محمد مایلیکهن گفت: این ماجرای قرارداد تبلیغات محیطی رقابتهای لیگ برتر در واقع به یک کلاف سردرگم بدل شده است و مشکل اصلی هم عدم شفافیت پیرامون چنین قراردادهایی محسوب میشود. به نظر من پای منافعی در میان است.
فوتبال ایران طی روزهای گذشته اتفاقات فراوانی را به چشم دید و کهن از جمله افرادی است که تمام این وقایع را رصد میکند. سرمربی اسبق تیم ملی عمر خود را با فوتبال گذرانده به همین خاطر کاملاً بدیهی است که وقایع اتفاقیه پیرامون آن را به دقت دنبال کند. مایلیکهن از جمله افراد صریح ورزش ماست که اهل تملق گویی نیست و حرفهایش را قاطعانه میزند به همین خاطر صحبت کردن با او و شنیدن نظراتش پیرامون اتفاقات مختلف ورزشی همیشه میتواند جالب توجه باشد. سرمربی و مدیر فنی است و به تیم امید شرایط فوتبال ما را به نقد کشید:
شکست مقابل الهلال
باید این حقیقت را بپذیریم که الهلال برابر پرسپولیس سوار بر توپ و میدان بود . آنها تیم برتر تلقی میشدند و در تمام زمینهها سرتر بودند. موقعیتهای زیادی هم داشتند که سه فرصت از این فرصتها به گل بدل شد. به نظرم در آن مسابقه، حامد لک در مجموع نمایش خوبی داشت. سیامک نعمتی هم خوب بود ولی به هر حال اتفاقاتی رخ داد که سرمربی تشخیص داد باید تعویضش کند و این حق مسلم هر سرمربی محسوب میشود.
یکسری رفتارها اصلاً مناسب نیست. همین چند شب پیش منچستریونایتد با پنج گل به لیورپول باخت ولی غیر از کریستیانو رونالدو، بازیکن دیگری از بازیکنان این تیم واکنش خاصی نشان نداد. همه باید مطیع باشند. در مسابقه با الهلال به نظر من عیسی آل کثیر هم خوب بود و تنها پرسپولیسی بود که یک موقعیت مناسب به دست آورد. به نظرم این بازیکن میتوانست در میدان باقی بماند ولی باز هم باید حق را به سرمربی داد چون به هر حال ایشان مرد شماره یک امور فنی تیم محسوب میشود .
یارگیری پرسپولیس
پرسپولیسی که مقابل فولاد دیدیم، بهتر از بازی با الهلال بود. این تیم با وجود جدایی چند بازیکن مطرح خود مانند احمد نوراللهی و شهریار مغانلو، به نظر من بیشتر از هر فصل دیگری در این فصل بازیکن گرفته و اگر این نفرات در حد و اندازههای نام پرسپولیس ظاهر نمیشوند، دلیل آن به واسطه عیب در تشخیص بازیکنان هنگام جذب آنها بوده است . پرسپولیس در این فصل اصلاً کم هزینه نکرده است .
جدایی سمیعی
آقای سمیعی به نظر من خیلی بی سر و صدا کار میکرد و البته آقای صدری هم در بحث منابع مالی تأثیرگذار بود. در مجموع فکر میکنم سمیعی ترجیح میداد کمتر آفتابی شود و به نظرم خوب کار کرد ولی حالا به هر دلیلی که ما نمیدانیم، از پرسپولیس رفت. البته شاید هم او را نخواستند! نکته مهم اینجا بود که سمیعی بدون حاشیه رفت درحالیکه برخی مدیران با سلام و صلوات میآیند ولی هنگام جدایی صدها مدل حاشیه دارند .به طور کلی سمیعی آدمی بود که ساکت کار میکرد .
تفاوت آجرلو با مددی
من با هیچ کس پدر کشتگی ندارم و همواره تلاش میکنم تا حقیقت را بر زبان آورم. گاهی اوقات از خوبیهای افرادی صحبت کردهام که اصلاً آنها در یک فاز نبودهام. در مورد روی کار آمدن آقای آجرلو هم باید به این نکته اشاره کنم که ایشان در استیلآذین موفق نبود و هنگام مدیریت در تراکتور و پاس هم با وجود هزینههای بسیار زیادی که صرف شد و مربیان بزرگی که برای هدایت این دو تیم آمدند، به آن شکل موفقیتی نداشت ولی بدون شک از آن روزها تجربیات گرانقدری کسب کرده است. امیدوارم آجرلو از آن تجربهها درس بگیرد و نکات خوب آن را هنگام مدیریت در استقلال به کار ببندد. به نظرم میرسد روند حرکتی ایشان در استقلال تا اینجای کار مثبت بوده و تواناییهایی دارد که آقای مددی نداشت.
