سرمربی جوان تیم فوتبال استقلال که مانند ۲ دوره پیشین مربیگریاش در اردوگاه آبی با معضلات و مشکلات ساختاری مواجه شده، رگبار گلولههای شکایتیاش را در کانال تلگرامی خود شلیک کرد تا ترکشهای این هجوم گسترده تا مغز استخوان اتاق مدیریت ساختمان باشگاه استقلال نفوذ کند و مدیرعامل نهچندان خوشنام آبیپوشان را وادار به تکان دادن عصبی مهرههای شطرنج کند.
فرهاد مجیدی که سابقه ۲ دوره حضور عجیب در رأس کادرفنی تیم فوتبال استقلال را داشته و بهطور حتم از اشتباهات خود در آن برهههای زمانی درسهای زیادی هم آموخته، از همان روزهای ابتدایی تجربه سومین حضورش روی نیمکت آبیپوشان این قول را به هواداران داد که تا پای جان در کشتی شکسته و به گل نشسته استقلال میماند و مانند ناخدایی چریک، آبیها را از قلب طوفان بیرون میآورد.
سرمربی آبیهای پایتختنشین که پس از دستگیری و زندانی شدن اسماعیل خلیلزاده دیگر هیچ پشتوانه و یاور بزرگی را در هیأتمدیره باشگاه استقلال در پس گامهای خود نمیبیند، گلولههایی را روانه اردوگاه دشمن داخلی کرده که سرآغاز یک جنگ واجبالاجرا خواهد بود.
در آستانه تعویض دولت و لاجرم تغییر کادر وزارتخانهها، فرهاد مجیدی بازی بزرگی را برپا کرده تا این بار نام خودش بهعنوان برنده از گوی شانس و تقدیر بیرون بیاید اما با چاشنی تخطئه و رونمایی از چهره واقعی خائنین و مقصرین.
صفحه شطرنجی که ۷ مقدس سکوهای آبی برپا کرده بیشباهت به رزمگاه و عرصه جنگ نیست. شاه فرهاد آبیها با سخنوری و لفاظیهای مختص به خودش پردههایی را عیناً میدرد که مدتها دیدگان هواداران پرشمار استقلال را تیره و تار ساخته بود. موضعگیری رسمی یک سرمربی حرفهای نسبت به وزارت ورزشوجوانان و مهندسیهایی که معاون تامالاختیار وزیر در ساختار نهادهای زیردستیاش صورت میدهد، اتفاق مهم و البته قابل بحثی خواهد بود که افتخار سردمداری این جنبش را فرهاد مجیدی گردن گرفته و مدالش را هم روی سینه خواهد کوفت.
سناریویی که فرهاد مجیدی برای مقابله با عناصر اختلالگر و اغتشاشگر تدارک دیده، بینقص نیست اما کمنظیر است.
سرمربی جوان آبیها اینبار هواداران را سیبل رفتارهایش نکرده، بلکه از آنها پُلی ساخته تا تیم به اعتلا و جایگاه حقیقیاش برسد و این قمار، تنها قماری است که بازندهاش بازیگرانش نیستند و صاحب قمارخانه باید متحمل شکست شود.
نام بردن بیپرده فرهاد مجیدی از معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزارتخانه که نقش بسیار پررنگی در مدیرعاملی احمد مددی داشته نشان از جدیت شماره ۷ عصیانگر سکوهای آبی دارد. فرهاد مجیدی این روزها روی حرف خودش ایستاده و با هر توجیهی، وسیلههایش را برای احقاق هدف مهیا میکند.
فرهاد این روزها مانند کاوه آهنگری شده که بیمحابا به سمت قصر ضحاک شورید و درفش کاویانی را بنا نهاد. این جریانسازی تنها از او بر میآمد اما مجیدی نباید از این راهی که شروع کرده پس بزند و خسته شود؛ نیمهکاره رها کردن شورش یعنی پذیرش شکست و رهایی در گورستان عدم.