گلاب آدینه می گوید برای اجرای نمایش «بانوی محبوب من» ابتدا با تهیهکنندهای صحبت کرده و چون او شرط پذیرش همکاری را اجرا در سالن هتل اسپیناس و حضور چهرههای مطرح روز عنوان کرده، این همکاری را نپذیرفته است. او در مورد انتخاب بازیگرانش هم میگوید از اول بنا داشته با گروهی صرفا تئاتری کار کند که دغدغه فیلم و سریال نداشته باشند و بتوانند مدتی طولانی در خدمت گروه باشند.
مدتی است که خبر میآید گلاب آدینه، بازیگر شناختهشده سینما، تئاتر و تلویزیون و کارگردان تئاتر قصد دارد نمایشی به نام «بانوی محبوب من» را در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه ببرد.
نمایشی که طبق گفته آدینه تمرین آن از ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ آغاز شده است و مرجع اصلیاش فیلم «بانوی زیبای من» به کارگردانی جرج کیوکر براساس فیلمنامهای از آلن جی لرنر با اقتباس از نمایشنامه «پیگمالیون» اثر جرج برنارد شاو است و در خلاصه داستان آن چنین آمده است: «پروفسور هنری هیگینز، استاد آواشناسی دانشگاه همراه با دوست زبانشناساش، پیکرینگ شرط میبندد که میتواند دختر گلفروش و عامی لندنی به نام الیزا دولیتل را تبدیل به بانویی متشخص کند که در مهمانیهای اشرافی بدرخشد.»
روزی که گلاب آدینه در آستانه احساس خفگی به یاد «بانوی زیبای من» افتاد
گلاب آدینه در پاسخ به این سوال که چه شد که به صرافت اجرای این نمایش افتاد، میگوید: «دخترم نورا، از چهار سال پیش، چندین بار پیشنهاد کرد که این متن را اجرا کنیم اما من در ذهنم مناسبتی برای اجرای آن نمیدیدم. زمان گذشت و به دوران شیوع کرونا رسیدیم و مانند بسیاری از حرفهها و مشاغل، فعالیتهای فرهنگی و هنری هم متوقف شد. در کنار دیگر خبرهای ناگوار که هر روز و هر ساعت میشنیدیم، اخبار آمار ابتلا و مرگومیر در اثر کرونا، غم و غصه ما را بیشتر از پیش کرد و روانمان روزبهروز آسیب دیدهتر از قبل شد. تا یک روز که خبر مرگ عزیزی از دوستان را شنیدم، احساس کردم در آستانه خفگیام.»
او ادامه میدهد: «این عادت من است که هر زمان ناراحت و پریشانم، آهنگی میگذارم و با آن میرقصم حتی اگر از شدت غصه گریه کنم و ضجه بزنم. آن روز هم همین کار را کردم و اینجا بود که ناگهان به یاد اجرای «بانوی زیبای من» افتادم و به نورا زنگ زدم و گفتم خبر خوبی برایت دارم. گفت چه شده؟ گفتم میخواهم «بانوی زیبای من» را کار کنم. الان دیگر وقتش است.»
اگر امکانات داشتیم و از شروع کارمان تا به صحنه بردن نمایش، مستندی از پشت صحنهمان میساختیم مطمئنم سندی بسیار دقیق برای نشان دادنِ مصائب تئاتر کار کردن در ایام کرونا به یادگار میماند
آدینه صحبتهایش را اینطور تکمیل میکند: «زمان همینطور گذشت و ما عزیزان بیشتری را از دست دادیم، عزیزانی که شنیدن خبر درگذشت هر کدامشان برای از پاافتادن کافی بود. هرچه اخبار ناگوار، ناگوارتر و آمار درگذشتگان بیشتر و بیشتر شد، من بیشتر مصمم شدم که این اثر را به صحنه ببرم. خوب یا بد، درست یا غلط معتقدم برای ادامه زندگی نیازمند روزنهای برای نفسکشیدن و محتاج فضایی غیر از فضای کشنده اندوه هستیم. در اوج غم و نا امیدی ناچاریم گریزی هرچند کوتاه به شادی و نشاط بزنیم وگرنه از درون میپوسیم. نمایش ما که «بانوی محبوب من» نام دارد، میتواند چند ساعت و امیدوارم چندروز نشاطی نه از جنس مبتذل در بینندگانش ایجاد کند.»
