شهاب زاهدی ستاره ایرانی زوریا لوهانسک در تماس با خبرنگار ما بابت نگرانی از اوضاع اوکراین و کابوس جنگ تعجب میکند. او میگوید اینجا هیچ خبری نیست.
برای طرفداران فوتبال در ایران شهاب زاهدی تبدیل به بازیکنی شناخته شده و ممتاز شده. او در آخرین اردو در جمع ملیپوشان هم حضور داشت و با برترینهای ایران به تنه شد. مصاحبه با شهاب از ماجرای جنگ اوکراین و اعلام استقلال شهری که تیمش متعلق به آنجاست آغاز شد و به تیم ملی و پرسپولیس و آینده رسید. او بازیکنی خودساخته است که از پس همه مشکلات برآمده و پیش رفته و دوست دارد تا جایی که ممکن است پیش برود.
دیشب شنیدیم که مناطق جداییطلب اوکراین (لوهانسک و دونتسک) از سوی روسیه به رسمیت شناخته شدند و باتوجه به حضور تو در زوریا لوهانسک خواستیم در این صحبت کنیم.
اینجا همه چیز امن و امان است و ما تمرین داریم. خبری نیست و همه چیز خوب و برقرار است و حرف و حدیثی وجود ندارد. اخبار خارج از اوکراین شرایط را خیلی بد نشان میدهد اما اینجا خبری نیست و همه چیز گل و بلبل است. ما تمرین میکنیم و جمعه هم بازی داریم.
شما مگر در لوهانسک نیستید؟ شهری که جدایی طلبان حضور دارند.
الان شهرهایی که درگیر جنگ هستند، چندین سال است و شش هفت سال است که روسیه آنها را اداره میکند. این شهرها دونتسک و لوهانسک و یک شهر دیگر است. دونتسک که تیم شاختار و المپیک (تیم قبلی من) را دارد، از زمان همان جنگ چند سال پیش جابجا شدند و رفتند کیف ولی خب دونتسک که در پسوند تیم بود، همچنان نامش حفظ شده در حالی که تمرینات و بازیهایش در کیف است. تیم ما هم برای لوهانسک است که درگیر جنگ و حضور روسیه است (البته جنگ نه اما در اختیار روسیه است) و از همان زمان تیم ما جابه جا شد به زاپروژیا. ما در این شهر هستیم اما تیم ما اسمش زوریا لوهانسک است.
شرایط جالبی است. تشکیلات و ورزشگاه باشگاه کاملا منتقل شده یا چجوری است؟ اوضاع باشگاه شما چطور اداره میشود؟ مثلا تماشاگران باید متعلق به همان شهر باشند.
بله یک مقدار پیچیده است. فاصله لوهانسک با زاپروژیا زیاد است. ما یک سری هوادار داریم که سر همه بازیها هستند و من نمیدانم اینجا زندگی میکنند یا نه. ما برای بازیهای حساس هوادار داریم چون تیم سوم اوکراین و یکی از تیمهای قابل احترام هستیم. در مورد محل تمرین و استادیوم باید توضیح بدهم. پنج شش سال پیش قبل از جنگ، پول در فوتبال اوکراین زیاد بود اما جنگ باعث شد خیلی باشگاهها ورشکسته شوند. یکی از این باشگاهها، متالورگ زاپالزیا بود که تیم قدرتمندی بود و حالا کمپ و استادیومش را در اختیار ما قرار داده است. تیم ما این کمپ و استادیوم را خریده است.
به عنوان کسی که در اوکراین زندگی میکنی، کشوری که احتمال جنگ در آن وجود دارد، چه حسی داری؟ و اینکه سایر بازیکنان خارجی چطور؟
اصلا چیزی تحت عنوان جنگ وجود ندارد. همه چیز خیلی اوکی پیش میرود و حتی ما سر تمرین هم که میرویم، حتی حرفش هم پیش نمیآید. یک زمانی هست جو ناآرام است و ذهنها درگیر است اما در وضعیت موجود این هم وجود ندارد و همه چیز آرام است. همه بازیکنان خارجی هستند و ما از برزیل، کرواسی، مقدونیه و… بازیکن داریم. حتی تیمهای دیگر هم بازیکن خارجی دارند و ما قرار است فردا تست کرونا داشته باشیم تا جمعه بازی کنیم.
