مهدی قایدی استقلالی چه مثل احمد نوراللهی پرسپولیسی به شباب الاهلی امارات بپیوندد و چه یک تیم عربی به شدت پولدار دیگر منطقه را برگزیند، شکی نیست که با رفتنش آبیهای تهرانی را به دردسرهای عظیمی خواهد انداخت. خیلیها میگویند استقلال بدون قایدی تبدیل به یک تیم خوب اما نه عالی و حتی معمولی خواهد شد و حداکثر رتبه محتمل در جدول ردهبندی لیگ برتر فوتبال کشور برای چنین تیمی هفتمی یا هشتمی و یا در صورت خوشبینانهترین نگاه، ششمی خواهد بود ولی اگر این برآوردها را از سر بدبینی بدانیم، باید متذکر شویم که درصد قابل ملاحظهای از کارآییهای استقلال در امر تهاجم از میان خواهد رفت و شاید با نزولی ۵۰ درصدی در این زمینه هم مواجه شویم.
فراموش نکنیم که شیخ دیاباته هم در ادامه درگیریهای همیشگیاش با مربیان دائماً درحال تغییر آبیها و با اعلام رسمی بینیازی فرهاد مجیدی به وی رفتنی شده است و ارسلان مطهری هم که ماندنی است، نمیتواند یکتنه بار تهاجمی تیم را بر دوش بکشد و بیشتر یک تمام کننده است تا سازنده فرصتها و آرمان رمضانی هم بهرغم برخی گلهای حساس نیم فصل دومش در لیگ بیستم مهاجم قابل اطمینان و برجستهای نیست و حتی به فرض انتقال امین قاسمینژاد از تیم پدیده به استقلال نیز باید تصریح کرد که او کجا و قایدی کجا و این نکته نیز حائز اهمیت است که قاسمینژاد بهسبک و سیاق مطهری نه یک سازنده و خالق فرصتهای گلزنی بلکه بهثمر رساننده آنها است و تبحرش در زدن ضربات آخر و استفاده صحیح از موقعیتهای حاصله درون محوطه جریمه در کمترین زمان ممکن است و بیش از آن که پایهگذار آنها باشد، هنر دیدن و تشخیص سریع آن فرصتها و بهرهگیری از آنها را دارد.
تا قایدی پا به توپ نشود
این یک واقعیت بدون تردید است که در سهچهار سال اخیر بیش از ۵۰ درصد گشایشها را در امر تهاجم در روند بازی استقلال قایدی فراهم آورده و کم نیستند کسانی که این آمار را نه ۵۰ درصد بلکه ۷۰ و حتی ۸۰ درصد میدانند. به اعتقاد این عده و براساس مشاهدات عینی فوتبالدوستان، تا قایدی به حرکت در نیاید و با فن و هوش بالا و قوه زدن ضربات درستش گره کار را نگشاید، استقلال صاحب فرصتی واقعی برای گلزنی در اطراف دروازه رقبا نمیشود. اگر روز خوب قایدی باشد و او را سرحال ببینیم، با یکی از فرارهای تکنیکیاش اردوی دفاعی حریفان را ویران و یکی از یارانش را صاحب فرصت گلزنی میکند و گاهی هم که در پی فرار مؤثرش شرایط را برای شوتزنی و نواختن ضربه آخر مساعد میبیند، خودش در این زمینه دست به کار میشود.
شاید در قسمت دوم و متممهای امر تهاجم در روال بازی استقلال و در موج حرکت قایدی تفاوتهایی را ببینید اما قسمت اول ماجرا مهمتر است و آن قسمت زمانی است که قایدی پا به توپ میشود و پساز بررسی اطراف و دیدن شرایط یاران خودی و بازیکنان رقیب استارت میزند و بعد از نزدیک شدن به دروازه رقبا کاری را که مؤثرتر میبیند، انجام میدهد و آن کار میتواند یک سانتر مؤثر باشد یا یک پاس تو در و یا شوتی که خودش حواله دروازه میکند. تا گشایش مذکور حاصل نشود و قایدی به سمت دروازه رقبا به حرکت در نیاید بازی تهاجمی استقلال شکلی کارآمد بهخود نمیگیرد و اوست که گرهها را میگشاید و خالق فرصت و پایهگذار گل میشود و با یاران اوست که قدر این فرصتها را بدانند و یا آنها را به در و دیوار بزنند!
