صعود تیم ملی فوتبال امید ایران به دور پایانی رقابتهای قهرمانی آسیا چند تصویر ویژه داشت.
صعود تیم ملی فوتبال امید ایران به دور پایانی رقابتهای قهرمانی آسیا چند تصویر ویژه داشت. روز یکشنبه غروب جوانان زیر ۲۳ سال ایران در سومین بازی از دور مقدماتی انتخابی جام ملتهای آسیا مقابل تاجیکستان قرار گرفت و ۳ بر ۲ به پیروزی دست پیدا کرد. تیم ایران پیش از این تیمهای لبنان و نپال را شکست داده بود و به این ترتیب با کسب ۹ امتیاز کامل راهی دور بعد شد. برد نفسگیر یوزهای جوان ایران مقابل میزبان که از حمایت تماشاگران برخوردار بود مهدی مهدویکیا سرمربی تیم را به وجد آورد تا پس از سالها علاقهمندان به فوتبال شاهد خوشحالی «مهدویکیایی» در کنار تیم ملی باشند. شادی که در آن مشتهای گره کرده با اخم و سپس لبخند به چشم میآید.
موفقیت تیم امید ایران چیزی است که تبدیل به آرزوی میلیونها هوادار فوتبال در ایران شده است. آخرین پرده ناکامی و طلسم امیدهای کشورمان انتخابی المپیک توکیو بود. جایی که فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک با بیدرایتی و برخورد سهلانگارانه با تیم موجبات ناکامی ملیپوشان کشورمان در رسیدن به المپیک را فراهم کردند. حال همین هواداران امیدوارند مهدویکیا که سالها تجربه کار در فوتبال پایه در آکادمی کیا را در کارنامه دارد بتواند از دانش و کاریزمای خود نهایت استفاده را ببرد و طلسم رسیدن به المپیک را با صعود به المپیک پاریس بشکند. صعود به جام ملتهای آسیا در این مسیر نقطه آغاز به حساب میآید. البته که این مسیری بهشدت سخت برای موشک هامبورگ است.
مهدویکیا تا پیش از نشستن روی نیمکت تیم امید سالها نقش یک ناظر بیطرف را در فوتبال ایران بازی کرده بود. مهدی بعد خداحافظی از فوتبال به واسطه موفقیتهای بینالمللی، سالها درخشش در سطح اول فوتبال ملی، چهره آرام و متین و البته دوری از حواشی، جایگاهی کم نظیر بین مردم ایران پیدا کرد. در این سالها او روی کار خودش تمرکز داشت و در مورد موفقیت یا عدم موفقیت آن صرفا به خود و مجموعهاش پاسخگو بود. اگر هم اظهارنظری در مورد تیم ملی، فدراسیون، باشگاهها یا اتفاقات جاری انجام میداد جانب احتیاط و تعادل را رعایت میکرد. حال شرایط به صورت کامل عوض شده. مهدویکیا دیگر نه در مقام یک ناظر خارج از گود که در دل ماجرا قرار گرفته و ماموریتی را پذیرفته که میتواند حسابی برای او مشکلساز شود.
مهدویکیا با پذیرفتن سرمربیگری تیم امید ریسک بسیار بالایی انجام داده است. برای اثبات این گزاره کافی است مربیان پیش از او و سرنوشتشان بررسی شود. مربیانی که اکثرا هم دوره مهدویکیا و جزو نسل دهه ۹۰ میلادی فوتبال ایران بودند و همگی با ناکامی و چهرهای مخدوش شده تیم امید را ترک کردند. از جمله علیرضا منصوریان، محمد خاکپور، فرهاد مجیدی، حمید استیلی و… در سالهای قبل هم محمد مایلیکهن و حسین فرکی جزو ناکامان تیم ملی امید قرار گرفتند. همین مساله کار را برای مهدویکیا چالشبرانگیز میکند. او به خوبی میداند در صورت نتیجه نگرفتن با همه آن سابقه خوبی که دارد آماج شدیدترین حملات و انتقادات قرار میگیرد و کسی یادش نخواهد آمد او کسی بود که در بازی قرن دروازه امریکا را گشود. همانطور که بعد حذف تیم امید از انتخابی المپیک توکیو کسی به ضربه سر حمید استیلی در همان بازی معروف اشاره نکرد.
داستان تیم امید و مربیانی که روی نیمکت آن نشستند شباهتی با داستانهای افسانهای دارد. انگار مربیان ماجراجویانی باشند که برای پیدا کردن گنج وارد یک معبد ناشناخته میشوند و آن مکان اسرارآمیز آنها را قربانی میکند. در تمام افسانههای این شکلی هم بالاخره یک نفر پیدا میشود که بتواند بر نیروهای مرموز و طلسمها غلبه کند و گنج را بردارد. خیلیها امیدوارند قهرمان این شبه داستان در تیم ملی امید، مهدی مهدویکیا باشد.
با این حال جدا از افسانه و داستانهای تاریخی همه به خوبی میدانند که موفقیت تیم امید و رسیدن به المپیک کار یک نفر نیست و نیازمند حمایت همهجانبه کمیته ملی المپیک، فدراسیون فوتبال و باشگاههاست. در همین قدم نخست مهدویکیا برای در اختیار داشتن برخی از بازیکنان با باشگاهها به مشکل خورد. اگر این حمایت و تلاش همهجانبه صورت نگیرد احتمالا فوق ستاره سالهای نه چندان دور فوتبال ایران تبدیل به یکی دیگر از قربانیان معبد تیم ملی امید خواهد شد و اگر کار به شکل اصولی جلو برود میتوان انتظار داشت موشک فوتبال ایران با یافتن گنج صعود به المپیک کارش را تمام کند.