ورود مربیان خارجی به فوتبال ایران در عرصه باشگاهی، چندوقتی میشود ممنوع شده و تازه قرار است از فصل جدید با چندین بند و تبصره این ممنوعیت برداشته شود. در تاریخ فوتبال ایران چه در عرصه باشگاهی و چه ملی، مربیان خارجی صاحبسبک و بعضا بزرگی به ایران آمدهاند. عدهای از آنها خوب کار کرده و ماندگاریشان طولانی شده و عدهای دیگر هم ترجیح دادهاند زیاد درگیر فوتبال ایران نشوند و دوران حضورشان را مختصر کنند.
با این وجود، چه آنهایی که بلندمدت و چه آنهایی که کوتاهمدت در فوتبال ایران کار کرده و با استعداد و توانایی بازیکنان ایرانی آشنا شدهاند، سعی کردهاند به رشد و موفقیت آنها کمک کنند. این مورد را میشود بهوضوح درباره چند خارجی سالهای اخیر فوتبال ایران دید؛ مربیانی که تأکید داشتند بازیکنان ایرانی اگر در فضای حرفهایتر فوتبال اروپا تمرین کنند، سرعت رشد خیرهکنندهای خواهند داشت.
چه بسا در این مسیر با توصیه به همتایان خارجیشان، مسیر را برای انتقال بازیکنان ایرانی به تیمهای اروپایی هموار کرده و به نوعی در لژیونرکردن آنها سهیم بودهاند. برای پرداختن به جزئیات بیشتر این موضوع میشود چند مربیای را که اخیرا در فوتبال ایران فعالیت کردهاند، زیر ذرهبین گرفت تا مشخص شود آنها در این زمینه کمکحال فوتبال ایران شده و به اصطلاح خیرشان به بازیکنان ایرانی رسیده است.
کیروش مرد دوستداشتنی یا دلال بزرگ!؟
تأثیرگذارترین مربی که برای نسل جدید فوتبال ایران پا به این کشور گذاشته کارلوس کیروش پرتغالی است؛ او با منظم و منسجم کردن ساختار فوتبال ایران تلاش کرد نگاهی نو به پیراهن تیم ملی در بین بازیکنان ایران به وجود بیاورد و از آنها سربازانی بسازد که در راه بازی برای تیم ملی از هیچ فداکاریای دریغ نکنند. کیروش فارغ از سبک منحصربهفردی که در فوتبال داشت و به مذاق عدهای خوش نمیآمد، یک اخلاق ویژه داشت؛ تشویق بازیکنان ایرانی به حضور در فوتبال اروپا. بیشتر بازیکنان تیم ملی در دوره کیروش لژیونر شدند و میدانستند نگاه او نسبت به آنهایی که خارج از ایران بازی میکنند، مثبت است.
کیروش تیمهای ایرانی و شیوه تمرینات ارائهشده در باشگاههای ایرانی را، درست یا غلط، نمیپسندید و اصرار داشت بازیکنانش لژیونر شوند. او خودش هم البته در این زمینه پیشگام بود و به بازیکنان کمک فکری میداد. مهدی طارمی گل سرسبد مشاورههای کارلوس کیروش است که سر از فوتبال پرتغال درآورد و این روزها یکی از ستارههای بیچونوچرای ایران در دنیای حرفهای است.
پیش از او چند بازیکن دیگر ایران هم سر از پرتغال درآوردند که برای کیروش بدون حرفوحدیث هم نبود! عدهای آن زمان در وزارت ورزش وقت، این شایعه را به راه انداختند که کیروش دلالی میکند و از بازیکنانی که لژیونر میشوند، پورسانت میگیرد؛ موضوعی که هیچوقت برایش سند و مدرکی پیدا نشد و فقط نگاه عدهای به این مربی پرتغالی را تا حدودی تغییر داد.
حالا پذیرش این موضوع که کیروش از مهدی طارمی حق دلالی گرفته آنقدر عجیب است که شاید خود افرادی که چنین شایعهای دربارهاش به راه انداختند، سرافکنده شوند. کیروش در توصیه به مربیان خارجی که از آنها شناختی داشت، بهویژه مربیان پرتغالی، از آنها میخواست به کیفیت بازیکنان ایرانی اعتماد کنند و آنها را برای تیمهایشان خریداری کنند. به غیر از طارمی، چند بازیکن دیگر هم با توصیه و مشاوره کیروش لژیونر شدند که قاعدتا به شهرت طارمی نرسیدند.
