بازی دوشنبهشب اورتون- آرسنال ۲گزارشگره پخش شد؛ یک گزارشگر اصلی به همراه یک دستیار که وظیفهاش دادن اطلاعات بود. اتفاقا تجربه جالبی شد. گزارشهای معمولی بهصورت مونولوگ ارائه میشود و این یکی دیالوگ بود. انگار داشتی پادکست یا یک برنامه رادیویی گوش میدادی. شبیه فیلم سینمایی بود. هر دو گزارشگر با دست پر و اطلاعات کافی خودشان را برای این مسابقه آماده کرده بودند. البته که تجربه تازهای نیست و جواد خیابانی و عادل فردوسیپور گزارشهای خود را به همین شکل آغاز کرده بودند و در کنار گزارشگران سنتی و قدیمیتر مینشستند و دقایقی اطلاعات میدادند.
اول از همه باید گفت همه گزارشگران جدید فوتبال در تلویزیون از همه گزارشگران قدیمی بهتر و قابلتحملترند. سرآمد آنها فرشاد محمدیمرام است که در مسابقه کشف گزارشگر در همین تلویزیون اول شده بود. این گزارشگر علاوه بر صدای خوبش که روی آمبیانس ورزشگاه و روی همهمه تماشاگران مینشیند و هیجانی که به مسابقه میدهد، اطلاعات زیادی برای هر مسابقه دارد. افراد حاضر در جایگاه ویژه ورزشگاه را میشناسد، تلاشی برای بامزهبودن نمیکند، مثل محمدرضا احمدی حافظ منافع صداوسیما در گزارش مسابقات فوتبال نیست، موضعگیری ندارد و هوادارانه گزارش نمیکند و… بیشتر گزارشگران تازه فوتبال از بیشتر این مزیتها برخوردارند. همین که موقع تماشای یکمسابقه خیالمان راحت باشد که خیابانی، سیانکی، احمدی، علیفر و… نیستند، خودش یک خوشبختی کوچک است.
در سالهای دورتر از کارشناس فوتبال در کنار گزارشگر استفاده میشد که معمولا افزودهای برای تماشاگر و مسابقات نداشت. افرادی مثل محصص یکسری جملههای کلیشهای میلیونها بار استفادهشده را تکرار میکردند. وقتی تیمی از شرق اروپا در زمین حضور داشت، استاد میگفت: «تیمهای شرق اروپا قدرتی فوتبال بازی میکنند»؛ درباره تیمهای شرق آسیا میفرمود: «تیمهای شرق آسیا سرعتی هستند» و «تیمهای آمریکای جنوبی تکنیکی و فانتزی بازی میکنند»، «فوتبال در انگلیس فیزیکی است»، «سبک فوتبال کشورهای عربی تأخیری و با تمارض است»، «هر تیمی که بیشتر گل بزند، برنده است»، «این بازی جدال افکار گواردیولا و مورینیو است» و… جملههای واضح و مبرهنی از همین دست.
دو گزارشگر دیدار اورتون و آرسنال اما خیلی کم و گاهی جانبدارانه گزارش کردند و تلاش کردند تا بامزه باشند. از تعویض تیرنی ایراد گرفتند و از آرتتا انتقاد کردند که چرا یکمدافع چپ را با یک مدافع چپ دیگر تعویض کرده و این چه تعویضی است. غافل از اینکه بازیکنی که از مصدومیتی طولانی برمیگردد، صلاح نیست بیشتر از ۶۰دقیقه در زمین حضور داشته باشد چون امکان بازگشت آسیبدیدگی وجود دارد. آنها از ورود انکتیا ایراد گرفتند، درحالیکه این بازیکن تعویضی بهجای مارتینلی مصدوم وارد زمین شده بود و بازی خوبی ارائه کرد. حتی یک ضربه را هم به دیرک دروازه اورتون زد. با اینحال، اطلاعات کامل و دستاولی از مسابقات گذشته ۲تیم و آمار بر جای مانده داشتند. صدای آنها مخاطب را اذیت نمیکرد و مثل اسلافشان برای گفتن یک جمله ساده آسمان را به زمین نمیبافتند، توی حرف هم نمیپریدند و در مجموع گزارش خوبی داشتند.
فقط خدا کند این سبک با ترکیب گزارشگران قدیمی آزمایش نشود. فرض کن استاد جواد خیابانی و استاد علیفر کنار هم بنشینند و گزارش کنند. استاد علیفر یکسری اطلاعات دستکاریشده از ویکیپدیا در چنته دارد و خیابانی اطلاعاتی مربوط به پیش از ۸ آذر۱۳۷۶ که اصلا فرض آن هم جالب نمیشود و شوخیاش هم قشنگ نیست. یا ترکیب احمدی و سیانکی؛ احمدی لحظهلحظه فوتبال را در گام بالا گزارش میکند و سیانکی هم آهنگ خاص خودش را به جملهها میدهد. هر دو رویهم کمترین اطلاعات را به مخاطب ارائه میکنند، احمدی در لابهلای گزارش تبلیغ ستارهمربعها را به خورد مخاطب میدهد و از باشگاهها و سازمان لیگ انتقاد میکند که چرا این همه آگهی دور زمین چیدهاند و چرا سهم صداوسیما را ندادهاند و سیانکی، آخ، سیانکی! هیچی، بگذریم!