این که آدمها با کدام آهنگ درگیر عشق میشوند، ربطی به معیارهای فنی ندارد، در آن لحظه که عشق را با آهنگی به خاطر میآوریم، تمام مرزها بیمعنی میشود و مجاز و غیرمجاز معنایی ندارد، گاه یک آهنگ بیمحتوا، گاه یک کار فاخر، گاهی با یک کار لسآنجلسی و گاه با یک تولید داخلی، شاید هم یک موزیک بدون کلام، در این جا از چند نفر از تحریریه برترینها خواستیم برای ما بنویسند با کدام آهنگ عشق دیرین را به خاطر میآورند، چند پیشنهاد قابل انتشار نبود! اما شما برای ما بنویسید لطفا، درباره شما محدودیت کمتری داریم.
معصومه جهانیپور: تقدیر
باید تو رو پیدا کنم / شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی / تقدیر بی تقصیر نیست
این شاید موفقترین کار خواننده سابقا داخلی در خارج از کشور باشد، تنظیم بسیار دلنشین و ترانهی مونا برزویی که البته عاشق شدن با آن کار آسانیست، ترانه ار هجر میگوید و بسیاری از ابیاتش بعدتر تبدیل به اصطلاحات عامیانه شد.
تقدیر – شادمهر
انتخاب دوم: پر پرواز
اسم تو برای من مقدسه / تا نفس تو سینه پرپر میزنه
باورم کن که فقط باور تو / میتونه قفل قفس رو بشکنه
مربوط به فیلم «پر پرواز» که البته فیلم ویژهای نبود اما قطعات موزیک روی فیلم ماهیتی مستقل از آن پیدا کردند و به نوعی در تاریخ پاپ بعد از انقلاب ماندگار شدند.
ایمان عبدلی: پنجره از عماد رام
در پس پنجره تنهایی نشست
چینی دل من شکست
پیوند ما از هم گسست
مربوط به فیلم «پنجره» ساخته جلال مقدم، با صدای قدرنادیده عماد رام، حکایت عشق نافرجام بهروز وثوقی که در فیلم به شکل غریبانه جاهطلبیهایش منجر به تنهایی فزاینده میشود، کار فوقالعاده غمگین است اما این شاید سرود ملی تنهایان باشد.
مرضیه جهانیپور: ارغوان از علیرضا قربانی
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من / آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابیست هوا؟ / یا گرفتهست هنوز؟
چه کسیست که این شعر ماندگار «سایه» را دوست نداشته باشد، انگار این حدیث نفس هر ایرانی در هر کجای این دنیاست، صدای گرم علیرضا قربانی هم که اصل جنس است، ما نیمههای ناتمام، ما شاخههای همخون جدا مانده.
طلیعه احمدی: طلوع
پس از آن غروب رفتن، اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر، تو بیا شروع من باش
عاشقانهها همیشه جواب میدهند، خصوصا اگر با صدایی حزنآلود و یک ملودی تمیز همراه باشند، البته در این کار نقش ترانه را دست کم نگیرید.
حسن قربانی: طلوع از قمیشی
وﻗﺘﻲ ﻛﻪ دﻟﺘﻨﮓ ﻣﻲﺷﻢ و ﻫـﻤـﺮاه ﺗـﻨـﻬﺎﻳـی ﻣﻴـﺮم
ترکیب همگن غم و تنهایی و دلتنگی، از آن کارها که اتفاقا در پاییز انگار بیشتر میچسبد، اگر مشتریاش نبودهاید، امتحانش کنید.
طلوع – قمیشی