درباره وضعیت خودت هم صحبت کنیم و همچنین حضورت در تیم ملی که شاید غیرمنتظره هم بود. در این باره صحبت میکنی؟
من الان سال سوم حضورم در اوکراین است و جدا از عملکرد و کیفیت فنی، من سال اول شش گل زدم، سال دوم که نیم فصل اول المپیک بودم هشت گل زدم و یک پاس گل. نیم فصل دوم هم دو گل زدم. امسال که فصل سوم حضورم است، ۱۰ گل زدم و ۴ پاس گل. یعنی عملکردم تا نیم فصل، بهتر از کل فصل گذشته بوده است. حضورم در تیم ملی واقعا خوشحال کننده بود و سالیان سال منتظر بودم و خوشحالم دعوتم به تیم ملی مصادف شد با صعود به جام جهانی. تلاش میکنم عملکرد بهتری در آینده داشته باشم تا در بازیهای بعدی دقایقی با صلاحدید کادرفنی بازی کنم و بتوانم کمک کنم تا افتخارسازی کنم برای کشورم.
مهمترین نکته در مورد تو شاید خودساختگی باشد. اینکه مسیر دیگری را رفتی و از هیچ مبارزهای نترسیدی و قدم به قدم پیش رفتی. دوست دارم درباره رویای حضور در تیم ملی صحبت کنی؛ از مسیری که در پرسپولیس شروع شد و بعد ادامه ماجرا.
تیم ملی همیشه نه فقط برای من، برای هر بازیکنی یک رویاست. حتی زمانی که پرسپولیس و ماشین سازی و ایسلند بودم، همیشه گوشهای از ذهنم درگیر حضور در تیم ملی بود. قطعا خیلی خوشحال کننده است که به یکی از اهدافت برسی. من یک زمانی پرسپولیس بودم و نتوانستم توانایی ام را نشان بدهم و جوابم را بگیرم و برای همین جایم را عوض کردم و رفتم جایی که توانایی ام را نشان بدهم. یکی از اهدافم حضور در اروپا بود و باتوجه به اهدافم، فکر میکنم مهمترین ویژگی ام، واقعگرایی بود. من در پرسپولیس بازی نکردم و در ماشین سازی هم درخششی نداشتم، بنابراین تصمیم گرفتم به کشوری بروم که فوتبال در حال توسعه دارد و سایر کشورها رویش نظر دارند. خداراشکر ایسلند در مسیر من قرار گرفت و خیلی تلاش کردم و هنوز هم میکنم. این انتخاب درست به من خیلی کمک کرد که به اینجا برسم و در تیم ملی باشم. حضورم در تیم ملی به من انگیزه داد که شرایط میتواند از این هم بهتر شود. اینکه اگر با سختی و فرازونشیب به اینجا رسیدم، چرا به بهتر از آن نرسم؟ به خاطر همین وقتی اردوی تیم ملی را ترک کردم، عهدی با خودم بستم که تلاشم بیشتر شود و با برنامه ریزی جلو بروم که در لیگهای بهتر باشم و به تیم ملی کمک کنم و متفاوتتر از الان باشم.
پارسال پرسپولیس تو را میخواست و باشگاهت درخواست رقم بالایی را کرد. این درخواست قیمت بالا خوشحالکننده بود اما سوال این است که اگر پرسپولیس توان پرداخت این رقم را داشته باشد، تو تصمیمت بازگشت به ایران خواهد بود یا اینکه فکر میکنی میتوانی به تیمهای دیگر اروپایی بروی؟
در رابطه با پرسپولیس بله ماجرای پیشنهاد پرسپولیس و درخواست باشگاه وجود داشت. برای من هم خوشحال کننده بود و هم ناراحت کننده. ناراحت کننده از این نظر که من دورانی در پرسپولیس بودم و تمام تلاشم را کردم تا خودم را نشان دهم اما شرایط طوری بود که نشد. خوشحال کننده هم برای اینکه توانایی ام را نشان دادم و عملکردم طوری بود که با این پیشنهادی مواجه شدم. فارغ از رنگ بخواهم بگویم، آرزوی هر کسی است که در این دو تیم بازی کند. اما درباره برنامهریزی خودم باید بگویم که من این همه تلاش نکردم که به اینجا ختم شود، اگرچه روزی به پرسپولیس بازخواهم گشت اما دوست دارم در اروپا ادامه بدهم و در لیگهای بهتر بازی کنم و به حداقل چیزی که در ذهنم هست را برسم.
فکر میکنی ادامه فصل برایت چطور پیش برود و چه پیشبینیای داری؟
هیچ چیزی از زندگی مشخص نیست اما سعی میکنم بهترین عملکردم را نشان بدهم. من سه سال با زوریا قرارداد دارم اما وقتی این قرارداد را بستم، دلیل اصلی طولانی مدت بودن قرارداد، این بود که من را بفروشند. ابتدای فصل هم در مورد پیشنهاداتم صحبت کردیم و باشگاه گفت قصد ما فروش توست و باید ببینیم که کجا را انتخاب میکنی. من در زمستان هم پیشنهاداتی داشتم اما چون یک بار انتقال زمستانی را تجربه کردم، ترجیح دادم که تابستان این انتقال شکل بگیرد تا هم رشدی در فوتبال خودم باشد و هم سودی به باشگاه برسد.