از او که آخرین تجربه کارگردانیاش به ۲۲ سال پیش و اجرای نمایش «شبی در تهران» نوشته محمد چرمشیر در سال ۱۳۷۸ در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر برمیگردد، میپرسم چرا در طول این مدت در زمینه کارگردانی فعالیتی نداشتید و او میگوید: «چون متن دلخواهی نداشتم ترجیح دادم از تماشای کار دیگر همکارانم لذت ببرم.»
پیشرفتن گلاب آدینه و گروهش «با امید و با ایمان و یه جو هم شانس»
او میگوید: «اواخر اردیبهشت ۱۳۹۹ به کمک همکارم کار روی متن را شروع کردیم و بعد از دهها بار بازنگری که همچنان ادامه دارد متن نمایشنامه آماده شد. شروع تمرینهای ما از ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ بود و تا شب اجرا ادامه خواهد داشت.»
آدینه ادامه میدهد: «تا یک ماه پیش تضمینی برای اجرا وجود نداشت. آمار تلفات کرونا بین ۵۰، ۲۰۰، ۱۰۰، ۴۰۰ و ۶۰۰ نفر بالا و پایین میرفت. همنشینی و مواجهه با ترس و بلاتکلیفی و … دشوار و لذتبخش بود. نوجوانان و جوانان همراهم با وجود تمام محدودیتها و گرفتاریهای خانوادگی و اجتماعی با کوشش عجیب خود به من و یکدیگر شوق جلو رفتن میدادند. شعار ما جملهای از نمایشمان بوده و هست: با امید و با ایمان و یه جو هم شانس.»
آدینه میگوید: «اگر امکانات داشتیم و از شروع کارمان تا به صحنه بردن نمایش، مستندی از پشت صحنهمان میساختیم مطمئنم سندی بسیار دقیق برای نشان دادنِ مصائب تئاتر کار کردن در ایام کرونا به یادگار میماند.»
او درباره کار کردن با جوانان هم گفت: «همینقدر بگویم که خوشحالم که در حد و اندازه خودم توانستم ۴۰ جوان جویای نامِ پر از ناکامیها وکمبودهای شخصی و اجتماعی را به زندگی امیدوار کنم.»
تهیهکنندگانی که هتل اسپیناسپالاس و بازیگرِ چهره میخواهند
گلاب آدینه در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به فروشِ بیشترِ نمایشهایی که از حضور بازیگرانِ چهره بهره میبرند، وسوسه نشده است که به این سمت حرکت کند، توضیح میدهد: «در ابتدا با تهیهکنندهای صحبت کردم و چون او شرط پذیرش همکاری را اجرا در سالن هتل اسپیناس و حضور چهرههای مطرح روز عنوان کرد، این همکاری را نپذیرفتم، زیرا این نمایش به هیچ وجه مناسب آن سالن و حتی تالار وحدت نیست و فقط به درد سالن اصلی تئاتر شهر میخورد و بس. من وسوسه کارکردن در سالنهای بزرگ را ندارم و مثلا اگر این اجرا مناسب سالن چهارسو بود حتما در آنجا کار میکردم.»
او میگوید: «من از اول بنا داشتم با گروهی صرفا تئاتری کار کنم که دغدغه فیلم و سریال نداشته باشند و بتوانند مدتی طولانی در خدمت گروه باشند. با این حال به خواست تهیهکنندههای گوناگون با چندین نفر از بازیگران پرطرفدار تماس گرفتم که خوشبختانه همه بسیار پرکار بودند و امکان همکاری با این پروژه را نداشتند. بعد از انصراف یکی دو نفر از تهیهکنندگان، آقای حمیدرضا علینژاد که از قبل با ایشان آشنایی داشتم به کمک آمدند و تهیهکنندگی این کار پرهزینه را پذیرفتند که اگر در کنار ما نبودند، به انجام رساندن این کار شدنی نبود و من همینجا از ایشان قدردانی و تشکر میکنم.»
گلاب آدینه در مورد انتخاب بازیگرانش هم توضیح داد: «حضور نورا هاشمی که از ابتدا قطعی بود. نه به این دلیل که دخترم است، بلکه به این دلیل که هم تواناییهایش را میشناسم و هم این که نقشِ الیزا دولیتل خصوصیاتی دارد که میدانستم او از عهدهاش برخواهد آمد. بازیگران این نمایش ۵۰ نفرند که تکتکشان حضوری بسیار موثر در کار دارند.»