صراحتاً گفته بودم احمد مددی سالم کار میکرد و روی اعتقاد خودم هم هستم ولی به هر حال فراموش نکنیم آقای آجرلو چهره شناختهشدهای محسوب میشود و در ارگانهای مختلف دوستانی دارد که از او حمایت کنند بنابراین میتواند چنین فرصتی را به محلی برای کمک به حل مشکلات استقلال بدل کند .
صعود نکردن به المپیک
مهدی مهدوی کیا هم به لحاظ اخلاقی و هم از نظر فنی بازیکن فوقالعادهای بود. حالا این چهره موجه به عنوان سرمربی تیم امید انتخاب شده و بدیهی است که همه ما دلمان میخواهد تیمش به المپیک پاریس صعود کند ولی اگر خدای نکرده چنین اتفاقی رخ نداد، ماتم نگیریم. مگر ژاپن و کره جنوبی در میان تیمهای آسیایی بیشترین حضور را در رقابتهای فوتبال المپیک نداشتهاند؟
خب پس چرا در رنکینگ تیمهای آسیایی پایینتر از تیم ملی ایران هستند؟ ایران ۴۴ سال است که نتوانسته به المپیک برود ولی فراموش نکنیم بازیکنان بسیار زیادی از همین تیم امید در ادوار مختلف به تیم ملی کشورمان تزریق شدهاند. از سیدمهدی رحمتی و وحید طالبلو گرفته تا سردار آزمون، محرم نویدکیا، ایمان مبعلی، حسین کعبی، محمد نصرتی، آرش برهانی و …
تعداد زیادی از همین بازیکنان حتی سابقه حضور در جام جهانی را هم دارند. تیم امید در حال حاضر یک سرمربی بسیار محترم به نام مهدی مهدویکیا دارد و محمد محمدی که او هم از نظر رفتاری یکی از فوتبالیستهای فوقالعاده مؤدب ما محسوب میشد، تحت عنوان سرپرست کنار دست آقامهدی قرار دارد. برای این عزیزان و تیم امید و آرزوی موفقیت میکنم ولی باز هم میگویم نرسیدن ما به المپیک فاجعه نیست. فاجعه در فوتبال این است که یکی از مسابقات لیگ برتر به خاطر مشکلات مالی یک تیم برگزار نمیشود! به هر حال باشگاه باید به قراردادی که بسته، متعهد باشد و بازیکنان نیز مطیع ولی دیدیم که در هفته دوم رقابتهای لیگ برتر چه اتفاقی افتاد .
قرارداد تبلیغات محیطی
این ماجرای قرارداد تبلیغات محیطی رقابتهای لیگ برتر در واقع به یک کلاف سردرگم بدل شده است و مشکل اصلی هم عدم شفافیت پیرامون چنین قراردادهایی محسوب میشود. به نظر من پای منافعی در میان است. نکته مهم اینجاست که چرا در رابطه با چنین قراردادهای مهمی همه چیز شفاف بیان نمیشود؟ قرارداد تبلیغات محیطی رقابتهای لیگ برتر را باید به مزایده بگذارند و در خصوص همه افراد مسئول، پاکات پیشنهادات ارائه شده باز شود تا در نهایت بهترین پیشنهاد مورد قبول قرار گرفته و ارقام نیز به طور دقیق به اطلاع تیمها، رسانهها و مردم برسد.
