همان روز اول یک خبرگزاری سینمایی که وابسته به اقوام آقای شمقدری است، بنای بد و بیراه گذاشتن به این فیلم را گذاشت. اشکالی هم ندارد چون نظرش این طور بود اما در آنچه نوشته بود، دو نکته اساسی وجود دارد.
طرح «مسیر معکوس» در دوره شمقدری تصویب شد
جلیلی در توضیح این نکات میگوید: در مطلب آن سایت عنوان شده بود چرا مسئولان خائن و ندانم کار فارابی و ارشاد طرح این فیلم را تصویب کردند. یادآوری میکنم که مسئولان فعلی تصویب نکردند بلکه طرح این فیلم زمان مدیریت آقای شمقدری تصویب شد. آن زمان به آنان گفتم بدون مجوز هم این فیلم را میسازم، ولی بهتر است مجوز بدهید چون در آن صورت اولین کسانی هستید که به من مجوز ساخت فیلم دادهاید.
اسم فیلم من «قمارباز» بود
او با اشاره به دیگر نکتهای که در مطلب این سایت منتشر شده، اضافه میکند: مورد بعدی، درباره اسم فیلم است. تلقی آنان از این اسم این است که میخواستم بگویم انقلاب در این ۴۰ سال برعکس عمل کرده است! درحالیکه اسم فیلم من «قمارباز» بود که همان مدیران سینمایی ارشاد در دوره آقای شمقدری ، طی تماسی تلفنی در ساعت ۸ یک شبی،گفتند اسم خوبی نیست. عوض کنید، من هم گفتم بگذارید«قمار عشق» ولی آن را هم نپذیرفتند . من هم گفتم هرچه گذاشتید، مهم نیست . بعد از چند دقیقه تماس گرفتند و گفتند اسم فیلم را گذاشتیم «مسیر معکوس»، مبارک باشد، من هم گفتم سلامت باشید!
جلیلی میافزاید: این ماجراها بود تا جشنواره کودک پارسال . خودم هم فکر میکردم این اسم یعنی چه! ولی به احترام شمقدری که پروانه ساخت داده بود، فکر کردم همین اسم بماند. وقتی با مطلب این سایت مواجه شدم، فکر کردم چه تعبیر جالبی!
او با اشاره به دیگر مطلبی که درباره این فیلم عنوان شده، ادامه میدهد: گفتهاند جلیلی خودش ادعا کرده فیلمش بیارزش است و لایق اکران نیست و چرا فارابی پول بیتالمال را صرف چنین فیلمی کرده که سیاهنمایی دارد. در این زمینه هم باید بگویم، بعد از چند سال که فیلمی نساخته بودم، آقای تابش عید یک سالی محبت داشت و به دیدنم آمد و گفت چرا کار نمیکنی که خیلی خوشحال شدم. گفتم طرحی دارم ولی پول ساختش را ندارم. ایشان هم گفت کمک میکنیم تا بسازی. فکر کردم مثل فیلمسازان نورچشمی میخواهند بودجهای را به من هدیه بدهند تا فیلمم را بسازم. با احتساب فیلمنامه قرار شد ۲۵۰ میلیون تومان بدهند. من هم خوشحال، شروع به کار کردم.
از جایی ندا رسید که باید پول را برگردانی
او ادامه میدهد: بخشهایی از کار به صورت دیجیتال بود و چون خیلی وارد نبودم، مجبور شدیم بعضی بخشها را تکرار کنیم و در میانه کار از جایی ندا رسید که باید بعد از اکران، پول را برگردانید. گفتم همین الان هم پولم تمام شده و آنجا گفتم فیلمم ارزش اکران ندارد ولی این حرف از روی شکستهنفسی بود. این را هم گفتم که فیلم را کاملا به شما واگذار میکنم چون نمیتوانم این پول را برگردانم. بنابراین فیلم را میسازم و میدهم به شما چون ما که به این چیزها عادت کردهایم. قرار شد کل فیلم را ۷۲۰ میلیون تومان واگذار کنم که بیتالمال حرام نشود.
