کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطرهبازی با تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است
در چهل و ششمین شماره از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی تیتراژ برنامه رادیویی قدیمی «تقویم تاریخ» رفتیم که یکی از موسیقیهای ابتدایی آن در دهههای ۶۰ و ۷۰ تبدیل به یکی از نوستالژیکترین و خاطرهساز ترین ملودیهای دورانی شد که شاید یکی از مؤلفههای بیدار شدن از خواب و به مدرسه رفتن بچه دبستانیهایی بود که با آن صدای خشن ملودی اش که با تیک تیک یک صدای شماته دار آغاز میشد، محکوم به پوشیدن روپوش مدرسه و رفتن به مدرسهای بودند که دنیا دنیا برایشان خاطرات تلخ و شیرینی را فراهم ساخت. انگار روز دیگری آغاز شده و تو باید با هیجان و فعالیت در ورق خوردن برگ دیگری از تاریخ سهیم شوی. شراکت در قرائت رویدادهایی که چندصد سال و یا شاید چند هزار سال قبل در همین روزی که تو در آن زیست میکنی، در تاریخ رقم خورد.
آن هنگام که آقای مجری برنامه با یک صدای پرصلابت اما بی احساس و کش دار میگفت: «تقویم تاریخ» و بعد میگفت: «امروز دوشنبه چندم ماه فلان خورشیدی و برابر فلان ماه قمری و بیسار ماه میلادی است و دویست و چهل سه سال قبل در چنین روزی چه اتفاقی افتاده در بین هر قسمت هم مجدداً آن تم موسیقایی معروف تکرار میشد. تکراری که حالا بیش از سه دهه است ادامه داشته و انگار گره خورده با کلیدواژه «خاطرات» ما ایرانیها که یا خیلی از ما با شنیدنش عشق میکردیم و بعضیها هم از شنیدن آن آه از نهادمان بر میآمد که ای داد باید برویم مدرسه و گچ و تخته و آقا و خانم معلم و یک عالم خاطرات دیگر.
مجموعه رادیویی «تقویم تاریخ» طی سالهای دهه شصت و هفتاد یکی از برنامههای محبوب و پرطرفدار صدا و سیما بود که هر روز صبح بین ساعت ۶ تا ۷ صبح از رادیو ایران همچنان پیش روی شنوندگان رادیو قرار میگیرد. از نکات جالب توجه این برنامه انعکاس و روایت وقایع و رویدادهایی بود که به لحاظ تاریخی و تقویمی در همان روز رخ داده بود. رخدادهایی که شامل تمامی حوزههای علمی، فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی در قالب تقویمهای خورشیدی، قمری و میلادی میشود. برنامهای که در اواسط دهه هفتاد بعد از برنامه رادیویی «صبح جمعه با شما» رتبه دوم محبوب ترین ها را به خود اختصاص داد. برنامهای سرشار از خاطره که موسیقی تیتراژش اگرچه بخشی از ملودی گروه موسیقی معروفی در دنیا بود، اما تبدیل به شناسهای مهم برای پیدا کردن خاطرات ایامی شد که شاید خیلی از ما آرزوی بازگشت به فقط یک لحظه آن را داشته باشیم.
بر اساس آنچه در پیشینه تاریخی برنامه رادیویی «تقویم تاریخ» نوشته شده، این برنامه اولین بار قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۲ دقیقاً با همین نام پخش میشد. برنامهای که گوینده آن شخصی به نام حسین توصیفیان از گویندگان قدیمی رادیو بود. اما از سال ۱۳۵۲ تا سال ۱۳۶۱ پخش برنامه متوقف میشود و بعد از چهار سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اولین روز از ایام دهه فجر سال ۶۱ است که برنامه «تقویم تاریخ» روی آنتن میرود و به طور مستمر تا سال ۱۳۸۵ به پخش خود ادامه میدهد. شرایطی که دوباره از سال ۱۳۸۵ فرآیند تولید برنامه را بنا به دلایلی نامشخص دوباره متوقف میکند اما پخش آن دوباره از سال ۱۳۸۹ احیا و تا به امروز با همان شکل و شمایل خاطره ساز اما کم شنونده تر از قبل ادامه پیدا کرده است.