گاهی اوقات برخی از ما نمیخواهیم همه چیز شفاف باشد. البته این مسئله فقط محدود به بحث قراردادهای محیطی رقابتهای لیگ برتر نمیشود و سایر موارد را نیز در فوتبال ما در بر میگیرد. آیا تا به حال به طور دقیق اعلام شده که استقلال و پرسپولیس بابت بازیکنان و مربیان خارجی خود چقدر دستمزد و غرامت پرداخت کردهاند؟ آیا تا به حال یکی از آقایان مدیر عامل باشگاهها صراحتاً اعلام کرده که حقوقش بابت احراز این سمت چقدر است؟ مگر میشود شما چنین سمتی را در اختیار داشته باشی و مرتب هم ناسزا و انتقاد بشنوی اما رایگان کار کنی؟! اگر واقعاً کسی چنین کاری را انجام بدهد حتماً شرایط نرمال روحی ندارد. مگر میشود شما مدیر عامل یک باشگاه شوی و شرایط ویژه برایت فراهم نشود؟
کلنگ زدن
به عنوان یک چهره ورزشی از آقای دکتر حمید سجادی وزیر محترم ورزش درخواست میکنم دیگر کلنگ افتتاح اماکن جدید ورزشی را بر زمین نزند. به جای کلنگ زدن و افتتاح ورزشگاهها و سالنهای جدید که قرار است ساخته شود، پروژههای نیمهکاره را تمام کنند و اماکن ساخته شده را نگهداری کنند چون بعضی از آنها به واسطه عدم نگهداری مناسب متأسفانه در حال نابود شدن هستند.
همین مجموعه ورزشی آزادی را ببینید. این مجموعه خیلی خوب ساخته شد ولی آیا واقعاً در عرصه نگهداری آن سیاست درستی داشتهایم؟ چندسال قبل چند مجموعه ورزشی در کشور با عنوان یادگار امام (ره) ساخته شد ولی متأسفانه اغلب آنها به دلیل عدم نگهداری مناسب اصلاً وضعیت خوبی ندارند. این مجموعههای ورزشی با پول همین مملکت ساخته شده و باید برای مردم حفظ شود .چند سال قبل آقای خلیلی که مدیرعامل فولاد مبارکه بود، در آن شهر کارهای اساسی کرد و حتی ورزشگاه نیز داخل شهر متارکه ساخت ولی متأسفانه حالا آن استادیوم عملاً به یک مخروبه بدل شده است .
حرفهای اسکوچیچ
در مورد ماجرای دراگان اسکوچیچ و مهدی طارمی اولاً باید بگویم که رفتار هر دو نفر محترمانه بود و امیدوارم همیشه احترام افراد حفظ شود. در رابطه با نگاه آنها نیز من معتقدم اسکوچیچ راست میگوید. باید قبول کنیم که راست میگوید. یکی از مهمترین عواملی که باعث شده فوتبال ما علیرغم کمبود امکانات، از تمام تیمهای حوزه خلیج فارس بهتر باشد، بهرهمندی از استعداد انسانی فراوان است.
حتی در قیاس با تیمهای خاوردور هم فوتبال ایران پتانسیل انسانی بهتر و بیشتری دارد. به نظرم ما در میان کشورهای آسیایی دارای بیشترین تعداد مدارس فوتبال هستیم. بچهها میآیند و استعدادشان در آنجا شناسایی میشود ولی به خاطر امکانات کم و کم بودن تعداد افراد استعداد شناس، بازیکنان تاکتیک پذیر نمیشوند. البته در حال حاضر آکادمی کیا و آکادمی آقای دوستیمهر انصافاً دارند خوب کار میکنند و بازیکنان خوبی هم از دل چنین مراکزی به فوتبال ایران معرفی خواهند شد.
توجه سرمربی تیم ملی به لیگ برتر
یکی از ایراداتی که من به سرمربی محترم تیم ملی میگیرم، عدم توجه کافی ایشان به رقابتهای لیگ برتر خودمان است. مثلاً همین بازیکن سپاهان،آقای اسماعیل فر. ایشان و فامیل من است و نه هیچ چیز دیگر ولی به نظرم تمام فاکتورهای لازم برای دعوت شدن به تیم ملی را دارد و بهتر است آقای اسکوچیچ نگاه بیشتری به سرمایههای داخل لیگ برتر خودمان داشته باشد. البته نگاهها متفاوت است و در نهایت همه باید برای پیروزی تیم ملی یکدل باشیم. ممکن است خیلیها از نتیجه گرفتن تیم ملی خوشحال نشود! دقیقاً مانند دوره خود من که یک عده اصلاً دلشان نمیخواست ایران با محمد مایلیکهن راهی جام جهانی شود.
جادوگری!
