علی فتحاللهزاده پرسابقهترین مدیرعامل استقلال طی ۳۰ سال اخیر است و هنوز مسائل بسیاری وجود دارد که ترجیح میدهد در مورد آنها صحبت نکند.
پای صحبتش نشستیم و از او خواستیم مهمترین انتخابات و تصمیمات دوران مدیرعاملی خود را برایمان شرح بدهد. حاصل این مصاحبه افشاگریهای بیسابقهای شد که بدون شک فوقالعاده خواندنی شده و برخی از این صحبتها میتواند عنوان یک سند در تاریخ باشگاه استقلال باقی بماند.
قلعه نویی گفت حجازی را بیاورید
من در سال ۷۵ منصور پورحیدری فقید را برکنار نکردم. اصلاً وقتی به عنوان مدیرعامل انتخاب شدم، استقلال سرمربی نداشت و میخواستم امیر قلعهنویی را به عنوان سرمربی موقت انتخاب کنم ولی وقتی با خود آقای قلعه نویی جلسه گذاشتم، ایشان پیشنهاد دادو گفت حجازی را بیاوریم. حتی به خاطر دارم که آقای قلعه نویی همراه با حاج حسن خاوری سراغ ناصرخان رفتند و با او برای حضور در استقلال مذاکره کردند.
تعهد برای سرمربیگری حجازی
اگر تیم خصوصی داشتم، باور کنید ۱۵ سال با ناصرخان حجازی عزیز کار میکردم چون به کارش اعتقاد داشتم. جالب است بدانید برای اینکه در سال ۷۵ حجازی را سرمربی استقلال کنم، ریش گرو گذاشتم و تعهد دادم. بههرحال در آن سال هنوز برخی حساسیتها روی افرادی که قبل از انقلاب در ورزش و سینمای ما مهرههای مؤثری بودند، وجود داشت.
اعتماد پس از شکست
در سال ۷۶ پس از اینکه دربی را با نتیجه سه بر صفر واگذار کردیم، ناصرخان به من گفت :بهتر است فرد دیگری را سرمربی استقلال کنی ولی من قاطعانه گفتم ما با هم شروع کردیم و با هم جلو میرویم. در آن مقطع برخی دوستان به شدت انتقاد میکردند که چرا حجازی را برکنار نمیکنم ولی در بهار سال ۷۸ وقتی استقلال مجبور شد با ناصرخان قطع همکاری کند، همان افراد مصاحبه کردند و گفتند چرا حجازی را برکنار کردی؟
بعضی از این آقایان قبل از من خودشان در استقلال مدیر بودند ولی هیچ وقت نخواستند حجازی را سرمربی استقلال کنند.
مذاکره برای مراسم
وقتی مرحوم حجازی از دنیا رفت، مسئولیت تمام مراسم را خودم برعهده گرفتم و حتی در جلسه شورای تأمین تعهد دادم که مسئولیت همه چیز با من است. الان پس از ۱۰ سال میگویم که برای برگزاری مراسم تشییع ناصرخان، سردار ساجدینیا و سردار رادان واقعاً کمک کردند. در مراسم تشییع حجازی برای اولین بار دژبان ارتش به خاطر یک ورزشکار وارد عرصه شد و مراسم نظامی و مارش ویژه برگزار کرد.
شب برکناری
همانطور که قبلاً هم گفتهام، در بهار سال ۷۸ من حجازی را برکنار نکردم بلکه هیئت مدیره آن تصمیم را گرفت. یکی از دوستان حاضر در هیئت مدیره برای کنار گذاشتن ناصرخان تکاپوی بسیار زیادی انجام داد و در نهایت رای گیری که شد، ۳-۲ شدیم. سه نفر میخواستند حجازی نباشد و همین اتفاق هم رخ داد.
آمدن سکوموروخوف
در سال ۷۸ من معتقد بودم که استقلال میتواند مربیان بهتری در قیاس با یوگنی سکوموروخوف داشته باشد ولی معاونین باشگاه با این مربی آشنایی داشتند و عملکرد او را میپسندیدند به همین خاطر من هم قبول کردم ولی اگر زمان به عقب برگردد، هرگز این مربی را استقلال نمیآورم.
پرپر شدن جام
واقعاً تلخ است که بگویم یک حرکت غیر حرفهای موجب از دست رفتن کاپ قهرمانی اولین دوره رقابتهای لیگ برتر شد. ما برای بازی به انزلی رفته بودیم و روز قبل از مسابقه تعدادی از بازیکنان استقلال اسب سواری کردند. سوارکاری فشار بسیار زیادی به کشاله ران میآورد و همین مسئله موجب شد بازیکنان ما مقابل ملوان دچار مشکل شوند و بازی را ببازیم. همان اسب سواری یک کاپ قهرمانی از استقلال گرفت.
