نقش و سهم مهدی ترابی در به راهاندازی بازی تهاجمی پرسپولیس به قدری زیاد و بزرگ شده که در عین بالیدن به آن باید نگران شد زیرا همیشه این احتمال هست که او روزی مصدوم یا سه اخطاره و یا به دلایلی از فرم عالی دور شود و در آن صورت سرخها نمیدانند که در حرکات رو به جلوی خود چگونه عمل کنند.
این یک دلخوشی و البته نشانگر اقبال مساعد قرمزهای تهرانی است که کوشش ترابی برای لژیونر شدن و ماندن طولانیمدت در چنین وضعیتی ثمر نداد و او فقط یک نیم فصل در لیگ قطر دوام آورد و به پرسپولیس بازگشت و بعد از فقط سه چهار هفته تلاش برای هماهنگ شدن مجدد با قرمزها به این مقصود نائل آمد و به همان هافبک آزاد مؤثر قبلی آنها تبدیل شد که عقب مینشیند و توپ را تصاحب و با آن مانور و به سمت جلو حرکت میکند و به هر طریق ممکن فرصتسازی و برای حریفان تولید خطر میکند. در این روند یا ترابی در سایه کار پا به توپ خود یارانش را صاحب موقعیت گلزنی میکند و یا خودش در انتهای حرکتی قرار میگیرد که شروع کننده آن بوده و ضربه نهایی را هم مینوازد.
یک چیز غیر قابل برابری
پرسپولیس در روزهایی که فاقد این سلاح بوده، به شهادت ناظران و کارشناسان در ایجاد کردن امواج تهاجمی مؤثرش به مشکلاتی اساسی برخورد کرده و سخت و کم و بد گل زده است. اینکه ترابی ذاتاً یک بازیکن مستعد و پا به توپ و فرصتساز است، اتفاق خوبی به شمار میآید و باید آن را گرامی شمرد اما قضیه یک سوی منفی بزرگ هم دارد و آن هم بلاتکلیف و پا در هوا ماندن تیم وی در روزهایی است که او به هر دلیلی مردی نشان ندهد که وصفش را آوردیم و یا مصدوم و بیمار باشد و اصلاً به مسابقه نرسد.
در چنین روزهایی سایر عناصر بازیساز و فرصتطلب پرسپولیس باید ابتکار عمل را در دست گیرند و با اینکه از وحید امیری و در درجاتی پایینتر سعید آقایی و علی شجاعی میتوان چنین چیزهایی را در سمت چپ میدان طلب کرد و در سمت راست هم میتوان با مثلثهایی متشکل از شیری، نعمتی و عبدی کارها را تا حدی به پیش برد اما این ابزار همان کارآیی را ندارند که ترابی یک تنه در بهترین روزهای خود آن را بروز میدهد. حتی میتوان استدلال و ابراز امیدواری کرد که در روزهای غیبت یا نزول ترابی امثال امید عالیشاه و احسان پهلوان هستند تا با تکیه بر تکنیک قوی و هوش و جنگندگیشان ارائه طریق کنند و با اینکه عالیشاه در دو فصل اخیر در این زمینه عالی ظاهر شده و پهلوان هم در برخی روزها گرهگشای کار پرسپولیس و یک گلساز فرصتشناس نشان داده اما باید اذعان داشت که ترابی در روز خوبش از همه آنها سر است و چیزی که او به تیمش میدهد به ندرت از سوی سایرین تکرار شده و آن چیز سرعت، مهارت فنی، قوه بازیخوانی و ایجاد گشایش است که سرخها عادت کردهاند در دو سه فصل اخیر اکثر بردهای خود را در سایه آن پایهگذاری و جستوجو کنند.
«او» رونالدو و مسی نیست اما…
اگر قرار باشد نام و توصیف اضافهای از شرایط فوق ارائه بدهیم، باید متذکر شویم که اقتدار ترابی به رغم همه محسنات آن بدترین چیز خوبی است که میتوان در پرسپولیس و یا هر تیم دیگری سهواً یا عمداً پایهگذاری و آن را نشان کرد. خوب است چون تا وقتی که هست و برقرار نشان میدهد، از آن تیم پیروزی و خوشبختی میبارد و بد است، زیرا وقتی نیست و بهطور موقتی یا طولانیمدت از صحنه کنار گذاشته میشود، تیم مربوطه چیزی با همان میزان کارآیی ندارد تا سریعاً جانشین عنصر مثبت از دست رفته کند. مکانیسم و نحوه عملکرد هر تیم باید بر پایه کارها و ابتکارات و تاکتیکهایی باشد که از کلیت و تلاش گروهی نفرات نشأت بگیرد و همه یا اکثریت در آن سهیم باشند ولی اگر فقط یک نفر تأمین کننده تمامی آن گشایشها و توفیقها و یا پدید آورنده قسمت عمده آنها باشد باید به حال آن تیم نگران شد زیرا همیشه روزی میرسد که آن فرد بهگونهای زیر سایه برود و تیم را ترک کند و در آن صورت مکانیسمی که روی کاکل آن فرد به حرکت در میآمده، در دست سایرین فقط با اجرایی نه چندان عالی همراه میشود و به تبع آن تیم به حداکثر بیلان و نتایجی که در دوره حضور و تجلی مجری و طراح اصلی آن مکانیسم نائل میشد، دست نخواهد یافت.
ترابی فقط رونالدو و مسی نیست که اگر نباشد تیمش به کلی زیر و رو شود و به سوی نابودی برود اما سهم و حوزه عمل او در پرورش و اجرای بازی تهاجمی پرسپولیس در سه سال اخیر به درجهای رسیده که هر شادی فعلی مرتبط با کارهای او و پیروزیهای حاصل از آن با کابوس روزهای غیبت وی نیز همراه است. روزهایی که به هر حال دیر یا زود از راه خواهند رسید و پرسپولیس باید از حالا فکری جدی درباره آن بکند و اقداماتش را برای ترمیم وضعیتی که تشریح کردیم به اجرا درآورد.