حذف پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا خشم هواداران این تیم را برانگیخت و پیشکسوتان این باشگاه را متأسف کرد. حسین عبدی که عمری را در باشگاه پرسپولیس گذرانده و سالها بازیکن و کاپیتان این تیم بوده و بهعنوان مربی و عضو هیأت مدیره هم سرد و گرم پرسپولیس را چشیده در مصاحبه با ایران ورزشی نکات ویژهای در این خصوص مطرح میکند.
اولاً خیلی متأسفم که این اتفاق برای کشوری افتاد که فوتبالش در سطح اول آسیا قرار دارد. متأسفانه کوچکترین چیزها و یکسری آیتمهایی که بهصورت چک لیست باید انجام میشد را انجام ندادند. حالا این ماجرا باعث ایجاد عدم انگیزه کافی برای بازیکنان، مربیان و باشگاه خواهد شد. باشگاهی که دنبال قهرمانی و افتخارات بیشتر بود حالا جلویش را گرفتهاند و به جایی رسیدهایم که خبری از حضور در مسابقات آسیایی نیست.
این اتفاقات ریشه در یک زمان خاص و یک مدیر ندارد. اینها مربوط به امروز و فردا نیست. آنقدر مشکلات زیاد در مورد قراردادهای بیمورد و عدم توجه به یکسری مسائل مالی پایهای باشگاهداری ایجاد شد که این اتفاق افتاد. متأسفانه در چند سال گذشته افرادی در رأس باشگاه قرار گرفتند که مسائل مقطعی را مد نظر داشتند و با توجه به اینکه سریع جابهجا میشدند هر کاری میکردند در نهایت کل سیستم باشگاه لطمه میدید. هزینههایی که از منابع مشخص و غیرمشخص تأمین میشد آن هم در باشگاهی که هنوز مشخص نیست دولتی است یا غیر دولتی. این مدیران قراردادهایی بستند که با یک دهم رقم این قراردادها میشد کل باشگاه را متحول کرد اما چون برنامهای وجود نداشت این پولها جای دیگری صرف میشد و اصلیترین مسائل باشگاه دچار کمبود بود.
در این باشگاه بعضاً تمام پول برای یک نفر یا یک چیز صرف میشد. این مدیران همه چیز باشگاه را گره میزدند به خوشیهای مقطعی، فارغ از اینکه بدانند چه داستانهایی در انتظار باشگاه است. ببینید با اینکه باشگاه این همه پول در ماههای اخیر به مربیان و بازیکنان قبلی داده همچنان هم پنجرهاش بسته میشود هم از آسیا حذف میشود.
این حذف شدن باید در یک نقطهای ما را بیدار کند. ما یا باید باشگاهداری کنیم یا یکسری از افراد که در عمرشان از جلوی یک باشگاه رد نشده بودند و مثل مدیران قبلی به این باشگاه آمدند را در رأس کار نگذاریم. این یک تلنگر است برای تصمیمگیرندگان تا بیدار شوند و ببینند چه کسی مناسب این سمت است تا با خلاقیت کار را جلو ببرد. این کسانی که آمدند بمب ساعتی در باشگاه کار گذاشتند و چند سال بعد وقتی خودشان در باشگاه نبودند این بمبها منفجر شد. ما باید ببینیم نطفه این مشکلات کجاست.
مسائل و مشکلاتی هست که مدرکش وجود دارد؛ اینکه چند ده میلیون دلار برای رونق دادن به یکسری از کارها و قراردادهای نامتعارف بدون مسئولیت و بدون پیشبینیهای لازم صرف شد فقط برای اینکه جیب عدهای پر شود و برایشان صرفه اقتصادی داشته باشد. اینها اتفاقاتی بود که مثل بمب ساعتی در باشگاه عمل کرد و خیلی خندهدار است که باز هم عبرت نمیگیرند و افرادی میآیند که همین اشتباهات تکراری را مرتکب میشوند.
من از بچگی در این باشگاه بودم و میبینم تمام اتفاقاتی که میافتد تکراری است. راهکار جلوگیری از این اتفاقات هم وجود دارد اما وقتی میآیی کاری انجام بدهی، یکسری جلویش را میگیرند. مدیر باشگاه پرسپولیس باید خلاق باشد. مدیریت هزینه که کاری ندارد. باید بلد باشی هزینهها را کاهش بدهی. چگونگی قرارداد بستن مهم است. این یک بیزینس، کار اقتصادی و مدیریتی بزرگ است. از نگاه ورزشی هم باید روح ورزش را حفظ کنی که من متأسفانه این دو نگاه را اصلاً ندیدم در این سالها.
الان همه به خودشان میآیند که چه اتفاقی افتاد؟ چرا باشگاهی که این همه پول از دولت و دیگر جاها گرفت الان با این مشکل مواجه شده؟ چطوری درستش کنیم؟ راهش فقط رعایت اصول باشگاهداری است. اینکه باید خلاقیت داشته باشید و سرمایهگذاری کنید. بارها گفتیم ساختار باشگاه باید از خود باشگاه درست شود اما یکسری افراد علاقه نداشتند و میخواستند برای آمادهخوری هزینه کنند. در واقع هزینه بودجه را به سرمایهگذاری بودجه ترجیح دادند و نتیجهاش این شد.
