سه بازی باقیمانده از هفته هفتم به اضافه ۳ بازی از شروع هفته هشتم با نتیجه صفر- صفر مساوی به پایان رسیده. یعنی از فاصله ۹ آذر تا پایان روز ۱۳ آذر و بعد از برگزاری ۷ بازی تنها در یک مسابقه گل رد و بدل شده است. البته همان یک بازی که رقابت گلگهر سیرجان و سپاهان اصفهان بود آنقدر پرگل از آب درآمد که حالا بتوان گفت در این ۷ بازی به صورت متوسط هر بازی یک گل داشته! آن بازی را سیرجانیها ۴ بر ۲ بردند. لیگ برتر امسال که خوب شروع شده بود و به نظر میرسید تیمهای مدعی در ادامه با قدرت کار را ادامه میدهند خیلی زود به روغنسوزی افتاد و حالا تیم صدرنشین متوسط دو امتیاز از هر بازی را در اختیار دارد و سرخابیها نتوانستهاند به این حد نصاب هم برسند.
در حال حاضر آمار تساویها روز به روز در حال افزایش است. وضعیت گلزنی در لیگ از وضعیت امتیازگیری هم بدتر است و همانطورکه اشاره شد در فاصله پنج روز و برگزاری هفت بازی، ۶ رقابت با تساوی بدون گل به پایان رسید. هر کدام از فاکتورهای دیدگاههای سرمربیان، کیفیت زمین مسابقات، کیفیت بازیسازهای تیمها و چند عامل بیرونی در ثبت چنین وضعیتی تاثیرگذار بوده است. در کنار اینها باید به وضعیت مهاجمین نیز اشاره کرد که روزهای خوبی را پشتسر نمیگذارند. هشت هفته از لیگ برتر گذشته و بهترین گلزنان لیگ تنها سه بار موفق به گشودن دروازه رقبا شدهاند. این یعنی اگر مهاجمین با همین نرخ گلزنی در لیگ کار را ادامه دهند در نهایت با حداکثر ۱۲ گل در ۳۰ مسابقه کارشان را به اتمام میرسانند. آماری که اگر فاجعه نباشد لااقل بسیار ضعیف است.
در فصلهای گذشته نرخ گلزنی مهاجمین تراز اول لیگ به صورت میانگین یک گل در هر دو مسابقه بوده است. در فصل ۹۷-۹۶ علی علیپور با درخششی مثالزدنی ۱۹گل زد. پشت سر او مرتضی تبریزی و لوسیانو پریرا با ۱۳ گل دوم و سوم شدند. در فصل ۹۸-۹۷ کیروش استنلی و لوسیانو پریرا به صورت مشترک با ۱۶ گل آقای گل شدند و در فصل ۹۹-۹۸ این عنوان با ۱۵ گل به شیخ دیاباته رسید. فصل قبل پس از دو سال دوباره یکی از مهاجمین لیگ در فرمی عالی موفق به ثبت ۲۰ گل در ۳۰ مسابقه شد؛ سجاد شهباززاده از سپاهان. فصل گذشته بعد از شهباززاده گادوین منشا با ۱۴ گل در رده دوم جدول گلزنان قرار گرفت.
از همین آمار ساده میتوان فهمید که یک: بهترین مهاجمان چند فصل گذشته فوتبال ایران خارجیها بودهاند؛ خارجیهایی که گرچه درجه یک هم نبودند ولی تاثیرگذار ظاهر شدند. مهاجمینی نظیر منشا، پریرا و شیخ دیاباته. دو: مهاجمان درجه یک ساخت وطن یا راهی کشورهای خارجی شدند یا در افت به سر میبرند. به عنوان نمونه میتوان به علی علیپور که راهی لیگ پرتغال شده و سجاد شهباززاده اشاره کرد. سه: هیچ چهره جدیدی در این سالها به عنوان یک تمامکننده قهار در لیگ داخلی رویت نشده. سجاد شهباززاده ۳۱ ساله است و مهاجمی نظیر شهریار مغانلو که فصل پیش به عنوان نفر دوم گلزنان فصل ۹۹-۹۸ به پرسپولیس آمد با همه کیفیتی که دارد آن مهاجم زهرداری که تصور میشد، نبوده.
بازیکنان جوان نظیر مهدی عبدی هم هنوز بگیر، نگیر دارند. عبدی که در سالهای قبل فراز و فرودش بازی به بازی بود حالا در ۹۰ دقیقه سینوسی عمل میکند و گاه سختترین توپها را به تور دروازه میچسباند و گاه دروازه خالی را به آسمان میکوبد. دربی روز شنبه وجهه دیگری از این برهوت مهاجم تمامکننده به نمایش گذاشت. هواداران پرسپولیس ۹۰ دقیقه دلخوش به درخشش عیسی آلکثیر ۳۱ ساله در خط حمله پرسپولیس بودند و از آن طرف استقلالیها منتظر یک نشانه از رودی ژستد ۳۳ ساله که از سال ۲۰۱۵ به این سمت در ۵ باشگاه مجموعا ۲۱ گل به ثمر رسانده است.
به نظر میرسد آکادمیهای فوتبال و مربیان استعدادیاب باید وقت بیشتری برای پیدا کردن چند قاتل بالفطره در محوطه جریمه رقبا اختصاص بدهند وگرنه در صورت ادامه این شرایط احتمالا تا چند سال آینده فوتبال ایران باید کفش طلا را به آقای گلهایی با حداکثر ۱۰ گل زده در طول یک فصل اختصاص بدهد.