تیمی که هنوز بعضی نمیدانند بالاخره «شهرخودرو» صدایش کنند یا «پدیده» حالا در رده پنجم جدول ایستاده است. یک امتیاز پایینتر از گلگهر که گرچه امیر قلعهنویی اصرار دارد بگوید «از یک شهرستان ۳۰۰ هزارنفری» آمده اما بودجه و امکانات و آرامش مالیاش برای بسیاری از تیمهای دیگر لیگ آرزوست. در حالی که همه نگاهها به صدر جدول و هیاهوی قرمز و آبی و زرد اصفهان است، حضور شاگردان مهدی رحمتی در رده پنجم غافلگیرکننده است، تیمی که برخی میگفتند گزینه سقوط است در این فصل هم پرسپولیس را متوقف کرد، هم در دو دیدار رفت و برگشت مقابل تراکتور شکست نخورد، هم گلگهر را شکست داد و هم سه گل به سپاهان زد و اگر احمد الجبوری در مشهد کمی بیشتر دقت میکرد احتمالاً الان استقلال هم در لیست قربانیان آنها قرار داشت.
این اتفاقات را مهدی رحمتی رقم زد. سرمربی جوانی که هنوز ۳۸ سال دارد و آمادگی بدنیاش را حفظ کرده و اگر همین الان هم اراده کند میتواند در لیگ بازی کند. رحمتی جزو مربیانی است که تیمش را به خودش شبیه کرده. او دلچرکین از استقلال جدا شد. آبیها مشکلات زیادی داشتند اما بعضی از هواداران هیجانزده همه تخم مرغهای گندیده را با ناسپاسی توی سبد دروازهبان و کاپیتان گذاشتند. ساکاش را روی دوشش انداخت و به مشهد رفت. قرار بود بازیکن باشد اما سرانجام در اینستاگرام اعلام کرد که به دوران فوتبالش خاتمه میدهد. او یکی از ستارههای ۱۹ دوره لیگ برتر بود. نسل ما مهدی رحمتی را با فجرسپاسی و شاغلام شناخت.
تیمی پر از الماسهای جوان تراشنخورده که دروازهبانی ترکهای، جسور، پنالتیگیر و ماجراجو داشت. مهدی با فجرسپاسی یک بار جام حذفی را برد و دو بار دیگر هم با این تیم به فینال رفت. تُنگ فجرسپاسی حالا برای شنای شاه ماهی کوچک شده بود و رحمتی به سپاهان پیوست و بعد در استقلال چشمها را خیره کرد. قهرمان لیگ برتر شد، به مس کرمان رفت و در سپاهان دو بار فاتح لیگ شد، به استقلال برگشت و باز هم قهرمان لیگ شد. به این آمار دو قهرمانی جام حذفی با آبیها را هم اضافه کنید. خلاصه کردن این افتخارات در یک پاراگراف جفاست. او هر بار در میان فشارها و گاهی بیمهریهای مکرر راهش را باز میکرد. اینکه خودش در این ماجرا چقدر نقش داشت داستان دیگری است اما در همه آن سالها داشتن مهدی رحمتی در قفس توری برای هر تیمی خوشبختی بود. افکار عمومی حافظه ضعیفی دارد، بیشتر مردم جزئیات را فراموش میکنند.
از آن جمله اینکه میگویند تیم ملی ایران با کارلوس کیروش دو صعود راحت به جام جهانی داشت. دستکم صعود سال ۲۰۱۰ یک عذاب کامل بود و کیروش حق دارد یک مجسمه کوچک از رحمان احمدی، رضا قوچاننژاد و مدافع کرهجنوبی که آن پاس اشتباه را به گوچی داد الان در پرتغال روی میز کارش بگذارد. این قابی است که بعضی از مهدی رحمتی به خاطر دارند. اعتراض به کیروش، خداحافظی مقطعی و پایان پروژه تیم ملی ایران. او بعدها حتی عذرخواهی کرد اما کارلوس کوتاه نیامد و ستاره بخت علیرضا بیرانوند درخشید.
رحمتی اگر مانده بود و سرمربی تیمملی کمی انعطاف به خرج میداد بعید نبود که رکورد بازی ملی با سیدمهدی بشکند. دروازهبانی که در تیم ملی هم ستاره بود. اگر رحمان احمدی در دیدار اولسان مقابل کره جنوبی آن دو سوپرواکنش را نشان نمیداد و تیم ملی صعود نمیکرد احتمالاً جای قهرمان و ضد قهرمان عوض میشد … چیزی شبیه اعتراض بعضی استقلالیها به رحمتی بعد از آن پنالتی چیپی که فرشید اسماعیلی مقابل پرسپولیس بیرون زد و کاسه کوزهها را سر مهدی رحمتی شکستند که او نگذاشت پاتوسی پنالتی را بزند و گفت فرشید بزند! ماجرایی که یک بیانصافی مطلق بود. وینفرد شفر از قبل فرشید اسماعیلی را به عنوان پنالتیزن اول انتخاب کرده بود اما بعد با بزدلی حتی حاضر نشد این را جلوی دوربینها بگوید.
اتفاقی که بازیکنان استقلال از آن خبر داشتند و شاید یکی از دلایل نزول آن استقلال بود که شانس قهرمانی داشت. وقتی ۱۹ سال در سطح یک فوتبال ایران بازی کنی لابد جاهایی اشتباه هم میکنی. کارنامه مهدی رحمتی هم خالی از خلل نیست. اتفاقاتی مثل درگیری با امیر قلعهنویی، گلاویز شدن با سیدجلال حسینی، دریافت گلهای بد، قهر و آشتی با بازیکنان و مربیان و … اما این روزها که به عنوان یکی از سرمربیان خوشپوش و خوش استایل کنار زمین میایستد حتماً یاد روزهایی میافتد که خودش به عنوان بازیکن بعضی تصمیمات فنی سرمربیان را قبول نداشت، اعتراض میکرد و گلههایش را پیش رسانهها میبرد. سرمربیگری شاید یکی از بهترین اتفاقات برای تاوان دادن بازیکنانی باشد که زمانی به عنوان ستاره، شهرآشوب بودند.
در غیاب «برخی» مربیان خارجی که جز شکایت و بدهی و حاشیه چیزی به فوتبال ما اضافه نمیکنند، مهدی رحمتی با کمک وحید فاضلی، محمد نوازی، علی سامره، حسین بادامکی و اشکان نامداری به دور از هیاهو تیم خوبی ساختهاند که ستارهاش هنوز مهدی رحمتی است.
تمام افتخارات بازیکنان حال حاضر شهرخودرو اندازه نیمی از دستاوردهای سرمربی نیست، شاید همین باعث شده که او راهش را بدون مدرک A آسیا با جسارتی که از همان دوران فجرسپاسی در ژنهایش نهفته است باز کند و تیمی که تا مرز انحلال، تغییر نام، ورشکستگی و … پیش رفت را در رتبه پنجم جدول قرار دهد. این روزها چشم امید میلیونها پرسپولیسی هم به او دوخته شده است. دیدار مقابل سپاهان در مشهد میتواند تکلیف قهرمان لیگ را تا حدود زیادی روشن کند. کافی است در هفته بیست و هشتم تیم مهدی رحمتی مثل روزهای اوج او عمل کند: جسور، باهوش، خوش اشتها و البته سرکش!