من چند روز قبل به عیادت مجید پروین از مربیان آکادمی پرسپولیس رفتم که آنجا چند تا از بازیکنان آکادمی از اینکه لباس گرفته و بخشی از حقوقشان بموقع پرداخت شده بود خیلی خوشحال بودند. این من را ناراحت و غمگین کرد چون این مسائل باید یک اتفاق معمول و طبیعی در یک باشگاه باشد و حقط طبیعی بازیکنان در ردههای مختلف است که حقوقشان را بگیرند. آن هم در مورد تیمهای پایه که رقمها بسیار ناچیز است. ما تا وقتی که به این بچهها شخصیت ندهیم و بالا نبریمشان، نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم.
شما اگر گندم بکارید گندم درو میکنید، اگر جو بکارید جو درو میکنید و اگر چیزی نکارید هیچ چیز عایدتان نخواهد شد. مقصر این اتفاق یک نفر و یک زمان نیست. اگر به عقب برگردیم میتوانیم مثلاً به هزینههایی که برای جذب بازیکنان اوکراینی شد اشاره کنیم، به پاداشهایی که داده شد. داستانهای خیلی بدتری هم هست که من خبر دارم و شاید بعدتر اتفاق افتاده و من از آنها بیخبرم. وقتی اینها را کنار هم میگذارید مشخص میشود این فاجعه محصول امروز نیست و عجیب اینکه هر کسی بیاید که جلوی اینها را بگیرد اجازه کار به او نمیدهند و فقط باید تأسف خورد.
چطور سالهای قبل این مدارک تأیید میشد؟ بزرگترین معضل ما دروغ گفتن در جامعه ورزش و بهصورت کلی جامعهمان است. اگر درغگوها را حذف کنیم یا درستشان کنیم شرایط حتماً بهتر میشود. اگر دروغگوها را وارد سیستم ورزش نکنیم خیلی از مشکلات حل میشود. من خودم میدیدم که برخی افراد توی چشمم نگاه میکردند و دروغ میگفتند اما عجیب است که همین دروغهایشان مورد قبول واقع میشد. اگر این آدمها را حذف کنیم در هر ردهای و البته فرهنگسازی هم بکنیم درباره دروغ نگفتن، شاید امیدی وجود داشته باشد.
ما تیم ب را در باشگاه درست کردیم اما با آن مخالفت شد، آن هم در تمام سطوح. ترسشان از این بود که یکی از همین بچهها بالا بیاید و یک میلیونیوم هزینهای که برای بازیکنان خارجی کردند برای آن بچه صرف کنند. شما دو تا بازیکن اوکراینی خریدید که روی هم ۱۰ دقیقه بازی نکردند. یا بازیکنی را آوردند که ۵۰۰ هزار یورو قراردادش بود، در حالی که دستمزدش در کشور خودش ماهانه ۲ هزار یورو بود. این را کجای دلمان بگذاریم؟ معلوم است که در این شرایط یکسری افراد منتفع میشوند و این حکم ترمزدستی برای رفع نیازهای حیاتی باشگاه را دارد.
از این مسائل یکی دو تا نیست و هر کسی هم که جلوی این جریان ایستادگی کند کنارش میزنند. انگار دستهایی در کار است که اجازه نمیدهد کارهای باشگاه اصولی پیش برود. طبیعتاً برای فردی که کار تجاری میکند بهتر این است که یک بازیکن ۵۰۰ هزار یورویی بیاورد اما باشگاه پرسپولیس تجارتخانه یا بنگاه معاملات ملکی نیست. باید فردی در رأس کار قرار بگیرد که علمش را داشته باشد.شما فوتبال کویت را دیدید که با تعلیق فدراسیونش چه بلایی سرش آمد؟ الان فوتبال کویت کجاست؟
فکر میکنم باشگاههایش هم در مسابقات سطح دوم آسیا هستند. باشگاه ما این همه زحمت کشید، بازیکنان و مربیان این همه کار کردند و قهرمانی آوردند اما حالا یکهو سوئیچ خاموش را زدند و گفتند بروید خانههایتان. حالا همه اعضای تیم و هواداران انگیزهشان را از دست میدهند و دیگر تن به کار نمیدهند. یا این میشود یا میشود کفش آهنی به پا کرد و دوباره از نو شروع کرد که این نیازمند درایت مدیرانی است که کار را بلد باشند نه اینکه فامیلهایشان را بیاورند. اینجا حیاط خلوت نیست که هر کسی برود و بیاید. این کار علم و درایت و آیندهنگری میخواهد. این کار فقط قرارداد بستن نیست.
اینطور نباشد که مدیر بگوید بازیکن ۱۰۰ میلیونی را حفظ کرده اما وقتی گفتند چطوری، بگوید قراردادش را کردهام ۲ میلیارد، آن هم وقتی پولش را ندارد که به او پرداخت کند.گاهی وقتها قرارداد نبستن بهتر از قرارداد بد بستن است. اینها انگیزهها را از بین میبرد. مهمترین چالش الان این است که در مناصب مهم از آدمهای درست و تحصیلکرده استفاده شود نه اینکه فردی که تحصیلات کتابداری دارد و در سابقهاش مدیریت باشگاه نبوده و از باشگاهداری چیزی نمیداند را مدیرعامل پرسپولیس بگذارند یا مثلاً بگویند یک جای خالی در تیم داریم و شما بشو آنالیزور. باید درست انتخاب کنیم و دروغگوها را حذف یا درست کنیم.
اینها فکتها و حقایقی بود که باید بگوییم. یک زمانی میگفتند اینها را نگویید چون تنش ایجاد میشود اما حالا کار از تنش گذشته و دستاورد یک سال تیم نابود شده است. حالا چه کسی جوابگو است؟ تیمی که سالی ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد هزینه کرده تا به اینجا برسد چرا از آسیا حذف شده؟ امیدوارم نهادهای نظارتی ورود کنند.