در رابطه با بحث جادوگری آدم باید عقل خودش را قاضی کند. اگر به جادوگری باشد، هندیها باید قهرمان جام جهانی شوند! شنیدم در کشور چین هم این بحث خیلی مطرح است و جادوگران فراوانی آنجا فعالیت میکند. خب پس چرا چینیها هیچ وقت نه تنها در عرصه فوتبال جهان بلکه در فوتبال قاره آسیا هم تیم بزرگی تلقی نمیشود؟ اگر واقعاً با جادوگری میتوان موفق شد خب آمریکا و روسیه که کشورهای بسیار بزرگی هستند و اقتصاد قدرتمندی هم دارند چرا سراغ جادوگران نمیروند تا فوتبالشان پیشرفت کند؟ از آن طرف ولی میبینیم یک سری از کشورهای اروپایی مانند سوئد، هلند، نروژ و… با وجود اینکه جمعیت به مراتب کمتری از آمریکا و روسیه دارند ، درعرصه فوتبال موفقتر هستند.
دلیل این مسئله آن است که تلاش بیشتری انجام دادهاند. اصلاً بحث فوتبال به کنا، آیا کشورهای دیگر در صنایع خودرو سازی هم جادوگر دارند که میتوانند اتومبیلهای متعدد و با کیفیتی تولید کنند؟ همین حالا آیا در ایران با اتومبیلی داریم که همه قطعاتش مال خودمان باشد؟ همین پراید آیا واقعاً تمام قطعات و لوازم هشت در داخل کشور تولید میشود؟
خوشحالی مسئولان از باخت تیم ملی
خیلی خوشحالم که تیمهای کشتی آزاد و فرنگی کشورمان نتایج ارزشمندی در رقابتهای قهرمانی جهان کسب کردند البته انصافاً نباید زحمات رسول خادم را نیز منکر شد که با دستان خالی فدراسیون کشتی را میچرخاند. همین طور باید یادی هم کرد از غلامرضا محمدی عزیز که برای کشتی آزاد ما تلاش بسیار زیادی کرد ولی به هر حال پژمان درستکار و محمد بنا نتایج بسیار خوبی گرفتند و امیدوارم این روند طی سالیان آتی هم ادامه پیدا کند. فراموش نکنیم فدراسیون کشتی در حال حاضر رئیسی دارد که خودش قهرمان المپیک بود و فوقالعاده تیزهوش است. علیرضا دبیر خیلی زود زیر یک خم کار را گرفت و تجربیاتی که در پستهای گذشته داشته را برای موفقیت کشتی به کار بست.
از طرف دیگر فراموش نکنیم حمید سوریان نابغه کشتی فرنگی جهان هم تحت عنوان نایب رئیس در کنار دبیر قرار دارد و به نظر نمیرسد کسی حداقل فعلاً در کار آنها بگذارد. آقایان درستکار و بنا مربیان ارزشمندی هستند و حتماً باید مطیع فدراسیون هم باقی بمانند تا این اتحاد حفظ شود و نتایج خوب ادامه پیدا کند. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که من سرمربی تیم ملی بودم، برخی مسئولان از شکست تیم ایران خوشحال میشدند! واقعاً خوشحال میشدند چون آن یکدستی وجود نداشت اما خوشبختانه کشتی در حال حاضر چنین معضلی ندارد .
غالب کردن بازیکن
دلیل این که برخی از مسئولان وقت از باخت تیم ملی همراه با محمد مایلیکهن خوشحال میشدند مسائل سیاسی نبود بلکه موضوع ریشه در جای دیگری داشت. هر فوتبالیست با استعدادی که به من معرفی میشد ، با وجود مشغله کاری فراوان او را زیر نظر میگرفتم تا اگر واقعاً از نظر من میتواند به تیم ملی کمک کند، دعوتش کنم ولی برخی آقایان چون نمیتوانستند به مایلیکهن بازیکن “غالب “کنند، دوست نداشتند من در تیم ملی موفق شوم.
جنگ و صلح
گاهی اوقات مسابقات ورزشی را به جنگ تشبیه میکنند و این مسئله فوقالعاده برای من تلخ است . آقای “کوبرتن”المپیک را پایهگذاری کرد تا مایه صلح و دوستی میان افراد و کشورها باشد. جنگ در ورزش معنایی ندارد. وقتی حسن یزدانی توانست حریف آمریکایی خود را شکست دهد و قهرمان جهان شود با تمام وجود خوشحال بودم ولی یک مسئله را اصلاً نباید فراموش کنیم و آن هم رفتار بسیار مؤدبانه تیلور بود. حنیف یزدانی رفتاری فوقالعاده جنتلمنانه داشت و اصلاً به دنبال دشمنی با کشتیگیر کشورمان نبود.