مشکلات با پورحیدری
پس از ناکامی در انزلی، منصورخان پورحیدری به من گفت بهتر است من نباشم و حتی اگر شما با استعفای من موافقت نکنید، دیگر خودم سر تمرین استقلال نمیآیم. مشکل منصورخان در آن مقطع فنی نبود بلکه چند بازیکن با ایشان مشکل داشتند و به همین خاطر ترجیح داد در آن مقطع از استقلال جدا شود تا تیم لطمه نبیند به همین خاطر امیر قلعه نویی را برای اولین مرتبه سرمربی استقلال کردم.
لطمه به کخ
مطمئن باشید اگر زمان به عقب برگردد، بار دیگر رولند کخ را به عنوان سرمربی استقلال انتخاب میکنم ولی بار دیگر اجازه نمیدهم برایش دردسر درست کنند. کخ پس از مرحوم رایکوف، بهترین مربی خارجی بود که برای استقلال آمده است ولی متأسفانه تعدادی از بازیکنان استقلال در آن فصل نمیخواستند این مربی موفق شود. آنها توی کار کخ میگذاشتند و بچگی کردند.
جدا نشدن پس از حجازی
این مسئله را تا به حال نگفتهام ولی برای اینکه مردم بدانند، در خبر ورزشی افشا میکنم. در دهه ۷۰ تأکید داشتم که با حجازی آمدهام و با حجازی هم میروم ولی سال ۷۸ پس از رفتن ناصرخان، ماندم و خیلیها بابت همین مسئله از من انتقاد کردند.
حقیقت امر این بود که در آن زمان چیزی حدود سه میلیارد تومان از حساب شخصی خودم برای استقلال چک داده بودم. ۳ میلیارد در سال ۷۸ رقم فوقالعاده نجومی بود به همین خاطر ناصر حجازی عزیز مرا قسم داد و گفت: شما از استقلال جدا نشو چون اگر جدا بشوی، چکهایت را برگشت میزنند.
همان شبی که حجازی توسط هیئت مدیره برکنار شد، من هم میخواستم استعفا بدهم ولی واقعیت امر این بود که به خاطر حجازی ماندم. فراموش نمیکنم که ناصرخان به من گفت : شما بمان، شاید فصل آینده هیئت مدیره عوض شد و شرایط تغییر کرد.
مثلث طلایی
برای فصل ۷۸ – ۷۹ برنامه ویژهای داشتم و میخواستم مثلث طلایی را روی نیمکت استقلال بنشانم اما افسوس که این اتفاق عملی نشد. شاید الان باورتان نشود ولی با حجازی صحبت کرده بودم و ایشان موافقت کرده بود تا رئیس سازمان فوتبال استقلال شود. منصورخان پورحیدری هم قرار بود به عنوان مدیر فنی و سرپرست بیاید، امیر قلعه نویی هم سرمربی استقلال باشد.
البته حجازی سخت راضی شد ولی یک روز به من گفت :امیر قلعهنویی مثل پسر من است و مشکلی با سرمربیگری او ندارم. قرار بود هر سه این بزرگواران روی نیمکت استقلال بنشینند و هر کدام وظایف جداگانهای داشته باشند ولی افسوس که نگذاشتند چنین امری محقق شود.
جدایی مجیدی
مطمئن باشید اگر فرهاد مجیدی زمستان سال ۹۰ از استقلال جدا نمیشد، ما کاپ قهرمانی فصل ۹۰ – ۹۱ را به دست میآوردیم ولی فرهاد در آن مقطع نگران فرزندانش بود به همین خاطر علیرغم میل باطنی مجبور شدم رضایتنامهاش را صادر کنم. در واقع به خاطر فرزندان فرهاد رضایتنامهاش را دادم تا راهی تیمهای خارجی شود
ستاره سوم
ماحصل ۱۱ حضور استقلال در مسابقات لیگ تحت مدیرعاملی من، هشت کاپ قهرمانی، یک نایب قهرمانی آسیا، دو عنوان سومی در آسیا، هفت عنوان قهرمانی در فوتسال و حضور بهترین کشتی گیر و فوتسالیست جهان در استقلال بود ولی طی سالیانی که من نبودهام، دوستان فقط موفق به کسب یک جام شدهاند. طبیعی است که در چنین شرایطی حسادت کنند.
هیچکس نمیگوید فتحاللهزاده هزار میلیارد تومان برای استقلال پول آورد. البته من سرباز استقبال هوادارانش هستم و دلم میخواهد افتخاراتم در این باشگاه را با کسب عنوان قهرمانی لیگ قهرمانان و نشاندن ستاره سوم روی پیراهن استقلال تکمیل کنم.