گویا نخستین نویسنده این برنامه رادیویی نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روزنامه نگاری از کشور افغانستان بود که در روزنامه جمهوری اسلامی کار میکرد. مجری برنامه هم گویندهای به نام عبدالله فجری بود که هر چهارشنبه مطالب را از دفتر روزنامه می گرفته تا آنها را تمرین و بعد برای پخش آماده کند. جالب اینکه اولین تهیه کننده برنامه هم مرحوم منصور والامقام بوده که تنها شش ماه تهیهکنندگی برنامه را به عهده داشته و بعد از او نیز افرادی چون یعقوب آژند، نصیری کیا، حوریه تاجیک و سعید سلیمانی تهیهکننده یکی از قدیمی ترین برنامههای رادیو را به عهده گرفتهاند البته در کنار عبدالله فجری به عنوان گوینده برنامه، اشخاص دیگری چون اسماعیل قادرپناه و بانویی به نام احمدی هم در دورهای کوتاه گویندگی برنامه را به عهده داشتهاند.
عبدالله صفری یکی از گویندگان قدیمی رادیو که سالهای زیادی است به عنوان مجری و گوینده در برنامه «تقویم تاریخ» حضور دارد، طی سالهای اخیر مصاحبههای متعددی با رسانهها درباره این برنامه انجام داده است، مصاحبههایی که سرشار از روایت خاطرات شیرین و تلخی است که میتواند برای دهه شصتی ها دربرگیرنده جذابیتهای زیادی باشد.
وقتی خبرنگار از فجری درباره احساساتش از تعطیلی برنامه و از سرگیری اجراهای آن میپرسد، وی در پاسخ میگوید: «وقتی برنامه حذف شد احساس خوبی نداشتم، چرا که یکباره تمامی مخاطبان ۲۴ ساله خود را از دست دادم. دلتنگ و ناراحت شدم، اما صبح یک روز قشنگ پاییزی منوچهر فیضیان، مدیر گروه ایران و فرهنگ رادیو ایران با من تماس گرفتند برای همکاری مجدد با این برنامه. از شادی در پوست خود نمیگنجیدموی در یکی از گفتگوهایش درباره نحوه ورودش به این برنامه ۱۰ دقیقهای اما خاطره ساز رادیو که طی سالهای مختلف نیز بارها متوقف اما دوباره احیا شده بود، گفته است: «اولین نویسنده، روزنامهنگاری از افغانستان بود که در دفتر روزنامه جمهوری اسلامیکار میکرد و مطالب را مینوشت و از آنجا که خیلی علاقهمند به کار بودم، خودم مطالب را چهارشنبهها از دفتر روزنامه میگرفتم و شب آنها را چندینبار مرور میکردم تا روز ضبط بتوانم بدون تپق آن را بخوانم. اولین تهیهکننده در برنامه تقویم تاریخ، که خدا رحمتش کند، آقای منصور والامقام بود. ایشان واقعاً سختگیر بود، چون از کارگردانان و تهیهکنندگان بسیار توانمند رادیو بود. واقعاً کارکشته و حرفهای! آقای والامقام میگفت: اگر میخواهی موفق بشوی باید آنقدر این برنامه را خوانده باشی که بدون تپق بتوانی آن را روی آنتن ببری و من هم همین کار را کردم و برنامه موفقی شد. پس از ۶ ماه ایشان برنامه را تحویل تهیهکننده دیگری به نام آقای احمدی داد که ایشان هم بازنشسته صدا و سیماست، اما الان در رادیو تهران کار میکند و از آنجا این برنامه شروع شد تا ۲۵ تیر ماه سال ۱۳۸۵ که بنابهدلایلی زمان پخش این برنامه گرفته شد.»
وقتی خبرنگار از فجری درباره احساساتش از تعطیلی برنامه و از سرگیری اجراهای آن میپرسد، وی در پاسخ میگوید: «وقتی برنامه حذف شد احساس خوبی نداشتم، چرا که یکباره تمامی مخاطبان ۲۴ ساله خود را از دست دادم. دلتنگ و ناراحت شدم، اما صبح یک روز قشنگ پاییزی منوچهر فیضیان، مدیر گروه ایران و فرهنگ رادیو ایران با من تماس گرفتند برای همکاری مجدد با این برنامه. از شادی در پوست خود نمیگنجیدم. احساس خوبی سراسر وجودم را فراگرفت، چون دوباره میتوانستم با مخاطبان محترم این برنامه همچون گذشته ارتباط برقرار کنم. وقتی بعد از ۴ سال وقفه پشت میکروفن برنامه قرار گرفتم برایم باور نکردنی بود که بعد از این مدت مجدد صدایم را به گوش مخاطبان خود در برنامه تقویم تاریخ برسانم.»
فجری به تفاوت لحن و اجرا در این برنامه نسبت به گذشته اشاره میکند و میگوید: «به دلیل موقعیت جنگ تحمیلی ۸ ساله، بیشتر مطالب برنامه به موضوعات مرتبط با جنگ اختصاص داشت. لذا برای اجرای کار به صدای بمتر با گام بلندتری نیاز بود، ولی در حال حاضر چنین نیست و گام صدا قدری پایینتر است.»
