شدت تضاد فرهاد مجیدی با مدیران باشگاه استقلال به جایی رسیده که آنها دو سه بازیکن را برای پاسخگویی در مورد تخلفاتشان به کمیته انضباطی دعوت کردهاند، اما سرمربی تیم اجازه حضور و پاسخگویی آنها در باشگاه را نمیدهد. عین این است که ناظم یا مدیر مدرسه دانشآموزی را احضار کند، اما معلم مانع از رفتن او به دفتر شود. ببینید در این صورت چه مدرسه منظم و باشکوهی خواهیم داشت! حالا اصلا کاری نداریم که بهطور کلی مجیدی مقصر است یا مدیران استقلال؛ اما به هر حال باشگاه حق دارد بهخاطر مصاحبههای تند، موضعگیریهای عجیب و حتی غیبت در تمرینات بازیکنان را مواخذه کند. در غیراین صورت سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
فرهاد مجیدی طی دوران نهچندان طولانی مربیگریاش، هم در استقلال و هم در تیم ملی امید با همه مقامات بالادستیاش به مشکل خورده و این چیز جدیدی نیست. شاید در بعضی موارد هم حق با سرمربی استقلال بوده، اما به هر حال او پایبندی خاصی به چارت سازمانی ندارد. در برهه فعلی اما مجیدی یک الگوی خوب هم برای این قبیل نافرمانیها و تکرویها دارد. او به یحیی گلمحمدی نگاه میکند که صاحب چه اختیارات ویژهای در پرسپولیس است. هنوز فراموش نکردهایم که جنگ تمام عیار فصل گذشته بین یحیی و مهدی رسولپناه چطور منجر به عزل مدیرعامل وقت سرخپوشان و ایجاد تغییرات کلی در باشگاه شد. شاید فرهاد مجیدی هم بهخودش نگاه میکند و میپرسد: «مگر من چه چیزی از یحیی کم دارم؟ چرا حرف من نباید در استقلال پیش برود؟»
به هر حال نتایج گلمحمدی در پرسپولیس بهتر بوده و شاید این مسئله در ضریب نفوذ بیشتر او بیتأثیر نباشد، اما بهطور کلی هماکنون شاهد رواج پدیده مربیان بزرگتر از مدیر در پرسپولیس و استقلال هستیم. زمانی در همین پرسپولیس برانکو طاهری را «رئیس» صدا میزد و اطرافیان باشگاه میگویند واقعا از او حساب میبرد، اما بعد رسیدیم به جایی که یحیی گلمحمدی به وزارت ورزش یک هفته برای برکناری رسولپناه اولتیماتوم داد و تازه حرفش هم خوانده شد! صد البته در این میان کیفیت پایین اغلب مدیرانی که وزارت ورزش برای سرخابیها انتخاب میکند هم اهمیت ویژهای دارد. بعضا آنقدر آدمهای بیربط و ناتوان در این دو تیم بر مسند کار قرار میگیرند که مربیان بهخودشان حق میدهند دایره اختیاراتشان را به شکلی عجیب افزایش بدهند.