چرا کسی نگفت ویلموتس دلال است؟
عمر حضور فوتبال مارک ویلموتس در ایران اصلا قابل مقایسه با کارلوس کیروش نیست. ویلموتس بلژیکی قراردادش به زحمت به شش ماه رسید و در این مدت هم تعداد مرخصیهایش بیش از روزهای حضورش در ایران بود. با وجود همین حضور کوتاه اما ویلموتس مسبب خیر برای بازیکنان ایرانی خاصه علیرضا بیرانوند شد. او آنقدر در رسانههای بلژیکی از تواناییهای دروازهبان تیم ملی ایران حرف زد که بالاخره بلژیکیها را راغب کرد با علیرضا بیرانوند قرارداد منعقد کنند.
بیرانوند علاوه بر تواناییهای بیشمار فنیای که داشت، به خوبی میداند اگر تعریف و تمجیدهای مارک از او نبود، به این سادگیها سر از فوتبال اروپا درنمیآورد. ویلموتسی که این روزها فوتبال ایران در کابوس غرامت او خوابزده شده با اینکه چند مدت کوتاه در ایران مشغول به کار بود، با معرفی استعداد فوتبالیستهای ایرانی به بخشی دیگر از فوتبال اروپا، مربیان را تشویق به دراختیارگرفتن بازیکنان ایرانی میکرد.
تفاوت عمده در این مورد اینجا بود که دیگر کسی به خودش اجازه نداد از مارک ویلموتس بهعنوان یک دلال نام ببرد و بگوید او پورسانتش را گرفته است! شاید با گذر زمان، نگاهها به کارهای مثبتی که خارجیها در حق فوتبالیستهای ایرانی کردهاند، عوض شده و شاید پی بردهاند که هر توصیه و مشاورهای اسمش دلالی نیست.
اسم برانکو هم دیده میشود
برانکو از آن دست مربیان باسابقهای است که در فوتبال ایران فعالیت کرده و بیشترین افتخارات را با باشگاه پرسپولیس در دوران مربیگریاش در ایران به دست آورده است. او محافظهکارتر از کیروش بود و با شناختی که نسبت به فضای فوتبال ایران داشت، سعی میکرد زیاد وارد داستان لژیونرکردن بازیکنان یا معرفی آنها به تیمهای دیگر نشود. البته که او در باشگاه فعالیت میکرد و با علمی که خودش میگفت بالاترین درجه علمی بین مربیان شاغل در دنیای فوتبال است، زیر بار این حرف که فوتبالیستهای باشگاهی در ایران خوب تمرین نمیکنند، نمیرفت. با این وجود او هم اما اگر کاری از دستش برمیآمد دریغ نمیکرد. معرفی صادق محرمی به دیناموزاگرب از سوی برانکو صورت گرفت تا این مدافع راست ایرانی هم بالاخره طعم حضور در بازیهای ردهبالای فوتبال در اروپا را با حضور در لیگ اروپا و لیگ قهرمانان اروپا بچشد.
پائولو سرجیو فراموش نشود!
این یکی در مقایسه با دیگر مربیان خارجی که اخیرا به فوتبال ایران آمدهاند، چندان شناختهشده نیست ولی او تیمی تقریبا جذاب در صنعت نفت ساخت و بعد از اندکی هم از ایران رفت. سرجیو اما این روزها سرمربی پورتیموننزه پرتغال است. او خیلی سریع جعفر سلمانی را از صنعت نفت به پورتیموننزه برده و این روزها در تلاش است تا دومین بازیکن ایرانی را هم در تیمش داشته باشد. گفته میشود پیام نیازمند، دروازهبان خوشآتیه سپاهان قرار است بهزودی به پرتغال برود و قراردادش را نهایی کند. سرجیو یکی دیگر از دلایلی است که نشان میدهد حضور خارجیها در فوتبال ایران دستکم برای بازیکنان ایرانی بیفایده نبوده است.
شاید نوبت استراماچونی هم بشود
یکی دیگر از مربیان صاحبسبکی که سر از فوتبال ایران درآورد و در مدتزمان کوتاهی مشغول فعالیت شد، آندرهآ استراماچونی است. سرمربی ایتالیایی استقلال در زمان حضورش در این باشگاه ساختار تیمی استقلال را متحول کرد و هواداران را حسابی راضی نگه داشت. او از پتانسیل بالای بازیکنان ایران حرف زد و از این گفت که آنها میتوانند در سطح اول فوتبال دنیا بازی کنند. در همان زمانها که شایعه پیشنهاد تیمهای ایتالیایی به مهدی قایدی سر زبان افتاد که قاعدتا حضور استراماچونی در استقلال بیتأثیر نبود. اگرچه آندرهآ فعلا برای بازیکنان ایرانی کاری نکرده است ولی شاید بهزودی نوبت او هم فرابرسد.