سلاحهای دیگری هم در کار است اما…
اینها بدین معنا نیست که آبیها هیچ اسلحه تهاجمی کارآمد دیگری ندارند. آنها از سلاحهای دیگری هم در این زمینه بهره میبرند اما میزان کارآیی آنها شاید ۵۰ درصد استارتها و گشایشهای قایدی هم نباشد. هجومهای شجاعانه وریا غفوری از سمت راست و پیامدهای آن و زدن فرشید اسماعیلی به قلب خطوط میانی و دفاعی رقبا و سپس بهرهگیری از فرصتهای خلق شده از این طریق، دیگر راههای گلسازی و گلزنی در استقلال طی فصول اخیر بوده است و پیش از آن که محمد نادری و هرویه میلیچ از استقلال بروند، هجومهای پا بهتوپ و سانترهای آنها از سمت چپ نیز وسایل مؤثری برای بههم ریختن خطوط دفاعی رقبا و ایجاد فرصتهای گلزنی تلقی میشدند اما مقدار تأثیرگذاری این اقدامات و میزان و درصد کارآیی سایر عناصر حملهور استقلال حتی بهاندازه نیمی از فرصتهای خلق شده از تهاجمهای قایدی نمیرسیده و این قایدی بوده که کلید اصلی تهاجمهای این تیم و راه و روش درست ضربه زنی به رقبا را در دست داشته و تا او سرحال نبوده و استارت نزده و با هوش و نبوغش در اندیشههای دفاعی رقبا خلل نیانداخته، گرههای کار تهاجمی استقلال باز نشده و دردهای حملهای آنها درمان نشده است.
بههمین سبب و بر مبنای آمار ثابت شده فوق و درصدهای راستین مورد بحث است که باید گفت با رفتن قایدی به اردوی یکی از خواستاران پرشمارش و به واقع با جدایی او از استقلال، دردسرهای عظیمی برای این تیم در امور تهاجمی آغاز میشود و آبیها بیشاز ۵۰درصد کارآییهای خود در امر حمله را از دست خواهند داد و اگر نظریه بسیاری از هوادارانشان را قبول داشته باشیم، حتی به تیمی معمولی در این زمینه تبدیل خواهند شد.
یک مشکل اضافی
شاید کارآییهای تدافعی استقلال بهلطف ابقای سیاوش یزدانی، محمدحسین مرادمند و محمد دانشگر در مرکز خط دفاعی و البته ابقای سیدحسین حسینی و شاید هم رشید مظاهری درون دروازه حفظ شود اما فراموش نکنیم که با کم شدن قابلیتهای تهاجمی استقلال لاجرم فشار حملهوران تیمهای رقیب روی خط دفاعی این تیم هم فزونی خواهد گرفت و وقتی قایدی نباشد، ترس مدافعان رقیب از وی نیز که سبب بازی احتیاط آمیز آنها و پرهیزشان از تهاجمهای همه جانبه میشود، بهخودی خود خواهد ریخت و تیمهای رقیب نفس کشیده و بیمحاباتر به اردوی آبیها خواهند تاخت و این مسأله نیز لاجرم شکل و ساختار بازی دفاعی و حتی طرحهای تهاجمی تازه استقلال در عصر «پسا قایدی» را مورد تغییر قرار خواهد داد.
وقتی جوینده یابنده نیست!
راه حل مشکلات فوق و حفظ نسبی کارآییهای تهاجمی استقلال جذب مهاجمی تازه به اردوی استقلال است که اگر صددرصد قابلیتهای قایدی را ندارد لااقل بهاندازه ۸۰ درصد او کارآیی داشته باشد اما واقعیت مسلم و قسمت تلخ قضیه این است که هرچه بیشتر در بازارهای داخلی و حتی اگر در میان لژیونرهای ایران در آسیا و اروپا بگردید، آدمی با ۷۰ و ۶۰درصد توانایهای قایدی را هم نمییابید و مردی پیدا نخواهد شد که با تیزبینی و نبوغ وی و با یک استارت سریع ۳۰ متر را بپیماید و در نهایت روز روشن را به شب سیاه برای رقبا تبدیل کند و پیام آور پیروزی آبیها شود و لااقل در این زمینه خاص جوینده یابنده نیست!
قایدی طبعاً و قطعاً روزهای بد هم بسیار داشته و بارها ندرخشیده و مسابقاتی معمولی را سپری کرده و در چنان روزهایی استقلال از پیروزی دورمانده و بهگونهای فلج و متوقف شده اما روزهای خوب و به یادماندنی او فوقالعاده و برای رقبای استقلال از جنبههای منفی از یاد نرفتنی و باعث و بانی شکست آنها بودهاند، مواردی که با جدایی قایدی از استقلال فقط تبدیل به یک خاطره و شروع سختیهای بزرگ و تازه برای این تیم پرمهره اما پرحاشیه و باشگاه نهچندان موفق سالهای اخیر فوتبال ایران خواهد شد.