مدتهاست از او خبری نداریم.مربی جوان و خوشآوازهای که سند راهیابی تیم ملی امید به جام ملتهای آسیا را منگولهدار کرد و به خانه برگشت این روزها لابد خودش را ملامت میکند که گرفتار مدیرانی از این دست شده است.
امیدمافی در روزنامه اعتماد نوشت: مدتهاست از او خبری نداریم.مربی جوان و خوشآوازهای که سند راهیابی تیم ملی امید به جام ملتهای آسیا را منگولهدار کرد و به خانه برگشت این روزها لابد خودش را ملامت میکند که گرفتار مدیرانی از این دست شده است.مدیرانی که گفته میشود به دلایل نامعلوم مهدویکیا و دستیارانش را پای میز نمیآورند و آنها را به اشد ملاقات در وقت گل نی محکوم کردهاند!
حضرات پس از گذشت هفتهها هنوز قرارداد مربیان تیم امید را منعقد نکردهاند تا همچنان ماشین فوتبال امیدها بر لبه پرتگاه حرکت کند و نگران این باشد که با اشارتی به اعماق دره ناکامی سقوط خواهد کرد.
چند ماه پیش که رییس فدراسیون فوتبال با انتصاب مهدی مهدویکیا از پایان دادن به نیم قرن طلسم و حضور تیم ملی ایران در المپیک پیشرو خبر داد بسیاری مصرانه به این فرضیه تن دادند که با تغییر اتمسفر فصل شکوفایی فوتبال ما در تمام ردهها از ره رسیده و خاموشی جای خود را به روشنایی بخشیده است.حالا اما از موشک هامبورگ که شنیده شده در خارج از ایران به سر میبرد، خبر دندانگیری به گوش نمیرسد و سکوت معنادار فدراسیون نیز بر کوتاهی قامت فصلهای پیشرو تاکید دارد.در حالی که مهدی بیش از این از ترسیم برنامهای مدون برای رساندن تیم ملی امید به المپیک و پایان دادن به تراژدی کهنه خبر داده بود، حالا با عدم انعقاد قرارداد فدراسیوننشینان، کادر فنی تیم امید یحتمل همه چیز را به امان خدا رها کرده و با تحذیر از ورود به متن اتفاقات، منتظر واکنش فدراسیونی است که با نتایج تیم اسکوچیچ روی ابرها سورتمه میرود و با دل غنجزده به این فکر میکند که از کوه یخ بالا رفته و چنان معجزهای کرده است که تا سالها هیچ تنابندهای چشمش به اعجازی از این دست روشن نخواهد شد.
بدیهی است مهدی مهدویکیا که بخش اعظمی از عمر ورزشیاش را در اروپا گذرانده اهل تن دادن به سیستم یلخی فدراسیوننشینان نیست و چه بسا اگر این سکوت ویرانگر ادامه یابد، محترمانه کنار بکشد و عطای حضور در راس کادر فنی تیم امید را به لقایش ببخشد.
بیتردید بلاتکلیفی تیم امید در این شرایط میتواند نقشی کتمانناپذیر در ایجاد مشکل برای امیدها و ترسیم پلنهای پیشرو ایفا کند.زمان مثل برق و باد میگذرد و اگر قرار باشد تابوشکنی کنیم و در المپیک حاضر شویم گریزی نداریم جز آنکه از پیله روزمرگی خود را خلاص کنیم و برای تکتک روزهای باقیمانده تا آوردگاه بزرگ طرحی نو دراندازیم.پس بهتر است حضرات با اعتبار موشک فوتبال ایران بازی نکنند و با روشن کردن مسیر پیشرو و دلگرم کردن مرد شماره یک نیمکت تیم امید مهدی را به ورزشگاههای این حوالی بکشانند تا بتواند از حالا گلها و خارها را از هم تمییز دهد و برای ساختن تیمی در قواره المپیک آستینهایش را بالا بزند.روزمرگی چون مهی که دهانه غارها را میپوشاند کاری میکند که فریاد در مرتع سبز به گوشها نرسد و دست تیمی که میخواهد به کابوسی ممتد پایان دهد را در حنایی غلیظ بگذارد. بیتعارف.