اما به طور حتم در کنار تفکرات ایدهپردازان، تهیهکنندگان و گویندگان این برنامه رادیویی پرمخاطب که در روزگاری بدون شنیدن آن روزمان روز نمیشد، موسیقی تیتراژ ابتدایی برنامه بود که بی تردید از ماندنیترین ملودیهای زمانه ما بود. ملودی که با صدای تیک تاک ساعت شروع میشود و در ترکیبی با موسیقی حال و هوای اسطورهای را به برنامه میدهد که انگار همه به درون تاریخ سفر کردیم. موسیقی بیکلامی به نام «زمان» اثر گروه «پینک فلوید» که فقط بخش کوتاهی از آن در این برنامه به عنوان موسیقی تیتراژ پخش میشد. البته در روزهای عزاداری و سوگواری نیز موسیقیهایی از تنجرین دریم و هنرمندان شناخته شده دیگر نیز پخش میشد، اما آنچه از موسیقی تقویم تاریخ در ذهن شنیداری ما به جای مانده همان ملودی معروف «زمان» است که با درهم آمیزی صدای عبدالله فجری حتماً در ردیف اولین موسیقی تیتراژهای ماندگار دهه شصت باقی مانده است.
اگر درباره جزئیات این قطعه هم بخواهیم حرف بزنیم باید به این نکته اشاره کنیم که قطعه «زمان – time» نام چهارمین ترانه البوم «نیمه تاریک ماه» محصول سال ۱۹۷۳ میلادی اثر گروه «پینک فلوید» است و تنها ترانهای در آلبوم با ترانه سرایی راجر واترز است که هر چهار عضو گروه در ساخت آن نقش داشتند. این ترانه دربارهٔ چگونگی لغزش زمان است، در حالی که بیشتر مردم تا وقتی که دیر میشود آن را نمیفهمند. این ایده زمانی به ذهن راجر واترز آمد که او فهمید دیگر در زندگیاش خود را برای چیزی آماده نمیکند بلکه در وسط آن قرار دارد. او این درکش را در سنین ۲۸ تا ۲۹ سالگی در مصاحبههای مختلف شرح داده است. این ترانه بهخاطر بخش آغازین آنکه با صدای تیک تاک ساعت، چایمز و صدای زنگ ساعت آغاز میشود شناختهشدهاست. این قسمت در واقع بهعنوان یک تست کوادرو فونیک توسط آلن پارسونز ضبط شدهبود و قرار نبود در آلبوم استفاده شود. ترانهٔ «زمان» اشاره به زمانی دارد که در حال گذر است. توهم گذر زمان، سریعتر از آنچه که در واقعیت اتفاق میافتد و احساس ناامیدی بهخاطر فرصتهای از دسترفتهای که دیگر بازنمیگردند.
عبدالله فجری درباره انتخاب این قطعه موسیقایی گفته است: «روز اولی که این برنامه روی آنتن رفت، از یک موسیقی استفاده شده بود که بیش از دو ماه دوام نیاورد، اما از سال ۶۲ از آرشیو رادیو بخشی از موسیقی پینک فلوید انتخاب و روی این برنامه قرار گرفت. اولین تهیه کننده من در رادیو یعنی مرحوم منصور والا مقام دو ماه تهیه کنندگی این برنامه را بر عهده داشت. بعد از ایشان، آقای احمدی تهیه کنندگی برنامه را عهده دار شدند و بلافاصله موسیقی قبلی را حذف و موسیقی پینک فلوید را روی برنامه گذاشتند. به هر حال دلیل اینکه یک برنامه هویت پیدا میکند، به ثابت بودن آن است. همین مسأله نوستالژی ایجاد میکند و خاطرهای را در ذهنها میگذارد، اما اگر بخواهد دایماً دستخوش تغییرات شود، دیگر جایی برای نوستالژی باقی نمیماند.
به هر ترتیب موسیقی تیتراژ برنامه رادیویی «تقویم تاریخ» همچنان به عنوان یکی از پرشنونده ترین و خاطرهانگیزترین ملودیهای نسلی از مخاطبان است که در آن روزگار گزینه دیگری غیر از شنیدن این ملودیها نداشتند، ملودیهایی که قطعاً فراتر از موسیقی هستند و میتوانند نت به نت نگارش گر خاطراتی باشند که هر کدامش یک فیلم سینمایی است. موسیقیهایی که حتی در برخی از برنامههای طنز تلویزیون هم با آن شوخیهای زیادی شد و ماند به یادگار.