بچه مسلمانها باید خوشحال باشند
جلیلی با یادآوری اکران این فیلم در جشنواره کودک سال گذشته ادامه میدهد: خود فارابی هم از فیلم خوشش نیامد. البته آقای تابش که بسیار انسان شریفی است، چیزی نگفت ولی دیگران رساندند. بالاخره فیلم را کمی دستکاری کردیم که تا حدی راضی شدند. در زمینه مالکیت هم، وزارت ارشاد گفت حداقل باید ۴ برابر این مبلغ را بگیری. این شد که الان فارابی مالک۶۰ درصد فیلم است و ما هم ۴۰ درصد. حالا هم که مجوز اکران گرفته، به نظرم بچه مسلمانها باید خوشحال باشند کسی که ۱۴، ۱۵ فیلمش مجوز نگرفته یک بار در دوره مورد تایید آنان، مورد عطوفت اسلامی قرار گرفته و به او مجوز و روی خوش نشان دادهاند. اما به جای تشویق، میگویند بیتالمال را حرام کردید! این همه اختلاس میشود، این همه پولهای هنگفت صرف خیلی کارها میشود، کسی نمیگوید بیتالمال حرام شد اما این فیلم را لطمهای به بیتالمال میدانند.
شورجه گفت آبروی اسلام را بردی
جلیلی با یادآوری ماجراهایی که بعد از فیلم «حافظ» رخ داده است، میگوید: «حافظ» از نظر خودم یک فیلم بسیار عرفانی و انسانی است. در این فیلم با ژاپن شریک بودیم. آنها همه حقوق ایران را به من دادند که حمایت بیشتری کرده باشند. من هم با چه اشتیاقی فیلم را به ارشاد دادم . وقتی آقای شورجه فیلم را دید، با خشونت تمام گفت خجالت نمیکشی این فیلم را ساختهای؟ آبروی اسلام را بردی! من هم گفتم چون کار و دیانت شما را قبول دارم، از خیر اکران آن میگذرم، چون اگر آبروی اسلامی برود، آبروی خودم رفته. چند نفر از اعضای همان شورا بعدا گفتند چرا چنین کردی. گفتم من از خیر اکران این فیلم گذشتم هرچند هنوز هم آن را یکی از عرفانیترین کارهای خود میدانم.
در دوره عاشقی، به معشوق نرسیدیم
او که پیش از این در اکران همه فیلمهایش ناکام مانده، تاکید میکند: تمام زمانی که دوران عاشقیمان بود، به معشوق نرسیدیم. حالا که آن دوران گذشته، اصلا اکران نمیخواهیم. اگر اسلام و مسلمین و بیتالمال با اکران نشدن این فیلم، نجات پیدا میکند، گور پدر مسیر معکوس و مسیر مستقیم!
این فیلمساز البته خاطرنشان میکند: الان یک طرف به قاضی میرویم ولی برای همه این حرفها سند و مدرک دارم. وقتی فیلم «داروگ» بعد از «حافظ» توقیف شد، در یک برنامه زنده رادیویی با من و آقای شمقدری گفتگو شد. گفتند آقای شمقدری اعلام کرده قانونی تصویب کردهایم تا به هر فیلم توقیفی ۱۰۰ میلیون تومان خسارت داده شود. گفتم من ۱۵ فیلم توقیفی دارم. بنابراین باید یک میلیارد و نیم بدهید که برای من پول زیادی است. اما من هم یک سوال دارم. به خاطر بازیهای سیاسی فیلم مرا توقیف کردید یا به دلیل دفاع از فرهنگ و تفکر اسلامی؟ اگر به خاطر سیاسیبازی است، باید خسارتهای روحی و روانی و اجتماعی را که به من و خانوادهام وارد شد، جبران کنید، ولی اگر به دلیل دوم است، از این پول میگذرم چون خودم مسلمانم. منِ خائنِ آسیب زننده به اسلام، از این پول گذشتم ولی دوستانِ عزیزِ خودشان آن را گرفتند.