تیم ملی اولین بازیاش را در دوره دوم مقدماتی جامجهانی با برد برابر هنگکنگ پشت سر گذاشت. حالا ما با ۹ امتیاز بالاتر از عراق امیدوار به صعودیم. اما اگر قرار بر قضاوت بر اساس نمایش در بازی اول باشد، باید نگران بود.
تیم ملی آشفته و بیبرنامه بازی کرد و برای ادامه بازیها هوادارانش را دلگرم نکرد. البته احتمالا این همان نگاهی نیست که دوستداران میلیونی تیم ملی دوست داشته باشند یا به آن معتقد باشند. همانطور که جواد خیابانی گزارشگر مسابقه با خوشخیالی سعی داشت بگوید همه چیز بر وفق مراد است. اما اجازه بدهید در چند بند نقاط تاریک و روشن تیمملی را با هم مرور کنیم.
یک- همانطور که گفتم گمان نمیکنم این نمایش از تیم ملی نسبتی داشته باشد با ستارههای بینالملی ما و انتظاری که از آنها داریم. تیم ایران در مقابل هنگکنگ ریتم دلچسبی نداشت و اگر پیروز شد به خاطر تفوق نفری و وزن بالاتر و تجربه بازیکنان ما بود.
معلوم بود که تیم جز دور زدن مدافعان کناری حریف برنامهای ندارد و وقتی که هنگکنگیها با برنامهتر سانترهای پرتعداد ما را خنثی کردند، عملا دست ما برای حمله و نتیجه گرفتن خالی شد. این که از آن همه کرنر و سانتر از جناحین تنها یک گل بزنیم (گلی که کریم زد) یعنی تنها پلن تیم برای حمله جواب نداده.
ما جایگزینی نداشتیم و جز تکیه بر خلاقیت فردی بازیکنان هم نمیشد امیدی به روند مسابقه بست. فکر کنید این برنامه و دفاع را بحرین یا عراق یا از آن بالاتر تیمهای مرحله بعد روی ما پیاده کنند. تصورش وحشتناک است نه؟ اما اینها چیزهایی نیست که جاود خیابانی به من و شما بگوید.
دو- معلوم است که اسکوچیچ روی نیمکت مانور چندانی ندارد. با احترام به وحید هاشیان، تیم ملی نیاز به تجربه و تفکر بهتری برای نیمکت داشت و دارد. این که نمیتوانیم نقشه دومی برای حمله داشته باشیم، این که در مقابل عملکرد بازیکنان سورپرایز میشویم و این که در تمام بازی کمترین حرکن مشخص و تمرین شدهای در زمین دیده میشود، نشان دهنده دست بالای تیم مربیگری نیست. اما جواد خیابانی اینها را به ما نمیگوید. او که در ماه های آخر حضور کیروش همه توانش را برای تخریب سرمربی پرتغالی و تیمملی به کار گرفته بود، حالا سعی میکند همه چیز را قشنگ ببیند و نازکتر از گل به اسکوچیچ نگوید.
سه- این بازی نشان داد که نداشتن بازی تدارکاتی چقدر اشتباه بوده است. این که ما تیم را بر اساس اسم بازیکنان به میدان بفرستیم و نفرات جایگزین به وضوح تاثیرگذارتر باشند، مشخص میکند که ما شناختی از اسکاد نداشتهایم.
اسکوچیچ از روی ترس یا هر دلیل دیگری از بازی تدارکاتی طفره رفت و حالا تیم ملی باید تاوانش را بدهد. این را هم خیابانی به کسی نخواهد گفت. چون نه قوه تشخیص و تحلیلش را دارد نه حاضر است جایگزین کیروش را زیر سوال ببرد.
چهار- الهامبخشترین ستارههای ما در این بازی بیاثرترینهایشان بودند. طارمی و سردار که قرار بود نجاتبخش تیم ملی باشند، نشان دادند که همیشه همانی نیستند که فکر میکنیم. تعویض سردار در نیمه دوم میتواند حساب کار را دستش بدهد. او اگر نتواند در بازی با هنگکنگ هم تاثیر خدش را بگذارد، کی میخواهد این کار را بکند. مهدی طارمی هم وضع بهتری نداشت. آنها در اغلب دقایق حضور در زمین با نامهای بزرگشان فقط قدم زدند. نه به توپ و فضا هجوم بردند و نه برای گرفتن توپ جابهجایی کافی را داشتند. امیدوار باشیم که شرایط در بازیهای بعد تغییر کند و مطمئن باشیم که جواد خیابانی و امثال او چنین ضعفهایی را نمیبینند و نمیگویند.
پنج- همانطور که میشد حدس زد، وسط زمین ایران همان سیاهچاله کشنده بود. سعید عزتاللهی سردرگم بود و توان سرعت دادن به بازی و دادن پاسهای موثر را نداشت، نوراللهی هم مثل بازیهای اخیرش در پرسپولیس گیج و بیتفاوت بود و معلوم نیست چرا تعویض نشد. آنها نه سر زدند، نه تکل زدند و نه بازی را به جلو بردند. جواد خیابانی اینها را دیده است؟
شش- خط دفاع تیم ملی با کمترین فشار وا داد و گل خورد. یک صفر بزرگ مقابل نام بیرانوند و صف مقابلش. این عدم تمرکز را اگر بگذاریم به حساب این که بازی پرفشار نبوده، شاید برای بازیهای بعد اتفاقات بهتری بیفتد. اگرنه اجازه بدهید فکر کنیم که در مقابل عراق و بحرین لحظات خوشی در پیش نخواهد بود.
هفت- از معدود نقاط روشن تیم ملی یکی مهدی ترابی بود که با آمدنش چپ تیم ملی را زنده کرد و با یک پاس گل خیال همه را راحت کرد. بالاتر از او باید از وحید امیری یاد کرد. بازیکن دونده و استانداردی که معمولا کسی روی او حساب ویژهای باز نمیکند اما خیلی وقتها یکتنه تیم را پیش میبرد. بازی مقابل هنگکنگ هم از همان شبها بود. او که هم گل زد و هم نود دقیقه دوید، بیتردید یکی از بهترین های زمین بود. شبیه یک هافبک باکس تو باکس از آخرین نقطه زمین ایران تا هجده قدم حریف را طی میکرد و میجنگید و پاس میداد تا کندی و بیتفاوتی خیلیها به چشم نیاید. او فوقالعاده بود و اگر اسکوچیچ چند امیری در زمین داشت با خیال راحتتری به دوحه قطر فکر میکرد.
اینها و خیلی از واقعیات دیگر را جواد خیابانی نمیگوید. او دنبال این است که حرفهای بیربط خودش را بزند و اگر حواسمان نباشد ممکن است حقیقت فوتبال و تیمملی در انبوه درفشانیهای او گم خواهد شد.
تیم ملی در اولین قدم بسیار سردرگم بود و باید امیدوار باشیم که اینها را اسکوچیچ و همکارانش دیده باشند و برایش راهحلی پیدا کنند.