یحیی گلمحمدی پس از بد عهدی باشگاه پرسپولیس به گابریل کالدرون و در اقدامی که منافع و آینده پرسپولیس را به خطر انداخت، سرمربی پرسپولیس شد.
یحیی گلمحمدی پس از بد عهدی باشگاه پرسپولیس به گابریل کالدرون و در اقدامی که منافع و آینده پرسپولیس را به خطر انداخت، سرمربی پرسپولیس شد. اگر تدبیری در ورزش ایران پیدا میشد، پرسپولیس مربی خارجیاش را در حالی که باید تمام دستمزد او را سرانجام پرداخت میکرد، از دست نمیداد و گلمحمدی هم از دو سال پیش سرمربی پرسپولیس نشده بود.
گلمحمدی موقعیت امروزش در پرسپولیس را مدیون مدیرانی است که با بیتعهد بودن به قرارداد، کالدرون را از پرسپولیس دور کردند و گلمحمدی را با قیمتی گزاف و رفتاری ناشایست در قبال باشگاه شهر خودرو به پرسپولیس دعوت کردند.
نظیر این اتفاق زیانبار با وجوهی دیگر در استقلال نیز رخ داد. فرهاد مجیدی نیز موقعیت امروزش را مدیون مدیرانی است که هم آندرهآ استراماچونی را از استقلال راندند و هم بدهی بزرگ بابت دستمزد استراماچونی روی دست باشگاه گذاشتند و پس از کار در استقلال، بابت تخلفات اقتصادی در تجارت شخصی، سر از زندان هم درآوردند.
پرسپولیس و استقلال با کالدرون و استراماچونی چه بسا دستاوردهای بزرگتری تا امروز داشتند. هم کالدرون در پرسپولیس پس از برانکو پروژهای سنگین را با موفقیت پیش برده بود و هم استراماچونی از استقلال قدرت دوبارهای در لیگ ساخته بود. هر دو مربی مورد اعتماد هواداران بودند و هر دو مربی میتوانستند آثاری برای پرسپولیس و استقلال داشته باشند اما هر دو باشگاه در حالیکه دستمزد مربیان را بدهکار شدند، از خدمات دو مربی بیبهره ماندند.
یحیی گلمحمدی که میگوید «باعث و بانی این اتفاق (بجا ماندن بدهی به کالدرون) باید پاسخگو باشد»، حرف بیراهی نمیزند اما فراموش نکنیم که باعث و بانی حضور او در پرسپولیس، همان اتفاق ناگوار برای پرسپولیس است. پرسپولیس در دو سال اخیر هم به کالدرون بدهکار شده است و هم دستمزد گزاف گلمحمدی را پرداخت کرده و تا مرز ورشکستگی پیش رفته است.
آنچه از این بحثها بجا میماند این است که همه هواداران پرسپولیس میتوانند منتقد این وضعیت پرسپولیس باشند اما اگر یک نفر کمتر از بقیه اجازه نقد این وضعیت را داشته باشد، او یحیی گلمحمدی است که هرگز بابت بجا گذاشتن خاطره چگونگی جانشینی کالدرون توضیح کافی نداد.
یحیی گلمحمدی در تمام مدت حضورش در پرسپولیس با مدیران باشگاه از زاویه یک مربی معترض به امکانات و شرایط حرف زده است اما انتقادات او در بسیاری موارد نه جنبه جلب حمایت از تیم، بلکه جنبه جلب حمایت برای موقعیت حرفهای خود دارد و حتی تغییر مدیرعامل برای بقا روی نیمکت پرسپولیس را رقم زده است و این نمیتواند همیشه خیرخواهانه برای باشگاه القا شود. مدیران در فوتبال ایران نزد تماشاگران اعتبار کافی ندارند، چون با طی کردن مسیری مدیرعامل باشگاه میشوند که مسیری حرفهای در فوتبال نیست. گلمحمدی هم در چنین فضایی همیشه جدل با مدیران را برده و از لحنی در مقابل مقامات بالادستی باشگاه استفاده میکند که توقعات خارج از عرف از گوشه و کنارش بیرون میزند.
پرسپولیس -مثل استقلال- از گرانترین تیمهای لیگ برتر است و بیش از درآمدی که خلق میکند، قرارداد میبندد. (باز هم مثل استقلال) اما گلمحمدی با واژههایی از بیپولی بازیکنان پرسپولیس میگوید که انگار درباره کارگران فصلی کشاورزی حرف میزند.
گلمحمدی به جای کار درون زمین، به ساختن فضاهایی بیرون از زمین عادت کرده است و این عادت همیشه منجر به موفقیت تیمش نمیشود. شاید لازم است این فضای خودساخته را ترک کند و به تمرین تیمش برگردد، آنجا که باید پرسپولیس را بسازد.